RE: به خاطر یک موضوع ساده از همسرم متنفرشدم
درود بانو
فقط یه سئوال واقعا اینارو بهش گفتی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جدی داری میگی یا الکی داری شوخی میکنی ملت رو سره کار بزاری؟!!!!!!!!!!!!!!!
بهش گفتم ناراحتم از حرف اون روزت و اون گفت چون دیوانه ای و منم ناراحت شدم و گفتم تو یک حیوانی که از احساسات چیزی سرت نمیشه و فقط برای خوردن و سکس اومدی تو دنیا.بعدشم اومدم تو اتاقم اما اون مثل دیوانه ها لگد زد توی لب تابم و خوردش کرد.منم که عصباتی شدم بهش گفتم ازت متنفرم.حالم ازت به هم میخوره
والله اگه منه زن ذلیل( از نوع درجه یکش) هم بودم شاید همینکار رو میکردم حداقلش میفرستادمت خونه ننه بابات تا آدم بشی و حرف زدن رو یاد بگیری.
خوب اول زندگیه همه همینجوریه اخلاق همه مردا همینه تا بیان از دوران مجردیشون جدا بشن همینجوری هستش. واقعا خودت فکر کن چون سر سفره اینو گفته به شوخی اینجوری باید باهاش حرف بزنی؟ واقعا میدونی چی به شوهرت گفتی به حرفات فکر کردی؟
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
علاقه مندی ها (Bookmarks)