به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 آبان 91 [ 18:55]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question تردید - 2.5 سال با همکلاسیم دوستم، به مشکل خوردیم

    سلا دوستان.من 2.5 سال با همکلاسیم دوستم.تا الان تونستیم با مشکلاتمون کنار بیایم.اولا فکر میکردم شاید وابسته شدیم اما حدود 1 سال پیش ما 54 روز قهر بودیم و اما باز پیش هم برگشتیم.
    خب الان میرم سر اصل مطلب:
    ما قراره امسال ارشد بدیم.ما دو روزه مشکل پیدا کردیم/. میشه گفت که احساسم بهش خیلی کمتر شده.اما اون نمیتونه درس بخونه و من نمیتونم اینو تحمل کنم.حالا از کجا میدونم که نمیخونه چون سر امتحان ازمایشی قبلی کنکورش هم دعوامون شد و 1ساعت نکشید که از جلسه دراومد.
    خواهرش تابستون بهم گفته بود اگه اخلاقش بده بذارش کنار تا تو اینده تو سری خور نشی .
    منم دیشب به ابجیش گفتم که از هم جدا شدیم
    الان هم بخاطر اون حرف و هم اینکه خودش دیروز باهام بدرفتاری کرد نمیتونم دوباره به رابطه برگردم. چون دیروز خیلی خورد شدم..اما خدا شاهده که چقد نگران درساشم.
    امروز صبح اس داد که خیلی افسرده شده. اما بهش گفتم که دیگه برام اهمیت نداره.

    واقعا موندم چیکار کنم.توروخدا کمکم کنین.
    شما بیرون دایره جریان ما هستین و بهتر میدونین که من باید الان چیکار کنم.
    :

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,579
    سطح
    73
    Points: 12,579, Level: 73
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,015

    تشکرشده 2,383 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array

    RE: تردید(کمکم کنین دوستا.فوریه)

    اگه من اینو نگم احتمالا ویدا یا فرشته ی مهربون میان میگن
    اینجا برای دوستی های دخترها و پسرها مشاوره نمیدن.تنها راهکار قطع کامل رابطه فعلی واقدام رسمی از جانب پسر برای ازدواجه
    موفق باشی

  3. 3 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    taraneh89 (شنبه 27 آبان 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 آبان 91 [ 18:55]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تردید(کمکم کنین دوستا.فوریه)

    دوستان برا الان کمک میخوام.لطفا
    بهم بگین که الان باید چیکار کنم.نمیخوام برا فردا بمونه.چون ارشد 2.5 ماه دیگه است و وقت مهمه(البته اگه من قراره پاپیش بذارم)

    پس من الن باید با کی مشکلمو مطرح کنم.اینجا نوشته بود مشکله فردی.خب منم این مشکلمو نوشتم

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 آبان 91 [ 18:55]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنین

    ایا من میتونم مشکلم با دوست پسرمو اینجا مطرح کنم؟

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 آبان 99 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1390-12-28
    نوشته ها
    490
    امتیاز
    10,908
    سطح
    69
    Points: 10,908, Level: 69
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 342
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,477

    تشکرشده 1,571 در 419 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: تردید(کمکم کنین دوستا.فوریه)

    از ایشون بخواید تا 2.5 ماه آینده هیچ رابطه ای نداشته باشید.و درس رو توی اولویت بذارید.بعد از کنکور بشینید مفصل مشکلتون رو حل کنید...

    البته همه چیز تقریبا واضحه.یه رابطه دوستی و عاطفی بی پایه و اساس توی دانشگاه که آخر عاقبتش رو از همون اول میشه حدس زد!

    خودتونم میدونید که راهش اینه که بعد از شناخت نسبی که از هم پیدا کردید کارها رو رسمی تر و با اطلاع خانواده و برنامه ای واضح و روشن پیش ببرید..نه اینکه 2.5 سال....

    درضمن لازم هم نیست نگران درساش باشین! پسری که بخواد درس بخونه و پیشرفت کنه و توی زندگیش هدف داشته باشه ، خودش دور این بازی ها را خط میکشه!

  7. 4 کاربر از پست مفید mehrdad_m تشکرکرده اند .

    mehrdad_m (شنبه 27 آبان 91)

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: کمکم کنین

    نسیم1 جان
    به همدردی خوش اومدی

    شما هرمشکلی داری از نظر روانشناسی و احساسی، میتونی اینجا مطرح کنی

    کاربران و مشاوران میاند و بهت راهنمایی و مشاوره میدند
    و خیلی وقتها هم تجربیات شخصیشون رو در اختیارت قرار میدند

    حالا هرکسی میتونه این وسط هم پند بگیره و هم تجربه کسب کنه

    در نهایت هم تصمیمگیری با خود کاربر هست

    شما مشکلت رو اینجا بگو
    بعد بهت گفته میشه که آیا این رابطه رو ادامه بدی درسته یا قطعش کنی
    و درصورت ادامه دادن، باید به چه صورت ادامه بدی که ضربه ای به کسی نخوره

    یاحق

  9. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 27 آبان 91)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 آبان 91 [ 18:55]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تردید(کمکم کنین دوستا.فوریه)

    ممنون
    خانواده ها اطلاع دارن اما چون هر دو خواهر بزرگتر داریم نمیتونیم فعلا ازدواج کنیم.
    اون پسر خیلی زرنگیه و تو درساش خیلی موفقه و منو تکیه گاه خودش گذاشته بود اما اینجوری شد. رابطه ما خیلی جدیه.فقط برا این مشکلم خواستم راه حل گفته شه.من بهش گفتم که بیا 3 ماه دور باشیم اما گفت نه

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 آبان 91 [ 18:55]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنین

    ازتون ممنونم

    من2.5 سال هست که با همکلاسیم دوستم.مشکلالتی که هر رابطه داره ما هم داریم و تونستیم حالا چه سخت یا چه راحت بالاخره حلشون کردیم.باید بگم که خانواده ها اطلاع دارن.یعنی همچین بی پایه هم نیس این رابطه . اما چون خواهر بزرگتر داریم فعلا نمیتونیم ازدواج کنیم.ما همیشه با هم درس خوندیم و الان هم داریم خودمونو برا ارشد اماده میکنیم.همه هم میدونن که خیلی دوران حساسیه و ما هم میشه گفت خیلی عصبی شدیم.و چون ذهنمون درگیره 2.5 ماه بعده زیاد دعوامون میشه.خیلی وقت ها میخوایم کوتاه بیایم اما تا بیایم با هم حرف بزنیم کلا میبینیم 1 روز گذشته و ما چیزی نخوندیم.
    اون مرخصی گرفته و اما من واحدامو برداشتم خلاصه که درگیری ذهنی من بیشتر از اونه.اون هفته ای دو بار میومد دانشگاه تا همو ببینیم. بعضی روز ها هم که چون خانوادش میفرستادن اینور اونورو نمیتونست بخونه میگفتم نیاد و درسشو بخونه. اونروز بهم گفت که اگه میشه این 1 هفته کلا نیاد دانشگاه و من خیلی عصبی شدم. که چرا خانوادش نمیذارن بخونه اما از دیدن همدیکه میزنه.چون من هر وقت اونو میبینم انرزی خاصی میاد و درسامو خیلی عالی میخونم.
    الان 2 روزه سر این موضوع دعوامون شده و سر هیچی رابطه امونو قطع کردیم.البته اون اس میده و من در قبالش فقط جوابشو میدم.دیروز دیدم که داره به درسمون لطمه میخوره بهش گفتم باشه قبول نیا و بشین بخون.اما بهم گفت که دیگه نمیخواد به من تکیه کنه.
    راستشو بخواین احساس کردم خیلی خورد شدم. و بخودم گفتم تا پاپیش نذاره نمیرم جلو
    امروز صبح اس داد که خیلی افسرده شده و تا به حال اینقد بهم نریخته بوده. منم در جواب نوشتم که دیگه برام اهمیت نداری.خلاصه سرتون رو به درد نیارم.فقط اینجوری داریم وقت از دست میدیم.نمیدونم چیکار کنم.
    لطفا کمکم کنین.امروز میخوام حل بشه این موضوع تا وقت هدر نره

    راستی 1 مطلبی هم هست
    خواهرش تابستون بهم گفته بود که اگه اخلاقش بده بذارم کنار تا تو اینده تو سری خور نباشم که بگن خودت انتخابش کردی.
    راستش اصلا از حرفش خوشم نیومد.با اینکه حرفش کاملا درست بود.(میدونین که چرا؟)
    من دیشب به خواهرش هم گفتم که تموم شده رابطه امون.چون اخلاقش بده.
    اما چون بهش گفتمو اونم اون حرفو گفته نمیتونم برگردم پیشش.

    دوستان لطفا کمکم کنین.

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 بهمن 91 [ 23:46]
    تاریخ عضویت
    1391-8-14
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    473
    سطح
    9
    Points: 473, Level: 9
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    167

    تشکرشده 174 در 72 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنین

    خوب اینجوری که شما گفتید من متوجه نشدم مشکل چیه؟ شما مشکلتون با خانوادشه که نمیذارن بیاد به دیدار شما یا اینکه دوست دارید درسشو بخونه؟ یا خودش اخلاقش بده؟
    خوب یه هفته ندیدن که مشکلی به وجود نمیاره.
    احساس بین شما وابستگیه. هم شما به ایشون وابسته ای هم ایشون به شما.
    من کاری ندارم هدف شما از این رابطه چیه اما گاهی اوقات هم گذشت لازمه
    اخلاقش بده؟ خوب شما یکم کوتاه بیا
    میگه این هفته رو کلا نیام دیدنت؟ خوب بگو اشکال نداره. میتونید تلفنی حرف بزنید خوب
    انقد سخت نگیرید

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 آبان 91 [ 18:55]
    تاریخ عضویت
    1391-8-27
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنین

    ببخشید که مبهم حرف زدم چون فقط عجله داشتم 1 راه حلی بهم گفته شه.

    خانوادش با دیدن من مشکل ندارن.
    همون دیگه من به اشتباهم پی بردمو دیروز گفتم باشه نیا اما اون گفت که دیگه نمیخواد به من تکیه کنه اما الان نه اون درس میخونه نه من. نمیدونم چیکار کنم!
    اما از طرفی صبح اس داد که حالش بده و افسرده است
    بنظرتون ناز میکنه؟ ایا من پاپیش بذارم؟ اگه اره چطوری بهش بگم تا همه چی حل شه؟
    میترسم بگم و قبول نکنه و بیشتر داغون شم و احساس کنم خورد شدم.
    من فکر نکم وابستگی باشه. چون ما سال گذشته 2 ماه جدا شدیم اما باز پیش هم برگشتیم.فکر کنم اگه وابستگی بود حتما اون 2 ماه باید همو فراموش میکردیم یا دوریمون رو راحتتر تحمل میکردیم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 08 بهمن 00, 23:20
  2. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  3. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  4. در خواستگاری چی بپرسیم؟ چی نپرسیم؟
    توسط samir65 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 28 تیر 93, 23:25
  5. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.