دهکده آرامش

[آرمان 26]

<marquee loop="infinite" bgcolor="yellow" width ="250">به دهکده آرامش خوش آمدید </marquee>

<embed src="http://www.neopersia.org/samples/example.mid" width="1" height="1" autostart="true" loop="true">

سلام به دوستای مهربون .امیدوارم بتونم در این دهکده کوچیک مجازی با مطالبی که به مرور در این تاپیک قرار می دم برای لحظاتی آرامش رو برای شما به ارمغان بیارم . فعلا بلندگوی سیستم خود رو روشن کنید تا انشاله سر فرصت مطالب مربوطه به این تاپیک افزوده میشه

[آرمان 26]

[align=justify]
چهار شمع بودند كه به آرامی می‌سوختند . سكوت طوری بر فضای اتاق خیمه زده بود كه به وضوح می‌شد صدای درد دلشان را با یكدیگر شنید.شمع اول گفت: من "آرامش" هستم...! هیچ كس نمی‌تواند از نور من محافظت كند. به هرحال فكر میكنم باید بروم. چون هیچ دلیلی برای ماندن و بیش از این سوختن نمی‌بینم... رفته رفته شعله‌اش كم نور و كم نور تر شد تا اینكه بطور كامل از بین رفت و خاموش شد. شمع دوم گفت: من "ایمان" هستم. گمان نكنم تا مدت زیادی بمانم، وقت رفتنم فرا رسیده و هیچ دلیلی برای بیشتر از این بودنم باقی نمانده من دیگر برای هیچ كس ارزشی ندارم. تا صحبتهایش تمام شد، نسیمی به آرامی وزید و شمع دوم را هم خاموش كرد. شمع سوم با غم زیادی شروع به صحبت كرد: من "عشق" هستم . دیگر قدرتی برای ماندن ندارم دیگر كسی به من اهمیت نمی‌دهد و مردم قدر مرا نمی‌دانند و فراموش كردند كه عشق از همه كس به آنها نزدیك‌تر است، بیشتر منتظر نماند و دوام نیاورد، نورش كاملاً از بین رفت و مانند شمع‌های قبلی خاموش شد. ناگهان كودكی وارد اتاق شد و سه شمع اول را خاموش دید، با گریه و اندوه زیادی گفت: ای شمع‌ها ! چرا شعله‌تان خاموش شد؟ شما باید تا ابد روشن بمانید و همه جا را نورانی كنید. در آن هنگام شمع چهارم شروع به حرف زدن كرد و گفت: نترس، تا وقتی كه من هستم می‌توانم آن سه شمع را روشن كنم و همیشه پر نور نگه‌شان دارم زیرا من "امید" هستم. كودك با اشتیاق و شتاب فراوانی شمع چهارم را به دست گرفت و با شعله ی امید، آرامش، ایمان و عشق را روشن كرد.[/align]

ایشاله که با خوندن داستان بالا هر روز امیدوارتر از قبل زندگی کنیم تا در زندگی خود به آرامش - ایمان و عشق واقعی برسیم .

[آرمان 26]

دعـوت به هـمکـاری

با سلام از دوستانی که مایل به همکاری در این تاپیک هستند و مطالبی مناسب نام این این تاپیک (دهکده آرامش ) تو دست و بالشون هست دعوت به عمل می یاد که مطالب زیبا و آرامش بخششون رو از طریق پیام یا ایمیل برای بنده ارسال کنند تا (پس از ویرایش احتمالی و قرار دادن تصاویر و ... ) با نام خودشون در این تاپیک قرار بدم . پیشاپیش از همکاری شما سپاسگذارم .

[مدیرهمدردی]

سلام
اما خدمت شما عرض کنم اگه مطالب قبلی بنده رو دیده باشید من بیشتر تو قسمتهای آزاد و هنر و ... سایت فعال بودم اما سایت همدردی بیشتر به سوی تخصصی شدن پیش رفته و متوجه شدم که برای اون قسمتها تعرفه بالایی قرار داده که اونم شامل تعرفه یک ماهه و یکساله هست که هر دوش هم برای کسی که به صورت تفننی و از سر علاقه بخواد مطالبی تو قسمت آزاد قرار بده خیلی هزینش بالاست . به همین خاطر فکر نکنم سایت تخصصی روانشناسی و مشاوره همدردی دیگه مثل سابق جایی برای چنین فعالیتهایی باشه . به هر حال از ابراز لطف شما هم سپاسگذارم .

حالم خوبه فقط احساس میکنم تالار دیگه اون لطافت گذشته رو نداره تا بخوای پستی بزنی میگن این تاپیک احساسیه و مخالف اهداف تالاره! به هر حال حس و حال لطافت و شادی تو تالار بسیار کم رنگ شده و تاپیکها همش شده مشکلات غافل از اینکه آدم باید اول روحش آرامش داشته باشه که بتونه مشکلاتشو حل کنه بگذریم میدونم این مطلب پرت میشه تو قسمت آزاد تا فقط همون سه چهار نفر مدیر بهش دسترسی داشته باشن ... ولش کن بابا ؛شبتون رویایی باشه

با سلام
آرمان 26 گرامی
بله دقیقا همین طور هست که هنگام ورود به تالار متوجه شدید.
تالار نسبت به سالهای قبل کاملا رویه اش اصلاح شده است و اصلا برنامه ای برای پرو بال دادن مسائل احساسی اعضاء ندارد، چون متاسفانه شاهد این بودیم که در چتر احساسی به وجود آمده متاسفانه وابستگی هایی ایجاد شده است و خود همدردی و بعضی اعضایش زمینه وابستگی برای افرادی را ایجاد کرده است و مشکلاتی را فراهم کرده است. به طوری که حتی تاپیک هایی مثل اعتیاد به همدردی گشوده شد.

[آرمان 26]

ای بابا آقای مدیر تعجب می کنم از شما ؟؟ آقا یکی بیاد به من بگه این پستهای مدیر چه ربطی به این تاپیک داره ؟؟ اشتباه شده یا عمدی وارد این تاپیک شده ؟ عزیزم - برادرم - مدیر محترم - دکتر جان - استاد محترم - اگه اشتباه شده که هیچ .

اما اگه نظرتون اینه که مثلا این تاپیک احساسی هست و مخالف قوانین تالار !!!!! که واقعا نیاز به توضیح داره . تاپیکی که عنوان دهکده آرامش هست و هیچ مطلب احساسی که احساس عزیزان رو مورد مخاطره قرار بده و یا ضرر داشته باشه واسه عواطفشون درش قرار داده نشده اونوقت شما چرا باید بیایین اینجوری خرابش کنید ؟ واقعا دوست دارم دلیلتون رو بدونم . حالا شما مخالف قوانین عمل می کنید یا بنده ؟!!! لا اقل شما جناب ( پدر بزرگ ) که از پست بالای مدیر تشکر کردین برام توضیح بدین منظور مدیر چی بوده از این پست حتما شما دلیلش رو می دونید که تشکر کردید دیگه !!!!
واقعا کله آدم سوتتتتتت میکشه از این برخوردای ........

[پدربزرگ]

سلام آرمان عزیز و کاربر قدیمی

شما باید الکوی ما تازه واردها باشید .

این تالار مانند خانه یا ویلایی شخصی میماند که مدیر زحمت کشید در اختیار ما قرار داده

ما میتوانیم از امکانات این منزل کمال استفاده را ببریم.

اما نباید تخریبش کنیم یا شکل این منزل را تغییر دهیم

خود شما صاحب خانه باشید و مهمانان عزیزتان منزلتون را تخریب کنند یا شکل ظاهریش را تغییر دهند راضی هستید

پس باید حرمت مهمان بودنمان را رعایت کنیم .

به قول خواهرمون ترانه بجای اینکه برید در پشت بام جار بزنید

میتواند در خلوت به مشکلتون بپردازید .

[آرمان 26]

دوست عزیز جناب پدر بزرگ بنده سوال کردم ربط پست مدیر به این تاپیک چیه چرا بیخودی جواب بی ربط میدین ؟ من صاحب این تاپیکم موضوع این تاپیک هم آرامشه حال یکی بیاد به من بگه چرا باید این تاپیک رو اینجوری بهم بزنند غیر از اینه که میخواین بهونه ای برای اخراج من پیدا کنید ! من موندم آخه چرا اینقد کم ظرفیت!