تو پست قبلیم جریانمو گفتم واستون.
پدرم شدیدا مخالفت میکنه
دیگه بریدم/خسته شدم ازین زندگی
چیکار کنم؟توروخدا کمکم کنید دیگه عقلم به جایی نمیرسه
تشکرشده 8 در 7 پست
تو پست قبلیم جریانمو گفتم واستون.
پدرم شدیدا مخالفت میکنه
دیگه بریدم/خسته شدم ازین زندگی
چیکار کنم؟توروخدا کمکم کنید دیگه عقلم به جایی نمیرسه
تشکرشده 8 در 7 پست
هیچ کسی نیست؟
تشکرشده 10,023 در 2,339 پست
دوست عزیز
بهتره خلاصه ای از مشکلت رو دوباره همینجا بنویسی.
هرکسی حوصله نمیکنه بره تاپیک قبلیت رو بگرده و پیدا کنه و بخونه
موفق باشی
maryam123 (دوشنبه 08 آبان 91)
تشکرشده 4,547 در 875 پست
من براتون پست قبلیتون را قرار دادم.نوشته اصلی توسط nanila
پدربزرگ (دوشنبه 08 آبان 91)
تشکرشده 8 در 7 پست
یعنی چی؟نوشته اصلی توسط پدربزرگ
سلام دوستان
من و هم کلاسیم بهد از چهار سال تحصیلمون که رابطه نزدیک داشتیم؛به عنوان همکلاسی نه بیشتر،ایشون گفتن که دو سه ساله به من علاقه دارن و ازم خواستگاری کردن.ازون جایی که شناخت خوبی روشون داشتم گفتن با خانواده بیان.که یک ماهی طول کشید و ما بیشتر آشناشدیم و علاقه بیشتر شد.اما خانوادم مخالفت کردن؛چون تکلیف خدمت و کارش مشخص نبود هنوز.و البته با قومیت ایشون که لر هستن هم مشکل داشتن.منم با توجه به مخالفت خانواده خواستم تا رابطمون تموم شه،سعی هم کردیم اما ایشون داشتن افسرده میشدن،منم دوسش داشتم و با دیدن عشق پاکش نمیتونستم ازش دست بکشم.رابطمون ادامه پیدا کرد اما ازون جایی که هردو افراد معتقدی هستیم برای شرعی بودن رابطمون عقد موقت کردیم.تو این مدت با هم معاشقه هم داشتیم چند بار اما دیگه بعد از عید کلا همدیگرو ندیدم.گفتش که تا نیام خواستگاریت دیگه همو نبینیم.
دنبال کارای امریش بود تا جور شه.وقتی اوکی شد قبل رفتن با خانوادم صحبت کردن و اونام راضی شدن فقط گفتن تو این مدت تحقیقات کنن.همه چیز خوب بود و دیگه منتظر تموم شدن آموزشی بودیم که واسم خواستگار اومد.حالا خانوادم زیرش زدن و میگن اون شرایط نداره و باهاش بدبخت میشی.چرا وقتی موقعیت بهتری هست اونو انتخاب نمیکنی؟همه فامیل مخالفن اونم به دلیل قومیتش!در حالی که خانواده خوبین.حتی مامانم میگه که علی رو خیلی دوس داره و خیلی پسر خوبیه.اما چون الان درآمدش کمه بدبخت میشم!!!ولی دلیلشون حرف مردمه.درضمن سطح علمی و اقتصادی خانواده من بالاتر از اونه.حالا کمکم کنید چطور خانوادمو راضی کنم؟اون خواستگارم رو رد کردم اما هم چنان بابام مخالفت میکنه
تشکرشده 717 در 175 پست
سلام
من نظر شخصیم رو میگم که اتفاقا دوستان هم در پستهای قبلی بهش اشاره کردند
فکر میکنم یاید اعتماد خانوادت رو به خودت جلب کنی باید برخورد منطقی و عاقلانه داشته باشی
راستش من که خواننده هستم با خوندن حرفای شما به نظرم رسید که احساساتی داری عمل میکنی
پدر و مادرت هم وقتی ببینن لجبازی میکنی به حرفاشون گوش نمیدی یا جنبه های منفی رو نمیبینی بیشتر احساس میکنن که دخالت کنن و توجیه میکنن خودشون رو که شما نمیتونید تصمیم عاقلانه بگیرید
اما وقتی با آرامش باهاشون جنبه های منفی رابطتون رو (مثلا همین قومیت رو بگید که اطلاعات کافی رو دنبالش رفتین و میدونید چه به چیه و آمادگیش رو دارین) بگید و جنبه های مثبتش رو اونها بیشتر بهتون اعتماد میکنن
yaaldaa (سه شنبه 09 آبان 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)