با سلام و احترام
نوشته اصلی توسط
ruzekhoob
با دختری که از قبل از ازدواج باهم آشنا شده بودیم و به قصد ازدواج همدیگرو میخواستیم بعد از ازدواج من دچار مشکلاتی شدم که قبلش (توی آشنایی) وجود داشت و من درصدد حل اونا براومدم
ریشه مشکل شما بر می گردد به بی توجهی به خودتون و شناختی که از خودتون داشتید. یعنی قبل از ازدواج این حسها را داشتید و صرفنظر کردید که شاید بعدا حل بشه. اما اکنون روز به روز در حال بزرگ شدن هست.
با توضیحاتی که دادید به نظر می رسد که ایشون رعایت محرم و نامحرم می کنند. و اینطور نیست که جلوی نامحرم برقصند. اما اهل گفتگو و خنده با نامحرم و عکس گرفتن هستند.
با این فرض و اینکه شما از این موارد اذیت می شوید، باید دو گام بزرگ بردارید.
گام نخست اصلی ، مهم و تامین کننده انرژی هست و گام دوم هم تکمیلی می باشد:
یکم:
شما پارانویا ندارید، لیکن حساسیت بالایی روی موضوع دارید و این حساسیت آزارنده است.
در این گونه مواقع اولین و مهمترین گام اینست که با
همسرتان آرام صحبت کنید. او را متهم نکنید، امر و نهی نکنید، محکوم نکنید، محدود نکنید، بحث نکنید، گیر ندهید، لجبازی نکنید، قهر نکنید و هیچ روش تهاجی پیش نگیرید. و از طرفی منزوی نشوید، توی خودتون نروید، کم حرف نشوید ، بی نشاط نشوید..
همه اینها فاز اول و مقدمه ای هست برای حل مشکل شما که در بند دوم می آورم.
دوم:
اصل کمک و خدمت به شما از طریق همسرتان امکان پذیر هست. اگر شما در بند یکم سرمایه گذاری کنید، و اگر کار همسرتان حتی زهر به کام شما هست، تحمل کنید و برخورد های بد فوق را انجام ندهید. کم کم رابطه اتان به همسرتان تقویت می شود. و همسر شما ، شما را فردی گیر بده و سخت گیر و بددل نمی بیند.
وقتی که او به شما اعتماد کرد، و همراهی شما را دید حالا نوبت تلاش او برای بهبودی شما فرا می رسد.
به این منظور در شرایط آرام(یعنی اوقاتی که اصلا چنین مسئله ای پیش نیامده و هر دو گل می گویید و گل می شنوید)، شروع می کنید به حرف زدن با او و
احساستان را درست بیان می کنید
مثلاً
همسرم. من از اینکه تو را انتخاب کردم به خود می بالم.
روش و منش و مرامت را دوست دارم.
و می بینم تو هم همین حس را به من داری
اما همانطور که می دانی گاهی به شدت نیاز دارم کمک کنی.
کمک کنی که احساستم کمتر آزرده شود.
و این به خاطر این نیست که تو مشکلی داری.
لذا چون مشکلی نداری نمی توانم بهت بگویم مشکلت را حل کن.
اما چون من مشکل دارم نیاز دارم کمک کنی تا مشکلم کم کم حل شود.
یک مثل بزن :
بگو بعضی وقتها تو یک کار معمول مثل نوازش دستم را انجام می دهی. اما من آزرده می شوم نه اینکه تو محکم دستم را فشرده ای. بلکه به
خاطر اینکه دستم مجروح و شکسته هست. اگر ازت بخواهم که دستم را نوازش نکنی نه به خاطر قدرناشناسی هست. نه به خاطر اینکه تو ، دستم را زیاد فشار می دهی، بلکه صرفا به خاطر آسیب دیدگی دستم هست. و تا وقتی التیام یابد رعایت تو دردم را تسکین می دهد.
من هم این تمایلم به زیبایی های تو، نقطه آسیبم شده است. و این منحصر به فردخواهی ام جراحت دل خسته ام شده است. لذا عیب در ارتباط تو در نامحرم نیست. عیب در آزردگی روح من است. من سعی می کنم روز به روز این حساسیت را کاهش دهم وتحملم را بالا ببرم. اما تو هم می توانی در این میان کمکم کنی. با رعایت کردن بعضی موارد که بهت می گویم.
بعد یک لیستی از مواردی که احساس اذیت شدن داری را تهیه کن و به او بگو:
بهش بگو که اگر هم رعایت نکنی، با او جر و بحث و اختلاف و دعوایی نخواهی کرد. چون اینها رنجهای خودت هست و آسیب های درونی ات. و او بی تقصیر هست. اما اگر رعایت کند، در فراهم کردن آرامش شما نقش زیادی خواهد داشت.
توجه فرمایید.
که اگر بند یکم به خوبی انجام نشود. و همسر شما از طرف شما خیالش راحت نشود نمی توانی از او انتظارات بند 2 را داشته باشید.
شنیدید می گویند. برای کسی بمیر که برات تب کنه.
یعنی شما ابتدا باید به او آرامش دهی. او را بپذیری و سر هر بهانهای اوقات را بر او تلخ نکنی. مدتی بسوزی و بسازی. تا کم کم در شرایط عادی با زبانی گویا احساساتت را در بند 2 بیان کنی و از او توقع کمک داشته باشی.
فراموش نکن اگر امر و نهی کنی و سخت بگیری و مشکل را در او ببینی ، مسئله ات حل نمی شود.
باید آرام از او بخواهی که کمکت کند.
اگر حتی نپذیرفت با او درگیر نشو. و تنهایی مدتی تحمل کند.
این مجموعه را که گفتم به صورت یک بسته کاملا برای حداقل شش ماه تا یکسال باید به کار بگیری و با صبوری پیش بروی، آنوقت طعم لذت بخش زندگی را انشاء الله بیشتر خواهی چشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)