سلام دوستای خوبم
برام یه مشکل پیش اومده که از همه کسایی که چنین مشکلی را تجربه کردن یا حقوق خوندن میخوام لطف کنند و کمکم کنن
پدرم حدود 4 سال پیش ضمانت وام داییم رو قبول کرده (پدر من هیات علمی دانشگاهه)یه گواهی کسر از حقوق و یه چک هم به عنوان ضمانت به بانک داده.داییم کلا آدم لات و بی سرو پایییه و اون موقع هم پدرم فقط به این خاطر ضامنش شد که اینجوری یه کمکی بهش کرده باشه تا سریعتر ازدواج کنه و درست شه!ازدواج کرد اما با یکی بدتر از خودش!همسر داییم مثله داییمه و کلا این دوتا اصلاح ناپذیرن!خلاصه قسطا رو نداد و هر چند وقت یه بار با پدر من تماس می گرفتن که الان حقوقتو میبیندیمو وانقدر تهدید می کردن که پدرم با هزار زحمت داییم رو راضی می کرد بره بعده 1 سال 200 تومن از 10 میلیون پول رو بده تا جلوی حقوق پدرمو نبندن و هربار هم با داییم صحبت می کرد و ازش خواهش می کرد پولی رو که از بانک گرفته و خودش و همسرش همشو خرج لباس و خوراک کردن بره پس بده تا کاری به کار ما نداشته باشن ولی خب داییم درست نشد !!تا چند وقت پیش بانک با پدرم تماس گرفت و گفت چک رو داره میذاره اجرا اونم تو شرایطی که برادرم تو آلمانه و پدرم هر ماه باید حدود 1-2 میلیون پول براش بفرسته و از طرفی هم خودش بیماره و هزینه های درمانش بالاست.
داییم با زنش فرار کردن و نمیدونم کجان خاله هام میگن رفته جنوب پیش خانواده ی همسرشو و گفته تا آبا از آسیاب نیفته برنمی گردم !مادربزرگم و خاله هام هم با وقاحت به مادرم گفتن شما که وضعتون خوبه چی میشه یه کم از پولتونو خرج برادرت کنی!پدر و مادر من همیشه باسیلی صورتشونو سرخ نگه داشتن و وضعیت ما به خصوص تو چند ماه اخیر واقعا بد شده
تو همین اوضاع و شرایط بیماری پدرم دوباره عود کرد و بستری شده مادرم هم که تمام وقتش شده گریه و رفتن به بیمارستان ,برادرم هم تو آلمان گیر افتاده نه پول داره برگرده ایران نه پول داره بتونه به زندگیش ادامه بده و میگه هر روز مجبوره برای اینکه پول تاکسی و مترو نده کیلومترها راه رو پیاده از دانشگاه تا خونه طی کنه!از همه بدتر اینه که تمام ماجرای وام افتاده گردن من ! پدرم ازم خواسته نذارم پولمونو بالا بکشن و یه کاری بکنم!من امروز رفتم اون بانک و تا هفته ی بعد مهلت خواستم که یه کاری بکنم اما نمی دونم باید چی کار کنم!اگه نتونم کاری بکنم زندگیمون داغون میشه ,یکی بهم بگه باید چی کار کنم که حقوق پدرمو نبندن و چک رو نذارن اجرا.اگه از پس اینکار برنیام دیگه بی عرضه گیم رو به همه ثابت کردم
به خانواده ی پدریم هم هیچی نمیتونم بگم چون اگه بفهمن زندگی پدر و مادرمو میریزن به هم.حتی به دوستای پدرم هم نمیتونم چیزی بگم و کمک بگیرم چون پدرم میگه آبرومون میره
نمی دونم باید چی کار کنم!تمام کارهای بیمارستان و خرید دارو و پیگیری های وام افتاده گردن من!هفته ی بعد هم میان ترم دارم اما اصلا نمیتونم درس بخونم ,حتی نمی تونم بخوابم تمام فکرم مشغوله که بایدچی کار کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)