به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: درمانده

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 87 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1387-3-09
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    3,828
    سطح
    39
    Points: 3,828, Level: 39
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    درمانده

    چند وقتی میشه که دیگه اون آدم شاد سابق نیستم.بهتره بگم کلا یکجور عجیبی شدم.عجیب و غیرقابل پیشبینی و درک حتی برای خودم.
    تقریبا بی انگیزه که از روی ترس و اجبار کارها رو میکنم یا حتی درس میخونم.
    یه حس عجیب بی اعتمادی نسبت به همه چیز آزارم میده.فوق العاده فوق العاده حساستر و زودرنجتر از اونی که قبلا بودم شدم.

    یه مشکل عاطفی داشتم که واسم تمامشده و پذیرفته شده بود.مال حدودا 3سال پیش بود.ولی چند وقت پیش به زور خواست دوباره وارد زندگیم بشه.یه مدت کوتاه داغونم کرد که مربوط به خاطرات تلخ گذشته و تاسف و از این قبیل چیزها بود.ولی پسش زدم و هر چند هنوز در حال تقلا و مزاحمته ولی بهش بی اعتنام.زخم کهنه ایه که میخواست به زور سر باز کنه.ولی جز چرکی بی اثر ثمری نداشت.که باعث زودتر خوب شدنش هم میشه
    همن موقع تو خونه و دانشگاه و ... یه مدت از همه فاصله گرفتم.و تو خلا فرو رفتم چون کسی رو نداشتم که من رو بخاطر خودم دوست داشته باشه و فقط مال من باشه.
    چه دختر و چه پسر.
    البته دوستهای بدی نیستند ولی اونطوری نیستن که من میخوام.من با همه خوب و مهربونم.هر تلاشی که بتونم و از دستم هم حتی به همین سادگی ها بر نیاد واسشون میکنم.ولی نوبت اونها که میشه هنر کنن جواب smsها قشنگم رو با miss call بدن!!و وقتی بهشون اعتراض کنم sms میدن.که واسه ی من ارزشی نداره.هرمحبتی باید خودجوش باشه.
    الان که امتحانات هم تموم شده.اگرچه تمام شدن ولی تو 2هفته 6تا امتحانی که هر چی میگردم کلمهای واسه ی توصیف دشواری و مرارتی که بهم دادن پیدا نمیکنم تقریبا داشتن منو جوونمرگ میکردن.
    واسه ی تابستون کلی ترجمه و مقاله و تحقیقات و فعالیتهای فوق برنامه دارم.ولی میترسم وضع روحیم رو نتونم کنترل کنم و... بهشون نرسم.
    بال بال میزدم که تعطیل شم.ولی موقعش که رسید دوباره تو همون خلا بی احساس و سرد رفتم در حالیکه فکر میکردم باید از خوشی منفجر شم.داشتم دیوونه میشدم.جدا شدن از همین دوستهام بیشتر داشت عذابم میدادو ... آخر شب 2ساعت تمام بیصدا اشک میریختم!
    تو این چند شب هم دیگه 2ساعت نه ولی بوده 5 یا 10 دقیقه که حالی به حالی میشدم.

    از همه چیز و همه کس ناامیدم.میترسم امیدی که همیشه به خدا داشتم و دارم کمرنگ بشه.چون دارم باور میکنم خیلی وقته پیشامد خوبی رو واسم نخواسته...خیلی وقته.
    همیشه از تنهایی بیزار بودم هرچند هر وقت به خودم نگاه کردم تنها بودم.هرجا میرفتم صبر میگردم تا اگه بقیه هم بخوان با من بیان و ... .یه مدت فقط خودم رو با خودم میبردم و .. !! ولی پشت سرم رو که میدیدم کسی نبود که از روی میلش با من همراه شده باشه.واقعا تنهای تنها شده بودم.مجبور شدم دوباره روابطم رو فقط کمی مثل قبل کنم.

    اگه از حرفهای بی سروتهم سر در آوردید.خوشحال میشم کمکتون رو از من دریغ نکنید.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: درمانده

    پيانيست جان سلام حرفات ناراحت كننده بود ولي بايد بگم از كجا مي دوني كه خدا پيشامد خوبي رو برات نخواسته شايد خوب از نظر تو چيز ديگه باشه از نظر او طور ديگه . به نظرم داري يك كم بي رحمانه قضاوت مي كني اگر با ديد ديگه اي به زندگيت نگاه كني مي فهمي كه پيشامد خوب هم بوده ولي تونديديش .
    به نظر من اين حالت تو بيشتر از همون زخم كهنه ايه كه مي گي بايد سعي كني با هاش كنار بياي نه اينكه فراموشش كني يا بپوشونيش بايد باهاش بجنگي تا ديگه نتونه بياد سراغت اگه بخواي مخفيش كني ديريا زود دوباره مي ياد سراغت

  3. کاربر روبرو از پست مفید honarmand تشکرکرده است .

    honarmand (دوشنبه 31 تیر 87)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 91 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1386-7-17
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    16,003
    سطح
    81
    Points: 16,003, Level: 81
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 347
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 498 در 242 پست

    Rep Power
    150
    Array

    RE: درمانده

    سلام عزیزم چرا اینقدر پکری؟
    من احساس میکنم این دلسدی تو به خاطر نداشتن هدف در زندگیه
    بهتره بنشینی و نقاط قوت و ضعفتو بنویسی و براساس اون یه برنامه ریزی خوب بکنی
    وقت بیشتری رو با دستات و خانواده بگذارنی و احساس کنی واسه بقیه مفیدی
    درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور

    نکرده است\"


  5. کاربر روبرو از پست مفید elina تشکرکرده است .

    elina (دوشنبه 31 تیر 87)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 اردیبهشت 88 [ 21:06]
    تاریخ عضویت
    1387-5-05
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    3,576
    سطح
    37
    Points: 3,576, Level: 37
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 14 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درمانده

    سلام دوست عزیز و با پر احساسم
    بهتر نیست کمی بالاتر از این موقعییتی که هستی به قضایا و حالت های روحیی که داری نگاه کنی (البته کاری با فیزیکی و شیمی نداریما ....).بهتره هر چه سریع تر با مسئله هات کنار بیای و حلش کنی چون گذر زمان ممکنه گره های ریز و کوری بهش بزنه(البته خدای نکردهاش رو الان تقدیم میکنم).
    اونوقته که باید با کمک خودتو چند نفر دیگه اون پرتقال فروش مزاحم رو به سختی پیدا کرده و به اشد مجازات برسونی.

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1387-3-23
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    6,183
    سطح
    51
    Points: 6,183, Level: 51
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    202

    تشکرشده 210 در 101 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: درمانده

    سلام عزیزم
    شما وقتی خودت رو نمی تونی تحمل کنی چطور انتظارداری دیگرون تو رو با میل و رغبت قبول کنن .. چرا ناراحتی چرا دلسردی اصلا این رو برای خودت روشن کردی؟
    اصلا به چه دلیل ارزشش رو داره
    من اعتراف می کنم چند وقت پیش انقدر اوضاع و احوالم وخیم بود که روزی هزار با ر آرزو می کردم نباشم اصلا زنده نباشم نه اینکه بگم مشکل اونچنانی داشتم . یه مشکل کوچیک رو همچین بزرگ می کردم انگار چی شده ولی خدا رو شکر به خودم اومدم دیگه فکر الکی نمی کنم مشکلی رو که بوجود میاد اگه می تونم حلش می کنم اگه نشد ولش می کنم و بی خیال می شم
    خدا خیلی کمکم کرد
    امیدوار باش .خودت رو سرگرم کن .حس خوبی نسبت به خودت داشته باش

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 87 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1387-3-09
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    3,828
    سطح
    39
    Points: 3,828, Level: 39
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درمانده

    سلام دوباره دوستان عزیزم
    باید بگم که:
    1-من اون زخم کهنه رو کاملا و کاملا فراموش کردم و اصلا به فکرش هم نمیفتم.واقعا از این بابت خوشحالم!
    2-باید بگم خدا واسه ی من پیشامد خوب هم خواسته.یکبار منو از مرگ حتمی و یا اقلا از زنده ذلیل شدن نجات داده.
    برنامه ها رو طوری جور کرد که خودم نفهمیدم چطوری حاجی شدم!!
    و و و .................
    3-فکر نمیکنم آدم بی انگیزه ای باشم.برعکس خیلی هم مشغله دارم.حتما انگیزه داشتم دیگه!فقط تحملم کمه زود خسته میشم
    .
    .
    .
    .
    مشکل اصلی من اینه که فوق العاده فوق العاده! حساس و زودرنج هستم! و بدبختی اینه که اصلا از ظاهرم پیدا نیست!
    فکرشو بکنید من یک دختر فوق العاده مغرور و مقرراتی هستم با 170 سانت قد و استیل نسبتا درشت(ولی ظریف هم هستم!!)!حریف پسر و دخترهای کارشکن و شر کلاس فقط و فقط خودمم.کسی جرات نداره بهم بگه بالای چشمت ابرو!
    آخه من همیشه تا جایی که بتونم و از دستم بر بیاد(گاهی هم خارج از توانم!)برای دوستهام همه کار میکنم.و توقع دارم اونا هم همینطور رفتار کنن.ولی...............میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا اسمان هفتم هم بیشتر است.!!!!
    بگم که من کمپانی اعتماد به نفس هستم و هیچ کمبودی ازش ندارم!
    یه ویژگی خوب دیگه که دارم اینه که وقتی دلخوری بین من وبقیه پیش میاد بجای اینکه فقط مدت طولانی قهر کنم,اول يكم قهر ميكنم بعد زود پا پیش میذارم تا دلخوریها رفع بشه!!
    اینم بگم که این ویژگی رو از اول نداشتم.خودم رو کشتم تا بدستش بیارم!اوایل فکر میکردم خودمو تحقیر میکنم ولی بعد فهمیدم روحم بزرگ میشه.البته نباید زیاده روی کنیم چون بزرگی زیاد روح دردسرش بیشتره!!!
    ولی اطرافیانم اصلا اینکارو نمیکنن.اینکه بلد نیستن یا نمیخوان رو نمیدونم!
    نسبت به اول تابستون 65% بهبود داشتم.! اگه بتونید واسهی مشکلاتی که گفتم بهم راه حل بدید ازتون متشکر میشم.

    میخواستم بیشتر بنویسم ولی دیگه خسته شدم!برای الان کافیه!
    ما رو از هرگونه نظر خود محروم نفرمایید.

    همگی فرخ فرجام باشید

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 87 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1387-3-09
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    3,828
    سطح
    39
    Points: 3,828, Level: 39
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درمانده

    سلام دوستان عزیز
    امیدوارم همگی اوقات خوشی رو سپری کنید.دقیقا 2 هفته از آخرین پستی که براتون گذاشتم میگذره...ولی دیگه جوابی ازتون دیده نشده..!!!!!!!
    خیلی خوشحال میشدم اگه نظراتتون رو به من میگفتید.خوشحالتر هستم که خودم تونستم با موقعیتم کنار بیام.ولی متاسفم از اینکه کسی بابت مشکل اصلی من که حساس و زودرنج بودنم بود و چندین بار هم بهش اشاره کردم به من کمکی نکرد.راجع به این هم خودم شاید بتونم یه کارایی انجام بدم.
    ولی باز هم ممنون


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.