به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 دی 90 [ 18:34]
    تاریخ عضویت
    1387-5-09
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,565
    سطح
    37
    Points: 3,565, Level: 37
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مرد رفیق باز

    تورو خدا کمکم کنید دیگه خسته شدم.
    قبل از به روز رسانی سایت این سوال و پرسیده بودم ولی حالا میبینم که پریده.
    دیگه خسته شدم کم آوردم.
    شوهر من خیلی رفیق بازه البته اکثرا رفیق هاش متاهل هستند و اهل خلافی نیستن چون ما باهاشون ارتباط خانوادگی هم داریم. ولی شوهر من و دوست هاش دیگه شور هر چیزی رو در آوردن.
    من نمیدونم چی کار باید بکنم. واقعا گیج شدم دیگه مغزم کار نمیکنه.
    همیشه با دوستاش خوشه با اون میگرده و کیف میکنه تو این 11 ماهی که ازدواج کردیم فقط یه بار اونم با خانوادش منو برد مسافرت درصورتیکه آخرهفته ها فوتبالش به راهه تا 4 صبح. دو بار مجردی مسافرت رفته. یه بارشو من 7 روز از زایمان ناموفقم گذشته بود که تنهام گداشت و رفت. فکرشو بکنین یه زن زائو که غم ناشی از مرگ بچه داره تنها گذاشت و رفت.بار دوم گفت ماموریت میرم که از زن دوستش شنیدم رفتن شمال. از طریق خانوم دوستاش کلی دستگیرم شد که فشم و لواسان و درکه رفتن با دوستش کار همیشه شونه. عاشورا تاسوعا همه برادر و خواهراش خونه مامانش بودن منو گذاشت اونا و گفت میره جمکران و میاد ولی خانوم دوستش لو داد که همشون رفته بودن خونه ما. هر کاری بگین کردم درست نشد که نشد.
    دعوا کردم محبت کردم قهر کردم تهدید کردم تشویق کردم تنبیه کردم.............. هر کاری بگین کردم درست نمیشه.
    آخر همین هفته گفت دیگه هر کار کردم راستشو میگم دیگه دروغ نمیگم. رفته بودن خونه یکی از دوستاش که قرار بود تا 1 برگرده آخه من از تاریکی خیلی میترسم خودشم میدونه. ساعت 2 شد که گوشیشو خاموش کرد به هر کدوم از دوستاش هم که زنگ میزدم از دسترس خارج کرده بودن. ساعت 7 صبح اومد خونه منم اول درو براش باز نکردم گفتم برو همون جایی که بودی. کلی بهونه آورد که بهت توضیح میدم. که خیلی غیر منطقی گفت پول نداشتم منتظر شدم یکی منو بیاره خونه. بهش گفتم برقمون رفته بود داشتم سکته میکردم. آخر سر با کلی ببخشید و غلط کردم و دسگه تکرار نمیشه موضوع فیصله پیدا کرد. تا دیشب که قرار بود واسه کار بره قزوین و تا 12 برگرده. اولا یه چراغ قوه برام آورد که اگه برق رفت نترسم. از ساعت 12 گوشی رو خاموش کرد و ساعت 4:30 اومد خونه. منم دیگه اعصابم نمیشکه بهش گفتم چرا گوشیت خاموشه گفت شارژنداشت. که گرفتم روشنش کردم دیدم شارژش پر.
    دیگه خسته شده. اوایل خواهرشوهرم گفت تو هم با خانوم دوستاش رفت و آمد کن که هرجا میره با هم باشین ولی وضع من بدتر شد که بهتر نشد. منو میذاره خونه دوستش و به بهونه خرید مثلا بستنی یا........... میرن بیرون 4 5 صبح میان.
    وقتی اعتراض میکنم با پررویی تمام میگه ببین چی کار کردی من از خونه فرار هستم در صورتیکه عروسی ما چهارشنبه بود و از فردای عروسی رفت بیرون ساعت 3 صبح اومد.

    تورو خدا کمکم کنید واقعا بریدم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 مهر 87 [ 14:11]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    3,709
    سطح
    38
    Points: 3,709, Level: 38
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    سلام عزیزم
    والا چی بگم . خیلی شرایط سختی هست. میشه یک کم از روحیات خودتو شوهرت برام بگی؟ تو از چی خوشت می یاد اون از چی؟ به نظر من باید بری پیش یک مشاور و شوهرت هم ببر ببین مشکلش چی هست؟ نحوه برخورد و لباس پوشیدنت توی خونه چطوره؟ باید شاد باشی و تا می تونی سکسی بگرد . در روابط جنسی با شوهرت چطور هستی ؟ ایا این احساس رو داری که از خوابیدن کنار تو لذت کامل رو می بره؟ ببین دوستای شوهرت چه خصوصیاتی دارن که تو نداری؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 شهریور 90 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,810
    سطح
    44
    Points: 4,810, Level: 44
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    شغل شوهرت چيه ؟
    شايد نوعي اختلال توي خواب داره كه باعث مي شه شب زنده داري بكنه .اگه اينطور باشه حتما" بايد درمان بشه

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 بهمن 90 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1387-5-02
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    3,865
    سطح
    39
    Points: 3,865, Level: 39
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 28 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    خب سعی کن به یه بهانه تو خونه نگهش داری
    یا بگو خرید برام سخته تنهایی بیا با هم بریم
    یا بگو تنهایی نمی تونم بخوابم
    بت انقدر وابستم که نمی تونم بی تو نفس بکشم
    یه جوری تو خونه نگهش دار

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 01 بهمن 90 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1387-5-02
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    3,865
    سطح
    39
    Points: 3,865, Level: 39
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 28 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    گلم ببخش اینو می گم
    مطمئنی شوهرت چیزی مصرف نمی کنه
    یکم مشکوکه مه فردای عروسی رفته
    البته این فقط یه حدسه

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 مهر 87 [ 00:00]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,325
    سطح
    35
    Points: 3,325, Level: 35
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    دوست عزیزم
    مطمئنا شرایط سختی داری. دقیقا مورد مشابه وضعیت شما رو توی فامیل داشتیم. البته مربوط به 30 سال پیشه. الان دیگه اون خانم و آقا پیر شده اند. من داستان زندگیشون رو از مادرم شنیدم. اون آقا دقیقا از فردای عروسی ساعت 3 صبح خونه میومده و با به رفیقاش دنبال خوشگذرونی بوده. کم کم به دام مواد و مشروب گرفتار شده. الان هم یک پیرمرد معتاده که خودش اعتراف میکنه که در حق زن و زندگیش بد کرده. امیدوارم که شما سریعا ریشه یابی کنید و نگذارید که کار از این که هست بدتر بشه. وقتی میاد خونه سر و وضعش مرتبه؟ بوی مشروب یا دود نمی ده؟؟ به نظر من سریعا به یک مشاور مراجعه کنید و ازش کمک بگیرید. چون با بحث و دعوای دائمی کم کم حرمتها از بین میرن.

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 فروردین 88 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1387-6-23
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    3,513
    سطح
    37
    Points: 3,513, Level: 37
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    داغ دلمو تازه كردي اين مردا همشون سرو ته يه كرباسن بعضياشون يه كمي بهترن بعضيهاشون يه كم بد تر واقعاً خدا به همه خانوما صبر بده منم مشكل مشابه اي دارم فكر كنم بايد به مشاور خانواده مراجعه كنيم

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 شهریور 89 [ 01:35]
    تاریخ عضویت
    1387-6-26
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    3,244
    سطح
    35
    Points: 3,244, Level: 35
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    سلام به همه دوستان خوبم.
    من همون روژین هستم که ازتون کمک خواستم.
    نمیدونم چرا رمز ورودم کار نمیکنه خوب یکی دیگه درست کردم.
    ممنون که راهنماییم کردین.
    من اطمینان کامل دارم که شوهرم اهل مواد نیست. همه دوستاشون اینجوری اهل رفیق بازین. از نظر شب زنده داری هم همه خانوادش اینجورین که شب 2 و 3 میخوابن صبح زود پا میشن.
    ولی در مورد خودم که پرسیده بودین از روابطمون خیلی گرم گرمه هیچ وقت نشده کوتاهی کنم ولی از نظر ظاهر و تیپم نه مثل قدیما به خودم نمیرسم به زور ماهی یه بار آرایش کنم. هیکلمم که بعد از زایمان ناموفقم کلی به هم ریخته. ولب این از بچگی اینجوری بوده که باباش هم شاکی بوده. یه روز به دوستش که شاکی شدم و گفتم این چه زندگیه شماها برای ما درست کردین گفت ما 12 سال اینجوری بودیم حالا یهو نمیتونیم تغییر رویه بدیم.

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 مهر 87 [ 03:02]
    تاریخ عضویت
    1387-1-15
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,590
    سطح
    37
    Points: 3,590, Level: 37
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    همسر منم رفیق بازه البته اون با رفیقاش خوشتره تا با من
    همسرای تمام دوستاشم از این کارای شوهراشون ناراضیند اما هیچ کدوممون نتونستیم کاری کنیم

  10. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 91 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1386-7-17
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    16,003
    سطح
    81
    Points: 16,003, Level: 81
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 347
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 498 در 242 پست

    Rep Power
    150
    Array

    RE: مرد رفیق باز

    تا حالا شده یه بزرگتری رو واسطه کنی باهاش صحبت کنه؟
    درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور

    نکرده است\"



 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.