به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اسفند 96 [ 18:34]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    149

    تشکرشده 109 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    خسته شدم .دیگه از این زندگی مسخره ام خسته شدم از اینکه همیشه واسه پله ی هزارم دویدم و خدا زده تو سرم و تو پله ی دهم مجبورم کرده بایستم و هر دفعه هم خودم رو راضی میکنم و سعی می کنم به زندگی امیدوار بشم خسته شدم
    دیگه به خدا اعتقاد ندارم وقتی همیشه برای من بد میخواد چرا باید خودم رو مجبور کنم به خاطر اون خوب باشم
    از اینکه این همه سال بچه مثبت بودم پشیمونم
    23 سالمه ولی وضع زندگیم هنوز مشخص نیست بقیه هم سن وسالام رو که نگاه میکنم میبینم هرکدوم چیزی که اولویت زندگیشون بوده بهش رسیدن دیگه تا 23 سالگی وضعیت زندگیشون تا یه حدی مشخص بوده ولی من هیچیم مشخص نیست.
    نه ازدواج کردم نه کار دارم نه اون دانشگاهی که می خواستم قبول شدم
    حتی به آیندم هم نمیتونم امیدوار باشم چون تو ایران برای خانم ها تو رشته های فنی هیچ آینده ی روشنی وجود نداره
    اگه امتحانه چرا همیشه امتحانای خدا برای منه! اگه حکمته که این چه حکمتیه که من باید همش بدبختی بکشم!نمیتونم دیگه نماز بخونم وقتی وایمیستم نماز بخونم از خودم حالم بهم میخوره از اینکه این همه سال سعی کردم به خدا نزدیک شم و نهایتا از تمام دخترای همسنم بدبخترم بدم میاد
    بلا تکلیف ترین آدم فامیلم.از دیدن خودم تو آینه حالم به هم می خوره
    صبح ها که بیدار میشم نمیتونم از تختم بیام بیرون
    مدام سردرد دارم که جدیدا گردن درد هم بهش اضافه شده
    نمیتونم غذا بخورم
    هر روز آرزوی مرگ میکنم.دیگه از خدا هیچی نمی خوام فقط میخوام مرگمو نزدیکتر کنه ولی اونم نمیشه
    از زندگیم متنفرم.اگه جراتشو داشتم خودمو میکشتم و همه چی رو تموم می کردم.نمی تونم به هیچی امیدوار باشم.شب ها وقتی می خوام بخوابم هیچ رویایی ندارم که بهش فکر کنم
    نمی خوام دیگه زندگی کنم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    سلام
    من نه مشاورم .. نه خودم حال خوبی دارم
    دوست عزیز لطفا با دقت بخون.
    من یه پسر 24 ساله ام که از اول زندگیم نمیگم همش سختی بوده چون واقعا روزای خیلی عالی و خوشی هم داشتم ولی سختی هایی هم داشتیم توی خانواده. گاهی اینقد کمبود هام بزرگ میشد که گریم میگرفت.. و تو همون شرایط کسایی رو میدیدم که راحت میخندن و قهقهه میزنن.. از نظر مادی و .. میدیدم که خوش و خرمن و من یه ادم ضعیف و شاید به نظر اونا پست و احمق میومدم..

    گاهی به این فکر میکردم که خدا منو یادش رفته..چرا باید هر کاری میکنم یه ایرادی باشه توش؟ و.. و همین مسایل باعث یه سری رفتار ها تو وجودم شد که کارم به روانشناس و قرص و.. کشید.
    یه ماه نماز نخوندم و کلا خدا رو بی خیال شدم ... دوران بدی بود... بی حوصله و به خودم میگفتم بمیرم راحت شم و..
    ولی واقعا میدیدم باید خودم یه حرکتی کنم .. با حرف زدن چیزی درست نمیشه...
    بدون اغراق بگم از وقتی شروع کردم به قران خواندن زندگیم خیلی بهتر شد ( گرچه واقعا گناهای بزرگی هم انجام میدادم ) ولی سعی میکردم کمش کنم و همش در تکاپو بودم که گناهام کم بشن.
    حرفم اینه که با دور شدن از خدا دو حالت پیش میاد :
    1- مشکلاتت بیشتر میشن و زندگی برات خیلی سخت میشه
    2- خودت رو ازاد میبینی که هر کار دوست داری بکنی البته به طور کلی میگم ( مثلا کسی که خدا رو در نظر نگیره سرقت ، قاچاق و ... رو به راحتی انجام میده و شرایط مالی خوبی رو برا خودش ایجاد میکنه و اینطوری کمبود مالیش جبران میشه ) و اینطوری میتونی کمبود هات رو کم کم جبران کنی ولی مطمین باش همیشه یه چیزی کم داری...ی چیزی که وقتی از همه جا بریدی و موندی داد بزنی و بگی خداااااااااا . به همه چی ممکنه برسی ولی اگر یهویی همه چیت رو دوباره از دست بدی و خدا رو هم که از دست دادی میشی صفر مطلق .

    آنان که همه چیز دارند جز خدا به سخره میگیرند آنان که هیچ ندارند جز خدا .

    اینو یادت باشه که همه چی داشته باشی غیر از خدا... ممکنه شاد باشی و خندون از ته دلت ولی شادیت تا وقتیه که اون چیزا رو داری ولی اگر هیچی نداشته باشی فقط خدا رو داشته باشی چون خدا رو هیچ وقت از دست نمیدی هیچ وقت نادار نمیشی و اگر به داشتن خدا قناعت کنیم همیشه شادیم...

    مشکل من .. تو .. ما ... و همه.. اینه که دل میبندیم به دنیا..
    خود من اینقد به همسرم دل بستم که حالا که مشکل ایجاد شده و نیست دارم میمیرم از دلتنگی و غصه..
    به خدا میگم خدایا دنیای من چقد کوچیکه که توی یه نفر خلاصه میشه..

  3. 10 کاربر از پست مفید mohammad2012 تشکرکرده اند .

    ema1989 (چهارشنبه 09 مرداد 92), mohammad2012 (شنبه 20 آبان 91)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 مرداد 93 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1389-10-29
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    3,401
    سطح
    36
    Points: 3,401, Level: 36
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    465

    تشکرشده 473 در 146 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    جالبه!!

    تو تازه اول زندگیتی!!

    من حاضرم تمـــــــــــــــــام هستی و نیستی م رو بدم و بشم سن تو!!!

    اگه جای من بودی چی می گفتی؟؟

    گرفتاریهایی که تو ازشون حرف می زنی با توجه به سنت خیلی کم و کوچیکند! از جوونیت استفاده کن و واسه رسیدن به آرزوهات عجله نکن که همین عجله گاهی کار دست آدما میده

    اگه خدا تو پله دهم نگهت داشته واسه اینه که اون راه پله مناسب تو نیست و داره یه راه پله طلایی واست میسازه..

    فرصت داری و جوونی به نظر من نگرانیت بی مورده


  5. 5 کاربر از پست مفید lonely sky تشکرکرده اند .

    ema1989 (چهارشنبه 09 مرداد 92), lonely sky (شنبه 20 آبان 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اسفند 96 [ 18:34]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    149

    تشکرشده 109 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    این یک واقعیته که همه چه پسرا چه دخترا تا 23 سالگی تا حدی به اون چیزایی که می خواستن رسیدن و من به هیچی نرسیدم
    من با رتبه ی 17 کنکور برق صنعتی شریف قبول شدم تو 45 نفر ورودی نفر پنجم شدم برای کنکور ارشد خیلی خیلی خوندم حدودا روزی 12 ساعت نهایتا رتبه ام افتضاح شد و الان دانشجوی بهشتی ام که حتی هیات علمی درست حسابی و مشخصی برای برق نداره.تمام هم دوره ای هام یا از ایران رفتن یا ازدواج کردن یا سر کار یه کار خوبن و دارن توشریف ادامه تحصیل میدن و همشون وقتی وضعیت منو می فهمن برام دل میسوزونن!3ماه برای به دست آوردن یه کار زحمت کشیدم و بعد از کلی دردسر بیرونم کردن چون من یه دخترم و اونکار مناسب پسراس!
    کلا تو ایران خانم ها فقط برای ارضای غرایز جنسی مردا و بزرگ کردن بچه هاشون آفریده شدن و هیچ نقش دیگه ای نمیتونن داشته باشن.بیشترین ظرفیت دانشگاهها برای پسراس ,تمام کارهای دولتی فقط آقایون رو جذب میکنند و شرکت های خصوصی هم ترجیح میدن با یه مرد کار کنند, تو ازدواج مردها انتخاب کننده هستند و خانم ها باید منتظر بمونند تا یه آقا لطف کنه و انتخابشون کنه!
    هیچ آینده و جای پیشرفتی برای یه دختر وجود نداره.نمیشه یه دختر اراده کنه و زندگیشو بسازه چون هر وقت میخواد بره سرکار کار نیست میخواد ازدواج کنه باید منتظر بمونه کیس مورد نظرش بیاد خواستگاری و نباید اون پا پیش بذاره میخواد ادامه تحصیل بده باید هفت خان رستم رو رد کنه تا بتونه با رتبه ای یک سوم رتبه ی یه پسر وارد دانشگاه بشه و درس بخونه
    من تو زندگیم بازنده ام هیچی به دست نیوردم نتیجه ی تمام زحمت هام شده وضعیت الانم.به نظر فامیلامون مسخره ام .تمام دخترای همسن من یا کوچکتر از من تو فامیل ازدواج کردن ولی من حتی ازدواج هم نکردم
    اینارو خدا خواسته.هربدی و خوبی که به آدم میرسه رو خدا میخواد.خدا برای من همیشه بد میخواد.من به یک سوم چیزایی که لیاقتشو داشتم نرسیدم.حتی یک نقطه ی امیدواری تو زندگیم وجود نداره هیچ جای زندگیم نیست که بتونم بگم خدا کمکم کرده .همیشه وقتی می خوام کاری رو شروع کنم و تصمیمی رو عملی کنم بدترین اتفاق ممکن برام میفته وبدترین وضعیتی که می تونه پیش میاد
    دلم می خواد مثله قبل نماز بخونم اما نمیتونم.وقتی هیچ نقطه ی امیدی تو زندگیم نیست و هیچ دلخوشی ای ندارم چه جوری باید از خدا تشکر کنم.اصلا بابت چی باید تشکر کنم به خاطر بدبختی هام که تمومی نداره؟؟؟!!!!احساس میکنم خدا از من بدش میاد.برای بهتر شدن اوضاع زندگیم از پارسال تا الان همه ی اعیادو مناسبت ها نذری دادم و ختم قرآن گرفتم اما نه تنها چیزی حل نشد حتی بدتر هم شد.

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1391-2-28
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    925

    تشکرشده 957 در 224 پست

    Rep Power
    43
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    شنیدی میگن شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند ؟! ( درست نوشتم ؟! )

    عزیزم شما یه حالت طلبکاری نسبت به خدا داری ! فکر میکنی همه چیزو باید برات حاضر و اماده بیاره تا بشه یه خدای خوب .. تمام این مشکلاتی که گفتی رو شاید هزار برابرش رو ما هم داشته باشیم .. یه نگاه به بچه های تالار بنداز .. هر کی یه مشکلی داره .. ولی کسی نمیاد سر خدا خالی کنه ..

    هر چیزی که ما امروز داریم یا نداریم نتیجه ی رفتار و طرز فکر خودمونه ..
    نمیشه ما بگیم خدایا من نماز میخونم روزه میگیرم توام کارای منو درست کن .. مگه داری معامله میکنی با خدا ؟! مگه خدا تو قرانش گفته که دخترا نمیتونن رشته ی فنی بخونن ؟! چرا از دست خدا عصبانی میشی اخه خانومی ؟!
    این برای شرایط جامعه ی ماست .. ربطی به خدا و خواسته هاش نداره ..

    یکم درست فکر کن .. اینا چیزی نیست که کسیو از زندگیش خسته کنه و بخواد بمیره !! این طرز فکر نشانه ی ضعفه .. شما که ادم ضعیفی نیستی عزیزدلم ؟!
    منم دوبار دانشگاه بهترین رشته قبول شدم همسرم نذاشت برم .. باید همه چیزو بندازم گردن خدا ؟!

    هدفت چیه از زندگی ؟! چی میخوای تو زندگی که بدستش نیاوردی ؟ میشه اولویت بندی کنی برامون ؟!

  8. 2 کاربر از پست مفید الف-ح تشکرکرده اند .

    ema1989 (چهارشنبه 09 مرداد 92), الف-ح (شنبه 20 آبان 91)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 اسفند 96 [ 18:34]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    149

    تشکرشده 109 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    الف-ح عزیز من در جریان مشکلاتت هستم و فکر میکنم هم سن باشیم اما در کنار همه ی این مشکلات آینده ی مشخصی داری همسر دلخواهتو داری و با وحود همه ی سختی ها میدونی یکی هست که دوستت داره و تو هم دوستش داری و دارید برای زندگیتون تلاش میکنید
    مشکل من اینه که هیچی تو زندگیم ندارم که بهش دلخوش کنم.رشته ای که تا مقطع لیسانس نتونسته برام کار درست کنه و هیچ جا منو به عنوان یه مهندس قبول ندارن مطمئنا تو مقطع ارشد هم هیچ فرقی به حالم نمی کنه.
    دور و بریام رو میبینم هر کس به هر چی که میخواسته تا حدودی رسیده کسی میخواسته ازدواج کنه ازدواج کرده هر کی دنبال کار بوده رفته سرکار ولی من هیچی تا الان به دست نیوردم
    کاش هیچ وقت دانشگاه نمیرفتم
    زندگیمو باختم.الان مجبورم مدام قرص بخورم تا بخوابم به این همه مشکل فکر نکنم.
    مشکلات مالی هم تمومی ندارن همین هفته ی پیش برای برگشتن از دانشگاه هیچ پولی نداشتم تمام راهو پیاده تا خونه رفتم حدود 2 ساعت ونیم پیاده روی کردم!!
    پدرم ,بزرگترین پشتیبان زندگیمو دارم از دست میدم و هیچ کاری نمی تونم بکنم

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,579
    سطح
    73
    Points: 12,579, Level: 73
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 27.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,015

    تشکرشده 2,383 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    میخواستم تا مدت ها دیگه توسایت چیزی ننویسم اما تایپیکتو دیدم یاد پستی افتادم که حدود دو ماه پیش برام گذاشتی و نوشتی دلیل همه ی گرفتاری هات بی توجهیت به خداست.مطمئنا فشار مشکلات و سختی هات انقدر زیاده که به این نتیجه رسیدی.درکت می کنم اوضاع سختیه.من هر بار ازت پستی می خوندم به موقعیتت غبطه می خوردم.جدی می گم.تو هم سن منی ولی دهها پله از من بالاتری.غصه نخور.هر چه قدر به مشکلاتت بیشتر فکر کنی تحملشون سختتر میشه.چاره ای جز صبر نداری عزیزم
    این که می خواستم تو سایت چیزی ننویسم به خاطر اینه که این سایت فقط برای بعضی اعضای خاصه کافیه یک چرخ تو سایت بزنی و به راحتی متوجه میشی که اعضای خاصش هر چند وقت یک بار میان یه تایپیک الکی درست میکنند بقیه در عرض 2 ساعت 100 تا نظر میدن هی از هم تشکر میکنن و قربون صدقه ی هم میرن ولی برای مشکلات بقیه حوصله ندارن حتی وقتی از مشکلاتت می نویسی پست میذارن که از خودت خجالت بکش و چرا همش میای بدبختی هاتو میگی و به ما چه!!!!!!اینجا حرف نزدن بهتر از حرف زدنه
    پس اینجا دنبال راه حل و کم شدن مشکلاتت نباش. اینجا برای من و تو نیست فقط برای خودشونه
    امیدوارم بتونی از پس مشکلاتت بر بیای عزیزم

  11. 2 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    ema1989 (چهارشنبه 09 مرداد 92), taraneh89 (یکشنبه 21 آبان 91)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 99 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1387-6-06
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    11,858
    سطح
    71
    Points: 11,858, Level: 71
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 92 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    سلام خانوم مهندس
    صادقانه بگم به این همه استعداد و پشتکار حسودیم شد.
    میدونید شما موقعیت بدی ندارید ولی توقعتون از خودتون بیش از ایناس واسه همینه که به اینی که هستید قانع نیستید ولی به نظر من شما خیلی راحت میتونید واسه دکتری برنامه ریزی کنید و به فکر تدریس در دانشگاه باشید ، فرصت زیادی دارید واسه رسیدن به سطحی که میخواهید پس چرا این همه فکر منفی ؟
    من قبول دارم که جامعه ما مرد سالاره و همچین بگی نگی بعضی جاها نسبت به خانمها بی عدالتی میشه ولی در مقابل هوش و پشتکار شما اینا که چیزی نیست.
    به هر حال همه ما مشکلاتی تو زندگیمون داریم ولی خوب چیزای خوبم هست و مجموع اینهاست که اسمش زندگیه من از زندگی شما خبر ندارم و نمیخوام شما رو به ناشکری متهم کنم ولی خدا همین نزدیکیهاست...

    به امید موفقیت روز افزون شما.

    این که می خواستم تو سایت چیزی ننویسم به خاطر اینه که این سایت فقط برای بعضی اعضای خاصه کافیه یک چرخ تو سایت بزنی و به راحتی متوجه میشی که اعضای خاصش هر چند وقت یک بار میان یه تایپیک الکی درست میکنند بقیه در عرض 2 ساعت 100 تا نظر میدن هی از هم تشکر میکنن و قربون صدقه ی هم میرن ولی برای مشکلات بقیه حوصله ندارن حتی وقتی از مشکلاتت می نویسی پست میذارن که از خودت خجالت بکش و چرا همش میای بدبختی هاتو میگی و به ما چه!!!!!!اینجا حرف نزدن بهتر از حرف زدنه
    جای تامل داشت...

  13. کاربر روبرو از پست مفید jazire تشکرکرده است .

    jazire (یکشنبه 21 آبان 91)

  14. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,788
    سطح
    100
    Points: 146,788, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,660

    تشکرشده 35,995 در 7,403 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    لطفاً لینکهای زیر را با دقت وتوجه مطالعه کن :

    http://www.hamdardi.net/thread-15050.html


    http://www.hamdardi.net/thread-15051.html


    http://www.hamdardi.net/thread-15041.html




    موفق باشی



    .

  15. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (یکشنبه 21 آبان 91)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 92 [ 16:33]
    تاریخ عضویت
    1391-2-17
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,080
    سطح
    17
    Points: 1,080, Level: 17
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 47 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از زندگیم خسته شدم.دیگه دوست ندارم زنده باشم.چرا نمی میرم راحت شم

    سلام عزیزم
    میدونی من و تو توی خیلی چیزا مشترکیم. ولی توی یه چیز خیلی متفاوتیم اونم اراده است!!!!!!!!!!!!
    من هم فنی خوندم و اتفاقا هم در مورد کار پیدا کردن خیلی تلاش کردم .چون دقیقا به قول خودت
    مرد جماعت چشم دیدن یه خانوم اون هم توی یه رشته فنی رو ندارن، شدیددددد.
    و اما چند نصیحت از طرف من که کلی تجربه دارم :
    اولا دست روی دست نزار که کار نیست و به دختر نمیدن.باید هم ندن!!میدونی چرا ؟؟؟چون تو رشته فنی تجربه عملی حرف اول و آخر رو میزنه و چون فارغ التحصیلا ( و مخصوصا خانوما ) تجربه ندارن به سختی بهشون کار میدن.
    من رو هم دقیقا توی این موارد رد میکردن، البته اولش.
    بعد یه طرحی هست به اسم کارورزی که برای فارغ التحصیلا اجرا میشه ، به این صورت که شرکت شما رو جذب میکنه و در عوض حقوقی خیلی پایین به نظرم معادل 50 درصد پایه قانون کار بهتون میده!!!! که از خوش شانسی من 4 سال پیش اون شرکت مورد نظر من که خصوصی بود اصلا اونم نداد. یعنی بعد از مصاحبه چند مرحله ای در نهایت یه پسر دانشگاه آزادی رو به من دانشگاه سراسری ترجیح دادن. تازه رتبه من بهتر هم شده بود.
    تا اینکه خودم بهشون پیشنهاد دادم که براتون مجانی کار میکنم.
    پس تا حالا چی شد ؟؟؟ یه دختر دانشگاه سراسری با رتبه بهتر قرارداد نداره و یه پسر دانشگاه آزاد با قرارداد....
    و اما من هم تو محیط خودمو نشون دادم تا اینکه بعد از 3 ماه کار مجانی اون هم توی خط تولید ، نهایت باهام قرارداد کارورزی رو بستن (اولین گام موفقیت)
    یعنی اون موقع من نهایت دریافتی با 12 ساعت کار سر جمع میشد 180000 تومان
    برای اینکه متنم زیاد طولانی نشه ، اگه باز هم خواستی ادامه تجربیاتم رو برات میگم
    موفق باشی

  17. 2 کاربر از پست مفید noterdam تشکرکرده اند .

    ema1989 (چهارشنبه 09 مرداد 92), noterdam (یکشنبه 21 آبان 91)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. وسایل برای استفاده کردن هستند و انسانها برای دوست داشتن
    توسط setareh در انجمن هیجانات و احساسات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 آبان 89, 01:16
  3. +دختری را دوست دارم که ازش خواستگاری میکنم و منفی جواب میده . واجبه.
    توسط گیو در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 آذر 87, 13:57
  4. وابستگی های افراطی به دوست
    توسط shadi در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 دی 86, 09:31

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.