به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 22:17]
    تاریخ عضویت
    1390-6-29
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    1,611
    سطح
    23
    Points: 1,611, Level: 23
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 39 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عزاداری شوهرم و مشکلات بعدش

    سلام دوستان عزیز:
    شوهرم 2 ماه است که برادرشو در اثر سکته ناگهانی قلبی از دست داده. طی این مدت فکر میکردم هرچه بگذره بهتر میشه اما اوضاع زیاد تغییری نکرده... خیلی ناامید شده و میگه دیگه زندگی برام مفهومی نداره آدم این همه زحمت بکشه یک دفعه میوفته میمیره هر چی از دنیای بعد و این حرفا براش میگم میگه میدونم که برادرم جاش خوبه اما من دلم براش تنگ میشه.... اصلا حاضر نمیشه این موضوع رو قبول کنه و همش میخواد فراموشش کنه و یه جوری ازش فرار کنه.... با کلی زحمت دانشگاه قبول شد اما الان دیگه حتی حال و حوصله درس خوندنم نداره و خلاصه آدمی که کلی شوق و شور داشت الآن دیگه هیچ امیدی نداره اگه بخواد قبولم بکنه چون کارش با باباش مشترکه هرروز همدیگه رو میبینن و باباشم تا چشمش به شوهرم میوفته شروع میکنه به گریه زاری و آخو ناله....... خلاصه نمیدونم باید چیکار کنم این موضوع داره روی رابطمونم اثر میذاره و از همه بدتر داره شوهرمو به افسردگی میکشونه.... چیکار کنم که بپذیره و از این منجلاب بی حوصلگی و ناامیدی بیاد بیرون؟؟میترسم افسردگی بگیره.. لطفا کمکم کنید..... ممنونم و منتظر راهنماییاتون هستم

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: عزاداری شوهرم و مشکلات بعدش

    سلام گلچهره جان

    دو ماه زمان زیادی برای التیام و کنار امدن با مرگ عزیز نیست.

    به همسرت فرصت بده.سعی کن مشکل جدیدی براش ایجاد نکنی.بذار تا دلش میخواد سوگواری کنه برای برادرش تا اروم بشه.
    اگر شما شکوه و شکایت کنی این نتیجه رو میگیره که شما درکش نمیکنی.

    خودت در این سوگواری باهاش تا مدتی همراه باش و کمکش کن.

    مثلا خودت پیش قدم بشو برای خرید خیرات در شب جمعه.

    یا مثلا بگو امروز برای شادی روح برادرت یک صفحه قرآن خوندم و ...

    بذار بفهمه تنها نیست.اگر این موضوع رو بفهمه زودتر به حالت عادی برمگیرده

    اصلا بهش گیر نده برو دانشگاه و ....

    پدرش هم حق داره بنده خدا.جگر گوشه اش رو از دست داده.به خدا آدم فکرش رو میکنه که تار مویی از سر عزیزش کم بشه سرش سوت میکشه چه برسه به ....

    به نظرم کمی صبرت رو ببر بالا.و سعی کن با همسرت همراه باشی.

    الان برای پذیرش این موضوع خیلی زوده.

    به همسرت فشار نیار و بازم میگم خودت رو کاملا همراه نشون بده.





  3. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (جمعه 03 آذر 91)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 تیر 93 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-24
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    319

    تشکرشده 338 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: عزاداری شوهرم و مشکلات بعدش

    با سلام

    اصولاً براي بعضي از افراد كه عزيزي رو از دست دادند برگشتن به وضعيت قبلي بصورت كم كم و به آهستگى صورت مي گيره و نبايد انتظار داشت كه در يك يا چند ماه با موضوع كنار بياد و قضيه تموم بشه.

    بيشترين كمك شما به همسرتون ابراز همدردیه. سعي كنيد مدت زمان بيشتري در طول روز در كنار اون باشيد، چنانچه اون حال و حوصله حرف زدن رو نداشت باهاشون صحبت نكنيد اما در كنار اون به گونه اي رفتار كنيد كه احساس كنه شما حال و روز اون رو به خوبی در ك مي كنيد. با جملاتي مانند: « فوت برادرت برا من هم متاثر كننده بود» احساساتتون رو براش بیان کنید
    به گونه اي برنامه ريزي كنيد كه همسرتون حتي براي لحظه اي هم تنها در خونه نباشه. تنهايي بدترين چيز در اين دورانه .

    در صورت امكان پس از گذشت مدت زماني يك مسافرت زيارتي تفريحي رو برید

    سعي كنيد در صورت امكان وسايل،عکسیا چیزی که ياد و خاطره برادرشون رو در دل اون زنده مي كنه دور كنيد.

    به ياد داشته باشيد گذشت زمان بر بسياري از دردهاي آدمي دواست، پس با گذشت زمان مشكل همسرتون خود به خود حل میشه و اون میتونه با گذشت مدت زماني دوباره زندگي عادي خود رو دنبال كنه.

  5. 2 کاربر از پست مفید mostafavi9090 تشکرکرده اند .

    mostafavi9090 (جمعه 03 آذر 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فرهنگ عزاداری ما - اتفاقات عاشورا و درسهای آن
    توسط گیسو کمند در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 آبان 94, 12:00
  2. یادداشت های عزرائیل
    توسط gole maryam در انجمن گسترش خلاقانه افکار و احساسات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 89, 08:35
  3. عزرائیل................
    توسط دانا در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: دوشنبه 07 بهمن 87, 17:05
  4. گردافرید بخونه..... .برای فهم بهتر داستان عزرائیل..............
    توسط دانا در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 03 خرداد 87, 13:37

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.