به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1391-7-22
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 123 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    انتظار دارم شوهرم از من حمایت کنه و جواب بدرفتاری های خانوادش رو بده.

    سلام حالم خیلی بده کارم شده شب نخوابی و گریه کردن .حالم از زندگیم به میخوره .روزای اول عروسی که خواهرای شوهرم دم به دقیقه سر به سرم میذاشتن به شوهرم گلایه میکردم که اینا چرا اینطور رفتار میکنن ولی شوهرم مدام دعوام میکرد که تو توهم زدی و خواهرای من خیلی خوبن مشکل از توئه.خیلی خیلی دوسم داشت و وقتی میگفتم حالا که اونا منو ناراحت میکنن تو دیگه چرا دعوام میکنی میگفت به خدا اگه میدونستم که حق با توئه قلمه پاشونو میشکستمو نمیذاشتم اونا پاشونو تو خونم بزارن.چند ماهه پیش تقریبا دو تا از خواهر شوهرم بر علیه من توطئه کردن و کلی حرف دروغ به من بستن.مادر شوهرم هم مسئول شد تمام این حرفا رو به شوهرم رسوند .اون روز شوهرم داغ کرده بود و منم گفتم که این حرفا رو نزدم اون گفت که اگه بفهمه کی راست میگه با اون یکی سخت برخورد میکنه منه بیچاره که شاهدی نداشتم محکوم شدمو اینقدر اعصابمو خورد کرد که گذاشتم رفتم خونه بابام بعد چند روز که اومد دنبالم و برگشتم یه قران برداشتمو بهش قسم خوردم که اینا همش تهمته .قرانو جلو دست خواهرشم گذاشتمو گفتم که قسم بخوره ولی این کارو نکرد.شوهرم مطمئن شد که مقصر من نبودم ولی دریغ از کوچکترین عکس العمل.یکی از خواهراش یه بار تا تونست فحشم داد و وقتی به شوهرم گفتم دو روز باهاش قهر کرد و بعدشم رفت دره خونشونو واسم گوشت نذری آورد.حرصم در اومد انگار نه انگار خواهرش منو خورد کرده بود.وقتی گلایه کردم گفت آدم باید گذشت داشته باشه ولی اون روزایی که منو به خاطر اونا اذیت میکرد گذشتش کجا رفته بود .حالام میگه که گذشت کن و بیا بریم خونه خواهرم و باهاش آشتی کن.وای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی
    پیشه یه روانشناس رفتم گفت افسردگی گرفتی.شبا خوابم نمیبره اگرم ببره با قرص میخوابم هر وقت این همه زور رو یادم می افته گریه میکنم دلم میخواد با یکی حرف بزنم

    یعنی کسی نمیخواد یکم آرومم کنه؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید aphd تشکرکرده است .

    aphd (پنجشنبه 21 دی 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1391-2-28
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    925

    تشکرشده 957 در 224 پست

    Rep Power
    43
    Array

    RE: اگه مردا میمیرن واسه خواهر و مادرشون چرا زن میگیرن؟

    سلام عزیزم ..
    اولا لطفا عنوان تاپیکت رو عوض کن و عنوانی رو بذار که بیانگر مشکلت باشه ..
    عنوان رو در پست بعدیت بذار تا مدیران برات درستش کنن

    ببین عزیزدلم وقتی ازدواج میکنی وارد یه خانواده ی جدید میشی با طرز فکر و رفتار و عقاید متفاوت .. پس باید خودتو باهاشون وفق بدی ..
    هیچ وقت همسرت رو بین خودت و خانواده ش قرار نده .. اگه شما چند ساله اومدی تو زندگیش خانواده ش از ابتدا باهاش بودن .. اینطوری باعث میشی همسرت در مقابلت جبهه بگیره و طرفداری خانواده ش رو بکنه و دلخور میشی ..
    توقع نداشته باش که اگه خانواده ش کار اشتباهی کردن باهاشون قطع رابطه کنه !
    خودت همچین کاری رو میکنی ؟ مسلما خانواده ی تو هم رفتارهایی دارن که همسرت نمیپسنده .. اونوقت خوشت میاد همسرت بهت بگه باهاشون قطع رابطه کنیم ؟؟
    همین که همسرت فهمیده تو راست میگفتی و اشتباه از خواهرش بوده کافیه ..
    حالا باید کاری کنید که دیگه این مسائل پیش نیاد ..
    به جای قطع رابطه سعی کن رابطه ت رو باهاشون بهتر کنی و صمیمی تر بشی باهاشون ..
    زمانی که با خواهر شوهرهات دوست باشی مسلما این اتفاق ها نمیفته .. چرا که هیچ کس توی یه رابطه ی دوستانه و صمیمی به دوستش نامردی نمیکنه ..
    این فکرها رو بریز دور که باهاشون رفت و امد نکنیم
    روزی میاد که جای خالی همین ادمها اذیتت میکنه و میگی کاش بودن . باهام دعوا میکردن ولی فقط بودن ..

  4. 5 کاربر از پست مفید الف-ح تشکرکرده اند .

    الف-ح (دوشنبه 27 آذر 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1391-7-22
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 123 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اگه مردا میمیرن واسه خواهر و مادرشون چرا زن میگیرن؟

    خوانواده من تا حالا گوچکترین بد رفتاری با همسرم نداشتن.اینو خودش میگه نه من.شوهر من حداقل میتونست اگه به خاطر رفتارهایی من که به نظرش اشتباه بود منو اذیت نکنه یا باهام قهر نکنه که منم حالا ازش انتضار برخورد با خانوادشو نداشته باشم.به خدا وقتی فکر میکنم رفتارش نسبت به من جوری بود که اشکمو در میآورد ولی حالا با دیگران طوری رفتار میکنه که انگار یه گوله عقلو شعوره حالم بد میشه .خوب راست میگم مردا چون خواهرو مادرشونو خیلی دوست دارن هر چیزی رو ازشون نادیده میگیرن ولی وقتی به زنه بی چاره میرسه عین پتک میزنن تو سرش.یعنی مردا فقط به خاطر ارضای میل جنسی زن میگیرن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 18:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-26
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    756
    سطح
    14
    Points: 756, Level: 14
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    232

    تشکرشده 239 در 79 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اگه مردا میمیرن واسه خواهر و مادرشون چرا زن میگیرن؟

    اینو در نظر بگیرید که ایشون تا وقتی مجرد بودن، خواهرها و مادرشون همیشه بهشون فقط محبت کردند، بدی ازشون ندیدن و طبیعیه که وقتی شما بگید فلان رفتارو داشتن باور نکنن، بهرحال یه عمر باهاشون زندگی کردن، هرچقدم عاشق شما باشن باورش براشون سخته و فکر می کردند که شما مشکلی دارید. اما خداروشکر حالا که میگید باور کردن پس دیگه ناراحتی بابت چیه؟
    توقع دارید همسرتون همون رفتاری که اونموقع با شما داشتن الآن با خانوادشون داشته باشن؟
    این توقع درستی نیست، بهرحال خانوادشن. اتفاقا اینکه ایشون با اونا همچین رفتاری ندارن میتونه یه دلگرمی برای شما باشه، ایشون بعد از گذشت چندسال از زندگی مشترکتون و دیدن خوبیای شما همین رفتارو در مقابل شما هم خواهد داشت. پس این یه نکته ی مثبته
    بهتره گذشت کنید ولی اگه رفتاراشون ادامه داره و تحملش برای شما سخته، میتونید بگید خودشون با خانوادشون رفت و امد کنن و شمارو معاف کنن ولی هیچ وقت نخواید بین همسرتون و خانوادش اختلاف بیفته
    وقتی کمتر سزاوارم، به من مهر بورز، آخر آن زمان نیازمندترم

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: اگه مردا میمیرن واسه خواهر و مادرشون چرا زن میگیرن؟

    سلام
    خانومی

    همونوطر که دوستان گفتن در ارسال بعدی عنوان تاپیکت رو عوض کن و یه عنوان واضح بذار وگرنه تاپیکت قفل میشه.

    ................................

    در مورد مشکلت.....

    دوست عزیز...معلومه داری با زندگیت و همسرت چه میکنی ؟!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟این رهی که پیش گرفتی به ترکستان میرود....

    اول از همه از مشکلات و به قول خودت توطئه های خواهرای همسرت و مادرش به همسرت هیچی انتقال نده.به هیچ عنوان

    دوم به هیچ عنوان همسرت رو بین خودت و خانوادش نذار که قطعا شما رو انتخاب نمیکنه(اکثر مردها همینطوری هستن)این کارت علاوه بر اینکه محبت رو بین شما و همسرت کم میکنه باعث از بین رفتن حرمتها بین شما و همسرت میشه و مشکلات زیادی ایجاد میشه....

    نکته سوم اینکه خودت قدرت دفاع نداری؟خودت نمیتونی حق خودت رو بگیری؟چرا انقدر ضعیفی؟چرا سیاست نداری؟
    نمیتونی با قاطعیت اما ملایم حق خودت رو بگیری؟

    نکته چهارم اینکه به خاطر حرفها و مشکلات خاله زنکی گذاشتی رفتی خونه بابات ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    خانومی.شما چند سالته؟چرا انقدر زندگی رو ساده گرفتی و رفتارهای کودکانه داری؟

    میدونی همین ترک کردن خونه چقدر به نفع خواهرهای همسرت تموم میشه؟

    میدونی با این رفتار غلط قبح ترک منزل ریخته میشه و ممکنه دفعات بعدی همسرت نیاد دنبالت و کارتون به جاهای باریک بکشه ؟!!!

    شما خیلی عجول و کم صبری...خواهرهای همسر من هم خیلی عذابم دادن ..از شب عروسی گرفته تا همین الان که 4 سال از زندگیمون میگذره....اما هربار بعد ار دلخوری همسرم گفته بیا و بریم بهشون سر بزینم رفتم.قلبا راضی نبودم اما برای حفظ زندگیم و رضایت خدا و همسرم رفتم...و بازهم میرم...

    مثل یه خانوم بالغ رفتار کن.وقتی میگه بیا بریم و بگو باشه عزیزم.چشم.چون تو میگی من میام.به خاطر عشقم به خاطر زندگیم باشه میام.به خاطر اینکه حرف تو برایم حرمت داره باشه میام.بگو گرچه دلم رو شکستن اما برای احترام به حرف تو میام

    الان رفتارت دقیقا مثل یه دختر بچه است که داره تلافی میکنه و چشمش جایی رو نمیبینه و فقط میخواد انتقام بگیره

    شما با رفتار پخته ات میتونی همسرت رو جلب خودت کنی و بعد از مدتی همسرت که گذشت شما رو میبینه بهت اعتماد پیدا میکنه.

    اما به شرط داشتن رفتار پخته نه همچین رفتاری که شما داری میکنی.

    سر خودت رو گرم کن تا کمتر به مسائل و مشکلات و این درگیری خای خاله زنگی بها بدی...ورزش کن ..کلاس برو...و انقدر روی حرفها و رفتارهاشون متمرکز نشو

  8. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 28 آذر 91)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: اگه مردا میمیرن واسه خواهر و مادرشون چرا زن میگیرن؟

    سلام

    گویا شما یکشنبه در تالار همیاری هم تاپیک زدید و اونجا هم به شما جواب دادم .


    نقل قول نوشته اصلی توسط baran68
    سلام دوست عزیز .

    ناراحتی و بی خوابی های شما ناشی از تمرکز بیش از حد شما بر خانواده همسر هست .

    شما دو سال هست که ازدواج کرده اید و باید این خانواده را با تمام خوبی و بدی هایش بپذیرید .

    دوست عزیز هرکدام از ما خانواده ای دارد و گاه این خانواده ممکن است نواقصی داشته باشد اما در هر صورت برای ما از جایگاه ارزشمندی برخوردار است و هر شخصی که مستقیما آن را زیر سوال ببرد و جبهه گیری کند مطمئنا ما آزرده خاطر خواهیم شد و حتی در صورت امکان از این فرد دوری میکنیم .

    همسرشما از این قاعده مستثنی نیست و اگر مدام بدگویی خانواده اش را بکنید مطمئنا برایش ناخوشایند است و از خودشما فاصله می گیرید . دقت کنید که این رفتارها اگر ادامه پیدا کند بزرگترین ضربه را به زندگی مشترکتان میزند که قطعا مهم تر از ارتباطات با خانواده هاست .

    به جای اینکه انقدر روی خانواده همسرت زوم کنی روی زندگی مشترکت متمرکز باش .

    شما پس از ازدواج باید خیلی از رفتارهای خانواده همسرت را اصلا نبینی و بی اهمیت باشی و اگر ناراحت شدید در حد بیان ناراحتی باشد . مطمئن باشید که برخورد پرخاشگرانه نتیجه عکس دربرخواهد داشت و حریم ها را از بین می برد و توهین های بیشتری دریافت خواهید کرد . رابطه شما با خانواده همسر باید رسمی و با احترام باشد و اگر این روند را ادامه دهید و رفتارهای بد را نادیده بگیرید و روش خود را داشته باشید کم کم آنها نیز متوجه حد و حدود رفتارشان با شما می شوند .


    متاسفانه شما طوری پیش رفتید که روابط تیره شده و نیاز به زمان دارد و بعد از گذر زمان حتی طئنه ها را بی پاسخ بگذارید .
    مواظب باشید که زندگی مشترکتان با این شکایت های شما از خانواده همسر رو به سردی نرود .


    .

    دوست عزیز . ترک خانه ، دعوا با همسر به خاطر آشتی کردنش با خواهرشوهر، شکایت های مداوم و..... فقط و فقط موقعیت شما رو نزد همسرتون خراب تر میکنه و توجهی که طالب آن هستید بدست نخواهید آورد. شما در این دو سال به جای اینکه روابط را با خانواده همسر مدیریت کنید آن را خراب کردید و این خود زمینه بروز مشکلات و اختلافات بعدی است . مدتی زمان بدهید بعد تلاشتان را برای ترمیم این رابطه انجام دهید و بعد از آن حد و حدود و حریم ها را با رفتارهای خودتان برای آنها مشخص کنید . بعد از این کار هرگاه ناراحتی بود با خود شخص کوتاه و مختصر بیان کنید که توقع فلان رفتار را نداشتید و دیگر ادامه ندهید و تا جایی که ممکن است آن را برای همسرتان بازگو نکنید و اگر این اتفاق افتاد خیلی سربسته و شرح ماوقع نکنید و ادامه ندهید .

    اما در حال حاضر از هرگونه شکایت نزد همسر پرهیز کنید و فقط وفقط بر زندگی مشترکتان تمرکز داشته باشید .
    کمی سطح توقعاتتون رو پایین بیارید (توقعات بی جا مانند قطع رابطه همسر با خانواده را به طورکل از بین ببر) . به نکات مثبت زندگی مشترکتان فکر کنید و سعی در تقویت اونها داشته باشید . ارزش زندگی شما دونفر بیش از اینهاست که بافکر به رفتار و اعمال و گفتار اطرافیان خراب شود . هرچه توقع شما بیشتر باشد و ریز بین باشید و حساسیت بیش از حد داشته باشید ومدام اتفاقات رو مرور کنید ، فقط و فقط خودتون رو آزار میدید و حال روحی تون از اینی که هست بدتر خواهد شد .


    گویا بیشتر از اینکه از خانواده همسرتان ناراحت باشید از این ناراحت هستید که به آنها توجه دارد . هرگز سعی نکنید شوهرتان را از خانواده اش دور کنید چرا که دقیقا از شما دور خواهد شد و صمیمیت از بین میرود . مواظب باشید که با این حساسیت ها دچار حسادت نشوید .

    شما بیشتر روی صمیمیت خودتان با شوهرتان کار کنید تا توجهات لازم در نتیجه ی آن برای شما حاصل شود . خیلی راحت از او بخواهید که به شما توجه کند ، نوازشتان کند و.... (هرچیزی که مد نظرتان هست) توجه کنید که از در مقایسه وارد نشوید و اسم هیچکس را بر زبان نیاورید چرا که نتیجه عکس دریافت می کنید .

    دقت کنید که یکی از فاکتورهای راهیابی شما به قلب همسر همین روابط خوب با خانواده ی اوست .

    تاپیک شما من رو یاد تاپیک مهتاب و نارضایتی هاش از خانواده همسر انداخت .
    http://www.hamdardi.net/thread-11314.html


  10. 5 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 28 آذر 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1391-7-22
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 123 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خانوادشو به من ترجبح میده

    زنده دل عزیز /مریم 123 گرامی و باران68 خوبم ممنون .من میدونم که یه انسان به خانوادش علاقه داره و نمیخواد ازشون دور باشه چون منم خانواده دارم و نمیخوام رابطم باهاشون قطع باشه و در اوایل و حتی حالا هم ازش نخواستم قطع رابطه کنه فقط عکس العمل خواستم به خدا چون دوست داشتم که همسرم برای خانوادم خوب باشه به خاطر همین برای خانوادش خیلی خوب بودم مثلا خواهرش باردار بود چون از لحاظ مالی خیلی ضعیفن پیشنهاد دادم یه سیسمونی سبک براش بگیریم یا سالی یکی دو بار واسه مادرش میرفتم گرد گیری وخیلی کارای دیگه که حالا واسه همشون پشیمونم.چون در قبال تمام خوبیام به جز حرفای نیش دار و وظیفه دونستن تمام کارایی که براشون کردم جوابی ندیدم.اوایل خواهر شوهرم مدام ما رو کرده بود آژانس خودش هر جا میرفتن زنگ میزدن بیا ببرمون نه یک بار بلکه چندین بار من فقط ازش خواستم که حد و اندازرو رعایت کنه اونا خودشون شوهر داشتن و شوهراشون باید جایی که میخوانن ببرنشون نه شوهر من که یه سال اول بیکار بود و خرجمون با یارانه میگذشت چرا باید اون همه پول بنزین میدادیم ولی منه عروس چند ماهه اون شب همچین سرم داد و بی داد کرد که دلم شکست.مادرش عادت کرده که من اونجا میرم دیگه تکون نمیخوره باید شام بپزم جارو بکشم لباس بشورم و........ آخرشم میگه من زحمتام گردن دخترامه آخ که حالم بد مبشه.یه بار گفتم اینبار دست به سیاه و سفید نمیزنم به من چه ولی همین که مادرش خواست بره چایی بیاره شوهرم گفت پس.... چه کارست بشین این کارارو میکنه.من فقط به خاطر اینکه خواهراش بهم تهمت زدن و هر چی دلشون خواست بارم کردن خواستم باهاشون برخورد کنه که حداقل دیگه پیش نیاد ولی هیچی نگفت نتیجه بیعرضگی هاش شده این که پدر و مادرش بهم میگن اگه خواهرای علی فحش هم بهت دادن هیچی حق نداری بگی فرداشم باید پاشی بری خونشو عذر خواهی کنی.من از شوهرم فقط خواستم حداقل خودش بره خونه اقوامشو منو کمتر با اونا روبرو کنه ولی اون به این کارم راضی نمیشه همشم اگه یه خورده ناراحت میشم بهم میگه تحمل کن ازت که کم نمیشه .وای که چه بدبختم.

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: اگه مردا میمیرن واسه خواهر و مادرشون چرا زن میگیرن؟

    دوست عزیز

    سلام

    به نظر من ایراد از شما بوده که از اول بد عادت دادی حتی به همسرت. لزومی نداشت از اول گردگیری و ... تو خونه مادر شوهر انجام بدی

    وقتی اونجا هستی در حد آوردن چایی آوردن غذا و کمک به شستن ظروف کمک کن

    کار اضافه نکن که هم اونا بد عادت بشن و هم خودت از نظر روحی آسیب ببینی

    بعدشم اگه شما کمکی به کسی میکنی برای قدر شناسی اون فرد نیست برای خداست نیازی نیست اون فر تقدیر تشکر کنه مهم نظر خداست

    پس اگر خوبی کردی و بدی دیدی به دلت غم راه نده

    یواش یواش این عادت بدی که به اطرافیانت دادی رو ترکشون بده فقط به تدریج باشه نه یکدفعه ای

    میتونی یک کلاس خیاطی چیزی بری و موقع رفتن به اونجا وسایلت رو ببری و مدتی خودتو مشغول کنی که کار اضافه بهت پیشنهاد نشه و دائم ه از اینکه خیلی سرت شلوغ شده و به سختی به کارهات میرسی صحبت کنی

    فقط هیچ وقت رک و پوست کنده و با لحن بد حرفتو نزن. بهتره کمی با سیاست پیش بری

    الان اونا ایرادی ندارن شما از اول این کارها رو وظیفه خودت کردی

    در مورد خواهر شوهرت هم من خودم نمونه مشابهش رو دارم که ضعف اعصاب داره من کلا سعی میکنم در مورد هیچیش نظر ندم و تو بحثایی که راه میندازه هم شرکت نکنم کلا به عنوان یک عضو بی تفاوت برخورد میکنم چون با این جور آدما زیاد نمیشه نزدیک شد و از طرفی هم نمیشه زیاد ازشون دور شد چون به هرحال فامیل نزدیک هستند بهتر هست ملایم از کنارشون رد بشی

    اگه هم بهت بی احترامی شد باز هم با احترام جواب بده همیشه مواظب باش باید در شان خودت رفتار کنی حتی با یک آدم بد دهن هم نباید بد دهنی کرد




  13. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (چهارشنبه 29 آذر 91)

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: اگه مردا میمیرن واسه خواهر و مادرشون چرا زن میگیرن؟

    ببین خواهش می کنم دو پست مریم و باران را دوباره با فکر و تعمل بخون.................

    ببین پدر و مادر و خواهر همسر آدمهایی نیستن که بشه باهاشون کل کل کرد

    اونا رو در جایگاهای خودشون و به عنوان خانواده همسرت بپذیر همین طوری که هستن
    مگه همسرت قاضیه که تا چیزی میشه باید بین شماها داوری کنه

    اصلا مشکل هرکسی به خودش مربوطه مشکل و حرکات خواهر های همسرتم هیچ دخلی به همسرت نداره و هیچ مسئولیتی هم در قبالش نداره
    اون به عنوان خانواده اش اونا رو دوست داره چون هم خونشم و تورو هم دوست داره چون زنشی و هیچ کدوم هم نمی تونه فدای اون یکی کنه آیا تو حاضری به خاطر همسرت خانواده ات را بذاری کنار؟!!!!!!

    من هر بار که خواستم پیش همسرم از خانواده اش گلگی کنم همسرم بهم گفت اقلیما اگه مشکلی دارم بهم بگو در غیر این صورن من مسئول رفتارهای دیگران نیستم و دیدم واقعا هم حرفش درست و منطقیه



  15. کاربر روبرو از پست مفید eghlima تشکرکرده است .

    eghlima (سه شنبه 28 آذر 91)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1391-7-22
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 123 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اگه مردا میمیرن واسه خواهر و مادرشون چرا زن میگیرن؟

    اقلیما جان حرف شما کاملا صحیحه من حاظر نیستم به خاطر همسرم خانوادمو برنجونم ولی وقتی راضی میشم که اگه رفتار ناشایستی همسرم نسبت به خانوادم انجام میده باهاش برخورد کنم و ازش احترام بخوام پس باید متقابلا وقتی خانوادم رفتار ناشایستی انجام میدن نسبت به همسرم پس باید با خانوادمم برخورد کنم .این کارم کردم و با احترام از خانوادم خواستم جایگاه همسرمو محترم بشمارن.پس متقابلا انتظار دارم که وقتی بابت رفتار بد من عکس العمل نشون میده که حرمت خانوادش خدشه دار نشه پس وقتی میبینم به خاطر نگه داشتن حرمت من در خانوادش حتی حاضر نیست کلامی به زبان بیاره چون میگه ناراحت میشن حق دارم احساس بدبختی کنم.:(:(:(:(:(:(:(


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.