نوشته اصلی توسط
مهرو
[align=justify]خيلي متاسفم براتون... ممكنه كمي بيشتر از مشكلات ، نوع آنها و دلايلي كه فكر ميكنيد همسرتان بخاطر آنها عصبي و افسرد ه است براي ما بگوييد؟
علت افسردگی همین کش مکش های چندین ساله میتونه باشه.از اول عصبی بود.بر سر مسائل مادی مثل هزینه عروسی و تهیه منزل و غیره باهم بساطی داشتیم که حتی منجر به اختلاف و قهر چندین ماه شد اما با وساطت بزرگترها حل شد.
نحوه اشنايي با همسرتان چطور بوده ، تحصيلات و سن و سالتون شما دو نفر در چه حدوده؟
آشنایی قبل از ازدواج نداشتیم و از طریق معرفی فامیل به خواستگاری رفتم.من فوق لیسانس هستم چند سال پیش دوره دکترا هم پذیرفته شدم ولی در مراحل مصاحبه رد شدم.همسرم هم لیسانس علوم پایه دارد.من متولد سال 48 هستم همسرم 52
در خصوص مضرات طلاق بدون شك برروي دخترتون اثرات زيانباري داره ، بخصوص كه الان در حال ورود به مرحله نوجوانيه(از اينكه دختر هم هست بيشتر متاثر ميشه از ماجرا) .
در اينجا كسي به شما نمي گويد كه طلاق بگيريد و پس از آن تلاش كنيد اثرات آنرا روي دخترتون كم كنيد. اكثر دوستان تلاش مي كنند شما رو راهنمايي كنند تا مشكلا تي كه در ارتباط با همسرتون داريد رو رفع و يا كمتر كنيد شايد به اين شكل ادامه زندگيتون دلپذير تر و با آرامش بيشتري باشه.
متاسفانه راهی جز این برام نمونده
اگر زندگي و خانوادتونو دوست داريد تلاش كنيد كه مشكلات خودتون رو ريشه يابي كنيد.فكر
ممنونم از صحبت های شما اما این خانه از پایبست ویران است وراه دیگری نیست.میخواهم با دخترم صحبت کنم قبل از اقدام آخر ولی نمیدانم چه باید بگویم.
[/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)