ازدواج

[یامور]

سلام من یه نفردوست دارم که خانوادش باازدواجمون مخالفن به این دلیل که من 1 بارازدواج ناموفق داشتم ما همدیگرو دوست داریم چیکار کنیم[/size]

[نادیا-7777]

یامور جان
به همدردی خوش اومدی
میشه یکم بیشتر توضیح بدید؟
شما خانوم هستید یا آقا؟
سن هر 2 طرف رو بفرمایید
تحصیلات هر 2 طرف
سطح خانوادگی و چیزای دیگه
از شرایط و امکانات هر 2 طرف بفرمایید

[یامور]

من 26 سالمه ودخترم .طرف مقابلم 33سالشه .ما3ماه هست که با هم اشنا شدیم وهمدیگرو دوست داریم میخوایم با هم ازدواج کنیم اما مادرش نمیذاره چون من یک بارازدواج کردم خانواده ا ش منو قبول نمیکنن.هردومون دیبلم هستیم.یه راه حل بگین .مادرشوچه جوری راضی کنیم

[نادیا-7777]

عزیزم 2 خانواده در چه سطحی هستند؟
چه تفاوتها و چه تشابه هایی بهم دارند؟
از نظر
فرهنگی
اقتصادی
اجتماعی
مذهبی

خود آقا پسر نظرش چیه؟
هنوزم اصرار به وصلت داره؟

[یامور]

تو یه منطقه زندگی میکنیم ام خانواده و بسر یه کم ازنظرمالی ازما جلو هستن.ازنظرمذهبی .فرهنگی.اجتماعی هم سطع هستیم.بله ما هردو میخواییم با هم ازدواج کنیم.فقط مادرش نمیذاره .موندیم چیکار کنیم

بسر هم راضی هست.اما میگه باید مامانش هم راضی شه.

[دانوب]

سلام پامور جان!

دوست خوبم ببین ازدواج مثل یک چند ضلعی می مونه که خانواده طرف و رابطه مسالمت آمیز محترمانه و دوستانه با خانواده هم یکی از اضلاع مهم اون هست.

توصیه من به شما اینه که اکیدا از اینکه خدای ناکرده خاطره بد و یا حتی ذهنیت بد در خانواده طرف ایجاد کنید بپرهیزید. چون تجربه نشون داده که آثارش حتی تا ابد هم باقی می مونه!!!

راضی کردن خانواده آقا هم به شما مربوط نمیشه. شما جند صباحی هست که ایشون و به تبع مادر ایشون رو میشناسید ولی اون آقا یک عمره که پسر مادرشه! پس خیلی بهتر از شما میدونه چطور مادرش رو قانع کنه (اگه بخواد البته!!!)

شما تو مشکلات خانوادگی ایشون شرکت نکن تنها کاری که باید بکنی اینه که مدت زمانی محدود رو به ایشون بدهید تا خانواده اش رو راضی کنه و در این مورد هم جدی باشید تا ایشون بدونه که شما تا ابد منتظرش نخواهید موند.

این مشکلی است که خودشون باید حل کنند

موفق باشید

[بهار.زندگی]

سلام دوست عزیز

عنوان تاپیکت مبهمه و باید عنوان جدید بنویسی تا مدیران برات عوض کنن..

بسر هم راضی هست.اما میگه باید مامانش هم راضی شه.

این که کی باید اون زن رو راضی کنه فقط و فقط پسرشه..
نیازی نیست شما کاری کنید که مادرش راضی بشه..چون هر حرکتی که شما کنی ممکنه اوضاع رو بدتر کنه و مادرش رو مخالفتر.

به اون اقا بگید این وظیفه اونه که مادرشو راضی کنه..و اگه قراره چیزی بهش بگه واقعیات باشه..بلاخره اون پسره یه چیزای مثبتی تو شما دیده که شما رو انتخاب کرده..همونا رو به مادرش بگه.بلاخره رگ خواب مادرش رو هم بهتر میدونه
اجازه بده برای بدست اوردنت تلاش کنه...

اینطوری به نفع شما هم هست.و شما رو مطمئنتر میکنه که ایا همسر قابل اطمینانی میتونه برات باشه که بهش تکیه کنی.؟

همچنین اینجوری اگه مادرش موافقت کنه شما پذیرش خونوادشو داری و دیگه دل نگران بحثای احتمالی اینده باهاشون نخواهی بود.

موفق باشی

پست من و دانوب همزمان شد.اما نظرا یکی بود:)