به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 23:43]
    تاریخ عضویت
    1391-8-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    سلام من تازه با این سایت اشنا شدم.نمی دونم چرا اینقدر خوشحال شدم.احساس مریض لا علاجی رو دارم که بهش گفتن درمانت کشف شده.
    من 27 سالمه.3 ماه هست عقد کردم.همسرم 32 سالشه.تازه عروسم اما خوشحال نیستم.افسرده ام.دلم میخواست چشمامو ببندم و دیگه بیدار نشم.خسته شدم از دقدقه های فکری.من ادم ضعیفی هستم تحملش رو ندارم .
    نمی دونم مشکل اصلیم چی یا کیه.نامزدم ادم سرشناسیه.موقعیت خوبی داره.فرهنگ خانوادش ولی با خانواده من یکم متفاوته.مامان من یه زن همیشه ناراضیه.فرضا یه ذرت مکزیکز گرفتم براش تو خیابون.گفتم مامان اینجا ذرتهاش خوبه.خورد و هی ایراد گرفت.در مورد همسرم هم همینطوره.مثلا میگم واسه نامزدم فلان تقدیر نامه رو دادن.فقط گفت ا؟
    همسرم هم احساس میکنم اونقدری که باید گرم نمیگره با خانوادم.خیلی اذیت میشم.مامان و بابام خیلی پذیرایی میکنن ازش. ولی اصلا اونقدر که توقع داره من با مادرش اینها مچ باشم احساس میکنم خودش نیست.تو این سه ماه پیش اومده مثلا فهمیده لباس خریدم پولش رو داده بهم و لی هدیه هیچ وقت نداد بهم.مامان من توقع داره هی راه بره منو ببره خرید و خرج کنه برام.نمی دونم کار کدوم درسته.ادمی هم نیستم که بتونم حرفهامو بگم.خسته شدم از غصه خوردن.همش تو فکرم.ارزومه بمیرم.
    فرضا مامانم میگه احساس میکنم اونقدر که تو به اون محبت میکنی اون محبت نداره.
    مثلا نامزدم میخواد بیاد من کلی دسر درست میکنم و همش پذیرایی میکنم ازش.مامانم میگه مامان جان اینقدر غذاهای خوشمزه درست میکنی پس فردا نگه بشین همش اشپزی کن؟!
    تو ذوقم خورده دیگه.احساس یه احمق داره بهم دست میده مه همش داره می دوه دنبال همسرش.
    همسرم هم یه کار نمی کنه که من بتونم با هاش پز بدم یه سری بلند کنم.
    همه ورد زبون بابام اسم شوهر خواهرمه(10 ساله دامادمونه).انگار شوهر من رسمیت نداره هنوز.
    تو خانواده ما مردا خیلی تو خونه کار میکنن.ولی همسرم تو خانوادش اینطوری نیست.واسه همین مامانم و خواهرم میبینن من کار مکنم یه جا و این نشسته متلک میگن.
    خسته شدم از فکر و خیال.نمی دونم من یه احمقم که داره از بی زبونیش سو استفاده میشه؟
    مامانم جلو خود همسرم رفتاراش خوب و صمصمیه.ولی من احساس میکنم نامزدم تو قیافه هست.اه.لعنت به زندکی

  2. کاربر روبرو از پست مفید همیشه نگران تشکرکرده است .

    همیشه نگران (چهارشنبه 01 آذر 91)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 23:43]
    تاریخ عضویت
    1391-8-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    چرا کسی جواب نمیده؟؟
    هر چند از ملتی که مردن یه ادم رو میبینن و فیلم میگیرن چه انتظاریه دارم.همه میاین میخونین و رد میشین.اشتباه کردم اومدم اینجا.مشکلم رو کردم وسیله سرگرمی شما.
    از مسیول این سایت میخوام تاپیک منو حذف کنه لطفا.خودم بلد نیستم.

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    عجب!!!

    آرووم باش ...یه دور بزن تو تالار مشکلات دیگرانو بخون
    یه دورم بزن تو قسمت مقالات چهارتا مقاله درباره ازدواج بخون
    بعد بیا به عنوان یه سوم شخص به پست خودت نگاه کن و جواب بده عزیزم

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-01
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    385
    سطح
    7
    Points: 385, Level: 7
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 89 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    حالت خوبه ؟
    مشکلی نداری
    اگر مشکلات منو داشتی چه میکردی
    خانواده ها همیشه دیر یه دامادو قبول میکنن
    اگر جای من بودی چه میکردی
    شوهرم دلو شکسته
    حالا توقع داره بیام آشتی . تهدیدم کرده اگر اشتی نکنم شب پاگشایکی از فامیلام نمیاد

  6. کاربر روبرو از پست مفید pariya-babak تشکرکرده است .

    pariya-babak (چهارشنبه 01 آذر 91)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    سلام دختر خوب
    بچسب به این روزای خوب و نهایت لذت رو ببر
    ببین چه اهمیتی داره خانواده ات چه طوری فکر می کنند مهم خودتی و بس به عشقت احترام بذار و سر مسائل کم اهمیت رابطه ات رو با نامزدت خراب نکن

  8. 2 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (چهارشنبه 01 آذر 91)

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    همیشه نگران سلام

    به تالار همدردی خوش آمدی

    اول از همه بگم که چقدر کار عاقلانه ای انجام دادی که مشکلت رو عنوان کردی

    چون با خوندن اظهار نظرهای متفاوت بهتر به قضیه نگاه میکنی....

    دوست عزیز حرفات رو درک میکنم نیازه یه کم رو اعتماد به نفست کار کنی نباید با یه حرف مادرت زود تحت تاثیر قرار بگیری

    این رفتارت میتونه یه تلنگر باشه که ضعف خودتو حل کنی راه حل افسردگی یا خودخوری نیست!!

    سعی کن بجای این احساسات پایه های زندگیت رو با احساسات مثبت و عشق مستحکم کنی

    در پست دومت دیدم فوری ناراحت شدی و درخاست حذف داشتی!!!

    این یعنی توقعت از همه افراد زیاده!!!

    سعی کن با بالا بردن آستانه تحملت مشکلات را حل و مدیریت کنی عزیزم...

    امیدوارم در کنار همسرت خوشبخت بشی و دوست من نگران نباش با کمی تغییر دید مشکلت حل میشه

  10. 5 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (چهارشنبه 01 آذر 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 23:43]
    تاریخ عضویت
    1391-8-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    مرسی ویدا جان
    معذرت میخوام بابت تند رفتنم
    ولی فکر نمی کنم با تغییر دید مشکلم حل شه.من 3 ماه نامزدم.یه بار نشد نامزدم ببره منو خرید.از دور و بر میشنوم دوستام نامزد میکنن فورا داماد به حساب دختره پول میریزه.من روم نمیشه از خانوادم پول بگیرم دیگه چون احساس میکنم همسرم کوچیک میشه.ولی این وضع هم ازارم میده.ماهی 10 میلیون در امدشه.هی به من میگه بعدها خودت رو بیش از حد درگیر کارت نکن نیازی نداری و اینده ات روشنه و ... . ولی همش حرف.من همیشه گرونترین لباسها رو میخریدم و بی هیچ نگرانی خرج میکردم.اما الان احساس یه ادم فقیر رو دارم که محتاج کمک ه . خیلی بهم فشار میاد.رفتار اطرافیانم هم این احساس رو توم تقویت میکنه.همش دارم گریه میکنم

  12. کاربر روبرو از پست مفید همیشه نگران تشکرکرده است .

    همیشه نگران (چهارشنبه 01 آذر 91)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    دوست خوبم همسر تو مگه چند بار ازدواج کرده که بدونه چه طوری باید رفتار کنه
    باور کن بلد نیست و اصلا نمی دونه
    می تونی دوستانه باهاش حرف بزنی
    یه طوری که قشنگ تره

    به ویترین زندگی ادمهای اطرافت نگاه نکن

    اگه بخوای اینطوری چشمت به دهن و زندگی دیگران باشه واقعا جای نگرانی هست

    پس خودت چی؟!!
    عقل و احساس خودت چی می گی؟!!

    از اول این تاپیک گفتی مادرم اینو میگه فلانی فلان چیزو نامزدش براش خریده.......
    واقعا دل خودت بهت چی میگه
    ول کن حرف دیگرانو

    قدر داشته هات رو بدون که این داشته برای خیلی ها شده آرزو و جزء نداشته هاشونه


  14. 6 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (چهارشنبه 01 آذر 91)

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    سلام دوست عزیز

    اولا اینکه این نام کاربری خودش سرشار از انرژی منفیه و به احاساست منفی بینیت دامن میزنه.

    همیشه نگران برای چی؟!

    دوما اینکه خانومی !! ایست !! بذار مهر عقدنامه تون خشک بشه !!!!

    بنده خدا تازه 3 ماهه ازدواج کرده.بازم خوب مردیه که پول خرید لباساتو میده.چون عرفا الان شما در منزل پدرت هستی و خرج و مخارج با پدرته نه همسرت.

    سوما اینکه دوست عزیز

    با این همه حساسیت و توقعات نا به جا نمیتونی زندگی خوبی داشته باشی.زندگی خیلی فراتر از این حرفهاست.اگر الان دغدغه ذهنت شده کم خرید کردن و نخریدن کادو و .....این میتونه زنگ هشدار جدی باشه برات

    مراقب زندگیت باش.زندگی خیلی جدی تر از این حرفهاست.
    بعد با این حرفها و مسائل ساده ارزوی مرگ میکنی ؟!!!!!!!!!!!!!!!

    مگر میدونی اون دنیا چی در انتظارته که انقدر مشتاق رفتنی !؟

    از مادرت بخواه (خیلی مهربان و مودب) که در این مسائل دخالت نکنه و خودش و شما رو ازرده خاطر نکنه.

    بهش بگو من 27 سالمه و میتونم گلیمم رو از آب بکشم بیرون(اینجوری نیست اما شما باید روی خودت کار کی)

    دوست عزیز !!

    پز چیه آخه !؟

    ای بابا ! شما مطمئنی امادگی برای ازدواج داری ؟!

    کی گفته تا نامزد میکنن داماد پول میریزه به حساب دختره !؟!!!!

    این حرفها چیه؟

    این حرفها رو یه مشت ادم حسود و بیکار رواج میدن و میشینن از دور پاشیده شدن زندگیها رو نگاه میکنن.

    من بهت توصیه میکنم فعلا برای شروع زندگی زیر یه سقف دست نگه دار.

    خیلی مهارتها هست که باید یاد بگیری و بدونی لازمه زندگیته

    اینم بدون زندگی مشترک همش خوش گذروندن و بریز و ببپاش نیست ها !!

    یه زمانایی میشه ممکنه یه لقمه نون خشک هم نداشته باشید.



  16. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (چهارشنبه 01 آذر 91)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 23:43]
    تاریخ عضویت
    1391-8-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من و دخالت های احتمالی خانوادها

    یعنی عرف اینه که مخارج من تا قبل ازدواج با خانواده خودمه؟ من فقط نگرانم خصیص باشه.اگه بدونم همچین طرز فکری داره مشکلی ندارم :(
    اقلیما جان اصلا روم نمیشه بهش در مورد مسایل مالی چیزی بگم.خیلی تحقیر امیزه برام :-(
    مریم جان با مامانم همش دارم بحث میکنم.به هیچ صراطی مستقیم نیست :( با حرف هم چیزی نگه با ادا اطفار میسوزونه ادم رو :(


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.