به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 بهمن 91 [ 22:28]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    303
    سطح
    6
    Points: 303, Level: 6
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با خیانت نامزدم چه کنم ؟

    سلام...نمیدونم از کجا باید بگم من دختری 26 ساله هستم که الان در حدود 4 ماهه که با یکی از دوستان خانوادگیمون نامزد کردم...شناخت من از این آقا در ابتدای آشنایی صفر بود اما بعد از چندماه رفت و آمد و دونستن این که خودشم مثل خونواده‌اش انسان شریفی هست تن به این وصلت دادم...ایشون 10 سال از من بزرگتره...من قبل از نامزدیم با یکی از پسرهای هم دانشکده‌ایم دوست بودم و اون پسر به محض این که فهمید دارم ازدواج می کنم مشکلاتی رو از بعد احساسی برام به وجود آورد ولی چون اصلا شرایط ازدواج نداشت من رهاش کردم و برای پیشگیری از دردسر احتمالی موضوع رو به همسرم گفتم، ایشون چون یک مرد بالغ 36 ساله است همه رو گوش کرد و گفت برام مهم نیست. اما منو محدود کرد مثل چک کردن تلفن و گیر دادن به آرایش و رفت و آمد و غیره. تا این که رابطه از اون حالت بحرانی بیرون اومد و داشتیم به خوبی و خوشی زندگیمونو می‌کردیم. و همسرم مدام به من می‌گفت که عاشقمه و دوستم داره و وقتی به دخترای دیگه نگاه می‌کنه به این نتیجه می‌رسه که همشون شکل سگند و عاشق قیافه و هیکل من و وجودم و همه چیزمه...تا این که دیروز که پیشش بودم یه شماره غریبه بهش زنگ زد و جواب نداد. من که شک کرده بودم ازش خواستم توضیح بده و اون گفت که از دوستان قدیمی من هست و نمیدونه نامزد کردم. منم چیزی نگفتم ولی اینقدر شکم زیاد بود که وقتی از اتاق بیرون رفت گوشیشو چک کردم و دیدم بله! چشمتون روز بد نبینه....پر از اس ام اس هایی که مال همون روز صبح بود! بگذریم که چقدر گریه و زاری راه انداختم و مدام بهش یاد آوری کردم که موضوع رو به پدر و مادرم میگم و آبروشو می برم، اما بعد از کلی قسم خوردن و خواهش و التماس که فقط در حد تلفن و اس ام اس بود بلافاصله موضوع دوستی منو پیش کشید و گفت برای تلافی این کارو می‌کنه چون من به روحش آسیب رسوندم. اینو که گفت آتیش گرفتم و حتی با مشت زدمش و گریه کردم ...از طرفی به شدت عاشق هم هستیم و از طرف دیگه می بینم که این رابطه از اول داره با این مسایل آغاز میشه...شوکه شدم...نمیدونم چه تصمیمی بگیرم...البته الان رابطه دوباره حسنه شده و مدام قربون صدقه هم میریم ولی من از شروع یه همچین زندگی پر از تنشی می‌ترسم. دارم دیوانه میشم...میگم کاش از اول در مورد خودم چیزی بهش نمی گفتم..نمیدونم...شما منو راهنمایی کنید

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: خیانت

    سلام sara1020 عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدی

    شما اول باید دلیل اینکار رو پیدا کنید و ببینید نامزدتون چرا با وجود شما گوشیش پر از پیام است؟

    رفتار شما در گذشته و توضیحش برای نامزدتون قابل تحسینه... مشخصه آدم صادق هستید و استفاده از گذشته شما به عنوان توجیه جواب قانع کننده ای نیست!!!

    شما الان در دوران شناخت هستید سعی کنید علت یابی کنید و بی تفاوت رد نشین

    امیدوارم بقیه بهتر راهنمایی کنن

    موفق باشی

  3. 6 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (چهارشنبه 10 آبان 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 05 اسفند 91 [ 13:11]
    تاریخ عضویت
    1391-7-16
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    379
    سطح
    7
    Points: 379, Level: 7
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 88 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت

    با سلام

    البته عنوان کردن رفتار گذشته شما کار درستی بوده و صداقت شما رو میرسونه ولی صرفنظر از رفتار فعلی شوهرتون

    که البته ربطی هم به اعتراف شما نداره ، زمان اعتراف شما کمی زود انجام شده.

    ولی بهر حال فکر میکنم اعتراف شما عاملی شده که او یک مانور اینچنینی پیش شما انجام بده.

    چون رفتار طبیعی او باید به این صورت میبود که بعد از اعتراف شما کمی ناراحت بشه.

    با این حال به این رفتارش توجه کنید:

    تلفن زنگ میزنه ، مکالمه مشکوکه ، بعد از قطع کردن، گوشی رو در دسترس شما قرار میده و شما رو با اون گوشی تنها میگذاره.

    به هیچ عنوان یک ارتباط پنهانی واقعی چنین رفتاری رو به همراه نداره و اولین واکنش از طرف مرتکب چنین کاری

    دستپاچگی یا اضطرابه.

    بعد هم بعد از مشاجره ای که بین شما انجام میشه اون موضوع شما رو وسط می کشه.

    ببینید ، به همین دلیله که گفتم کمی زود بهش گفتید. البته اینها دلیل این نمی شه که اون کاملاً داره تظاهر میکنه و

    هیچ ارتباط پنهانی نداره.

    بهر حال شانسی که آورده اید اینه که شما در ابتدای راه هستید و از هم اکنون با مشاوره بیشتر و اتخاذ شیوه ای

    مناسب میتونید مشکلتونو حل کنید.

    موفق باشید.

  5. 4 کاربر از پست مفید Parsa y تشکرکرده اند .

    Parsa y (چهارشنبه 10 آبان 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 بهمن 91 [ 22:28]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    303
    سطح
    6
    Points: 303, Level: 6
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت

    خیلی ممنون از کمک شما دوستان عزیز
    من توی این سه روز یک سری اطلاعات جدید از زندگی گذشته همسرم به دست آوردم...این که ایشون در طول این 36 سال با دخترهای زیادی رابطه دوستی داشتند و به خاطر موقعیت و شرایط کاری مدام مورد توجه خانومها قرار می‌گرفتند. (وضع مالی همسرم نسبتا خوب هست). به اون شماره که توی تلفن همسرم دیدم زنگ زدم و فهمیدم یکی از دوستان سابق همسرم بوده و جالب این که این دختر همش 21سالشه...به من گقت که اصلا در جریان ازدواج ما نبوده و 2 ماه با شوهر من دوست بوده که یک دفعه همسرم دیگه به تلفنهاش جواب نداده. بعد هم گفت که حدود 7ماه پیش (زمان آشنایی ابتدایی من و همسرم) این رابطه کات شده ولی ایشون که به همسرم زنگ می‌زده همسرم یا جواب نمیداده یا می گفته کار دارم و اصلا حرفی از ازدواج نزده...بعد هم همسرم توی شهریور ماه (بعد از نامزدیمون) به اصرار اون دختر، اونو برای شب تولدش بیرون می‌بره ولی بازم حرفی از ازدواج نزده و گفته کار دارم و کمی سرم شلوغه! اینهارو که از زبون اون دختر شنیدم داشتم می‌مردم...به همسرم که گفتم هیچ کدوم رو انکار نکرد و گفت این دختر دست از سرش برنمیداره و اون فکر کرده اگه بهش بگه که داره ازدواج می‌کنه شر ایجاد میکنه..چون دختر شروری هست و شب تولدش هم همسر منو با گریه و تهدید و دعوا از خونه بیرون کشیده. و همسرم هم نتونسته حرفی از ازدواج بزنه و پیش خودش فکر کرده اگه تلفنهاشو جواب نده یا بهش بگه کار دارم خود دختر خسته میشه و دست از سرش بر میداره...من فعلا عکس العمل تندی نشون ندادم چون دیروز همسرم گریه کرد و قسم خورد که عاشقمه و تا آخر عمر بهم خیانت نمی کنه و من با توجه به شناختی که ازش دارم میدونم که به هیچ وجه گریه نمی‌کنه و این مساله براش خیلی مهم بوده. (همسرم فقط تو مراسم مرگ مادرش گریه کرده و بس)... اما نمیدونم از اینجا به بعد چطور رفتار کنم...همسرم به من گفت که به خاطر شرایط مالیش دخترهای زیادی بهش آویزون میشن و اونم بعضی وقتا شیطنتش گل می کنه و این وظیفه منه که بتونم این شرایط رو مهار کنم...گفت همه زن و شوهرها این مسایل رو دارند و من باید مراقبش باشم که دست از پا خطا نکنه و با خانومی و صبر من همه چیز حل میشه...من این حرفها رو درک می‌کنم ولی راستش از توجیه های همسرم هم زیاد خوشم نمیاد...این که من باید تا آخر عمرم مدام دست و دلم بلرزه که همسرمو از چنگم در بیارن نمی فهمم...نمیدونم بهترین تصمیم در حال حاضر چیه؟

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 تیر 93 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-24
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    319

    تشکرشده 338 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: خیانت

    با سلام گفتن رابطه قبلی برای خواستگار در صورتی که اون بعدا نمی فهمه، گفتنش اشتباهه چون دلش چرکین میشه و میخواد بدونه که نحوه رابطه و مقدارش چقدر بوده و دلش آروم نمیشه و بدبینی اون رو بیشتر می کنه علاوه بر اینکه اعتراف به گناه گناه است،این به گذشته شما مربوط میشد و اصلا نیازی نیست گذشتتون رو کسی بدونه گذشته تموم شده و باید به فکر آینده بود و اینده رو به خوبی ساخت.
    چون همسرشما از رابطه قبل شما خبر دار شده باید این راههکار ها رو انجام بدین تا نظر اون رو جلب کنید:
    -به همسرتون بفهمونین که کارهای سابق خود رو نادرست میدونین و توبه کردین
    - از هرگونه رفتار و برخورد نامناسب با نامحرم در جلوی اون پرهیز کنید
    - بعد ازدواج رفتارتون شفاف باشه و از نامحرم حریم لازم رو بگیرید
    -از نظر انجام مسائل مذهبی خودتون رو تقویت کنید
    -قبل از گفتن میبایست از همسرتون قول میگرفتین که بعدا از این مساله حرفی نزنه.میتونید الان هم قول بگیرین
    - و چون همسرتون در اون موضوع حرفی زده ناراحت نشین و از اون بگذرین

    و اما گفتین که همسرتون رابطهی تلفنی داشته و شما متوجه شدین به نظر من برای فراموش کردن کارش اون رو ببخش یعنی توجه کن که اون هم مثل انسانهای دیگه جایز الخطاست و بزرگواری حکم می کنه که بخشیده بشه .
    با خدا معامله کن یعنی ببخش تا خدا از تو بگذره چون قران می فرماید ولیعفوا ولیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله
    پس برای یه زندگی با صفا و عاشقانه باید یکی گذشت کنه
    http://ahlekhaneh.ir

  8. 4 کاربر از پست مفید mostafavi9090 تشکرکرده اند .

    mostafavi9090 (جمعه 12 آبان 91)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: خیانت

    دوست عزیز
    از خودتون و نامزدتون بیشتر برامون بگید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    tamas (پنجشنبه 11 آبان 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 بهمن 91 [ 22:28]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    303
    سطح
    6
    Points: 303, Level: 6
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط tamas
    دوست عزیز
    از خودتون و نامزدتون بیشتر برامون بگید.
    سلام
    من و همسرم الان 4 ماهه که عقد کردیم...قبل از اون فقط به مدت 3 ماه آشنایی و رفت و آمد خانوادگی داشتیم...من در حال حاضر از این که بهش در مورد گذشته‌م گفتم ناراحت نیستم...حساسیت ایشون هم به دوستی قبلی من خیلی خیلی کمرنگ شده...ما هردو از خانواده های نسبتا غیر مذهبی هستیم. اما هر دو خانواده جوری هستند که نسبت به بعضی از مسایل حساسیت نشون میدن...همسرم یک دوست و شریک کاری مجرد داره. تقریبا همه سرمایه گذاریهای کاری و خرید و فروش رو با این آقا انجام میده که این دوستشون یک دن ژوان به تمام معناست. دوست دخترهای رنگ و وارنگ هست که از سر و کول این آقا بالا میره...از حرفهای همسرم متوجه شدم که شریکش مدام بهش طعنه می‌زنه که بدبخت شدی زن گرفتی. و مدام با هم این شوخی رو دارند...همسر منم پسر خیلی خیلی شیطونی بوده در گذشته...یواش یواش دارم می‌فهمم که پشت این ظاهر مظلومش چه چیزهایی هست...امروز به من میگه که من تورو واسه خاطر ظاهر و خوشگلیت انتخاب کردم...بهش گفتم یعنی اگه مریض بشم یا زشت بشم مثلا صورتم بسوزه طلاقم میدی؟
    یک کلمه نگفت نه!
    فقط عصبانی شد و گفت این حرفو زدی قلبم درد گرفت و عصبی شدم و میخوام برم! بعد هم تلفنو قطع کرد.
    کلا با این رفتارهایی که داره من از آینده می‌ترسم...ظاهر و قیافه براش در درجه اوله...من فکر می‌کنم مگه قراره من همیشه خوشگل بمونم؟
    چند روز قبل دیس برنج رو تو خونه خواهرش از جلوی من برداشت و گفت نمیخوام برنج بخوری...فقط کباب بخور چون اگه برنج بخوری می‌ترسم مثل مامانت چاق بشی...قابل توجه که مامان من با 50 سال سن فقط یه ذره تپله و استعداد چاقی نداریم...کلا همسرم همه‌ش دنبال زیبایی بوده و هست...با این دوست دخترهای رنگ و وارنگی هم که داشته دوست پسر سابق من پیشش هیچی به حساب نمیاد...و فقط کافیه یه بار دیگه حرفشو جلوم بزنه! چون واقعا دیگه کوتاه نمیام...البته حساسیتش کمه ولی یهو یه چیزایی هم می‌پرسه...که مثلا با هم کجا می‌رفتید و چی کار می‌کردید
    یه اخلاق دیگه‌ی همسرم هم اینه که دوست داره همه کارارو خودش انجام بده و چون من ازش 10 سال کوچیکترم یه دفعه مثل باباها باهام حرف میزنه و نصیحت می‌کنه و آخرش کار خودشو می‌کنه...ولی خیلی دوسم داره، اینو که فعلا مطمئنم

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 بهمن 91 [ 22:28]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    303
    سطح
    6
    Points: 303, Level: 6
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟

    وای، اصلا نمیدونم چرا اینقدر امروز استرس گرفتم و از آینده می‌ترسم...به نظر شما این که به همسرم گیر بدم و مدام گوشیشو چک کنم و هرجا میره بهش زنگ بزنم اعصابشو خرد نمی‌کنه؟
    آخه دوست ندارم از این اخلاقها داشته باشم...ولی یادمه که اون اوایل آشنایی خودشم با من همین رفتارو می‌کرد...می‌ترسم سرمو عین کبک بکنم زیر برف خیال کنه من ببو گلابیم

  13. کاربر روبرو از پست مفید sara1020 تشکرکرده است .

    sara1020 (پنجشنبه 11 آبان 91)

  14. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟

    سلام سارا جان

    راه حل مشکل شما گیر دادن یا چک گوشی و.....اینا نیست!!

    از این طریق مشکل شما حل که نمیشه بلکه اضاف هم میشه....

    من بازم پیشنهاد علت یابی این رفتار را دارم و برای کمک بیشتر تاپیک شما رو در تاپیک های نیازمند حضور کارشناس قرار دادم

    امیدوارم در کنار کارشناسان بهتر مشکلت حل بشه.

    نگرانی و استرس را موقتا از خودت دور کن........

  15. 3 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (جمعه 12 آبان 91)

  16. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با خیانت نامزدم چه کنم ؟

    عزیزم من فکر میکنم شما هنوز اون طور که باید اطمینان کامل به همسرت نداری ، و این نشونه این هست که هنوز خوب نمیشناسیش .پس اصلا اصلا فعلا فکر ازدواج نباش و سعی کن به دور از مسائل احساسی همسرت رو خوب بشناسی .

    ازدواج حرف یک روز و دو روز نیست ، حرف یک عمر زندگیه .
    همسرت داره به ظاهر شما توجه میکنه ولی شما داری خیلی جدی تر و منطقی تر به قضیه نگاه میکنی .من فکر میکنم رشد عقلی شما خیلی بیشتر از همسرتونه .

    با اینکه نمیشناسمت ولی از نوشته هات احساس کردم باید انسان بزرگی باشی ، نه از نظر سن بلکه از نظر طرز تفکر ، اما با این حال سعی کن احساسات رو در تصمیمت دخالت ندی .
    اطمینان مسئله خیلی مهمی هست در زندگی .زن و مردی که به هم اطمینان نداشته باشند زندگی براشون مثل جهنم میشه .

    همسرم به من گفت که به خاطر شرایط مالیش دخترهای زیادی بهش آویزون میشن و اونم بعضی وقتا شیطنتش گل می کنه و این وظیفه منه که بتونم این شرایط رو مهار کنم...گفت همه زن و شوهرها این مسایل رو دارند و من باید مراقبش باشم که دست از پا خطا نکنه و با خانومی و صبر من همه چیز حل میشه.

    این حرف ها خیلی اشتباهه .من فکر میکنم با این حرف هایی که نامزدت زده خواسته یک جور در آینده اگر اشتباهی ازش سر زد خیلی راحت همه رو گردن شما بندازه .

    تا حدودی به شما مربوط میشه ولی نه اینکه برگرده بهت بگه که این وظیفه تو هست که بتونی این شرایط رو مهار کنی .

  17. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    tamanaye man (جمعه 12 آبان 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.