RE: تنوع طلبی من باعث شده از عشقم کم بشه
اتفاقا دقیقا قبل از خوندن مطلب شما، ایمیلی رو خوندم که فکر می کنم به این موضوع خیلی ربط داشته باشه
براتون مینویسم:
توی مبل فرو رفته بودم و به یکی از مجلات مُدی که زنم همیشه می خرد نگاه میکردم. چه مانکن هائی، چقدر زیبا، چقدر شکیل و تمنا برانگیز.
زنم داشت به گلدان شمعدانی که همیشه گوشه اتاق است ور می رفت. شاخه های اضافی را می گرفت و برگ های خشک شده را جدا می کرد. از دیدن اندام گرد و قلنبه اش لبخندی گوشه لبم پیدا شد. از مقایسه او با دخترهای توی مجله خنده ام گرفته بود.
... زنم آنچنان سریع برگشت و نگاهم کرد که فرصت نکردم لبخندم را جمع و جور کنم.
گلدان شمعدانی را برداشت و روبروی من ایستاد و گفت:
نگاه کن! این گل ها هیچ شکل رزهای تازه ای نیستند که دیروز خریده ام. من عاشق عطر و بوی رز هستم. جوان، نورسته، خوشبو و با طراوت. گل های شمعدانی هرگز به زیبائی و شادابی آنها نیستند، اما می دانی تفاوتشان چیست؟
بعد، بدون این که منتظر پاسخم باشد اشاره ای به خاک گلدان کرد و گفت:
اینجا! تفاوت اینجاست. در ریشه هائی که توی خاک اند. رزها دو روزی به اتاق صفا می دهند و بعد پژمرده می شوند، ولی این شمعدانی ها، ریشه در خاک دارند و به این زودی ها از بین نمی روند. سعی می کنند همیشه صفابخش اتاقمان باشند.
چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست و کتاب مورد علاقه اش را به دست گرفت.
کنارش رفتم و گونه اش را بوسیدم. این لذت بخش ترین بوسه ای بود که بر گونه یک گل شمعدانی زدم.
به نقل از صفحه "یادداشت های بی تاریخ" دکتر صدرالدین الهی در کیهان لندن
نوشته اصلی توسط
ya.hoseyn
من چهار ماهه که عقد کردم و بخاطر همسرم قید همه ی دخترا رو زدم
خب این یکی از وظایفیه که با جاری شدن عقد به دوشتون اومده و شما با این کار، به وظیفتون عمل کردید
نوشته اصلی توسط
ya.hoseyn
متاسفانه رابطه های قدیمی همش جلوی چشممه.مقایسه کردن رابطه ی من و همسرم با اون زابطه های چرت و پوچ داره دیوونم میکنه و دلم میخاد همه ی خاطراتی رو که با غیر از همسرم دارم فراموش کنم
دست خودتونه، هر وقت این خاطره ها میان سراغتون جهت فکرتونو عوض کنید و به خوبی های همسرتون فکر کنید
افکار شما دست شما هستن، اونا رو به هر طرف که میخواید میتونید بکشونید
شاید اولش سخت باشه ولی خواستن توانستن است
وقتی کمتر سزاوارم، به من مهر بورز، آخر آن زمان نیازمندترم
علاقه مندی ها (Bookmarks)