به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 91 [ 17:19]
    تاریخ عضویت
    1391-8-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    272
    سطح
    5
    Points: 272, Level: 5
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنید شوهرم یک زن است...

    کمکم کنید شوهرم یک زن است...


    سلام دوستان عزیز...
    من امروز عضو سایت شدم.
    خودم دانشجوی تاپ کارشناس ارشد روانشناسی هستم و در مسائل زندگی ام مانده ام...
    بیست و چهار سال سن دارم
    همسرم رو خیلی دوست دارم
    و اینکه یکسال از نامزدی و چهارماه از ازدواجمان میگذرد
    پدرم پزشک و مادرم مهندس معماری هست و تک دخترم
    گدر و مادرم دو الگوی اخلاق در فامیل هستند و همیشه خوشبخت و موفق بوده اند
    من هم گان میکردم همانند انان باشم
    متاسفانه همسرم با وابستگی اش به مادرس نمیگذارد...
    جریان ازین قرار است که شوهرم هرروز با مادرش بارها تماس مسگرفت و تمام اطلاعات خصوصی زندگیمان را در اختیار وی می نهاد....از خرید مانتو برای من بگیر تا اب و غذایی که میخوریم...
    و جالبتر اینکه اگر خودش تماس نمیگرفت بلافاصله صدای زنگ تلفنش حکایت از مادرش داشت...
    مادرش زنی تحصیلکرده منتهی بسیار اخمالو جدی و خشک و کاملا با روحیاتی عکس من بود
    بعد از دو ماه شوهرم را به خوبی در دست گرفتم و با محبت و گاها دعئا سعی در محدود کردن تلفنهایش داشتم اما مادرش ول کن نبود...
    ناراتی من در چن دسته است لطفا کمکم کنید
    1.شوهرم هر روز با مادرش تماس میگیرد و به مدت طولانی احوالپرسی میکند که من شدیدا حسودی میکنم چرا کم مدام دل تنگ مادرش میشود و میگوید بخار زنم از مادرم نخواهم گذشت و هرگز روزی بدون تماس با او و صحبتی طولانی پایان نخواهد داشت....
    2.محتوای حرفهای شوهرم با مادرش یه مشت حرفهای خاله زنکانه ای است که حس مردانگی او را در ذهنم تخریب میکند و شوهرم به قدری برای شنیدن به رفهای طولانی و زنانه مادرش رغبت نشان میدهد که انگشت بر دهان میمانم در صورتیکه چندان با توجه به صحبتها من گوش نمیهد مثلا مادرش پیرامون سایز شوار زن پسر خاله اش یا رنگ موی دختر خاله اش صحبت میکند و شوهرم با رغبت فراوان گوش میدهد و با پرش سولات متعدد مادرش را تشویق به ادامه ی غیبتهایش میکند....
    3.مادرش با وجود بی احترامیهای علنی ای که به من میکند همچنان شوهرم را در دست دارد و کوچکترین تذکری از طرف همسرم به وی داده نمیشود و همان تماسهای بی محتوا و طولانی و خنده های زنان عئی ادامه میابد و گویی هرگز بی احترامی ای به من نشده است....
    4.خواهرشوهرم بسیار لباسهای زننده ای پیش همسرم مکیپوشد و اورا مبوسد و... و مسیجهایی عاشقانه به او میزند که سرم سوت میکشد و حسادتکم تحریک میشود ضمنا باید بگویم این برخوردهای خواهرشوهرم پس از اختلافی که من و مادر شوهرم داشتیم اغاز شد چرا که او به من گفت تو هرگز نخواهی توانست عرشیا را از من و خواهرش جدا کنی...
    5.شوهرم خیلی به خانواده اش ابراز علاقه میکند و به من و خانواده ام تقریبا بی توجه است....
    مرسی از لطفتان
    منتظر پاسخهای کارگشایتان هستم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 آبان 91 [ 01:11]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    289
    سطح
    5
    Points: 289, Level: 5
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 39 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید شوهرم یک زن است...

    وای نازنین بانو فکر کردم همسرت دو جنسه هست یا اختلال جنسی ! داره
    خوب این مسائلی که گفتی هر چند ناراحت کننده هست ولی مشکل حاد و پیچیده ای نیست و فکر می کنم تیتری که انتخاب کردی مناسب مشکلت نیست.

    به نظر من این نوع اخلاق های همسرت و وابستگی اون به مادرش چیزی نیست که شما در کوتاه مدت انتظار داشته باشی تغییر کنه
    چون اون با این شرایط و فرهنگ خو گرفته و بزرگ شده.


    پس اول باید قبول کنی که نباید انتظار داشته باشی یک شبه همسرت بشه
    مرد دلخواه تو و از وابستگی هاش به مادرش کم کنه.
    و دنبال یک برنامه بلند مدت برای تغییر این نوع اخلاق های اون باشی.

    چیزی که به نظر م می رسه باید تو خودت حلش کنی مساله حسادت هست
    حسادت !آخه چرا؟؟
    درسته رابطشون زیاده از حده و حرفاشون خاله زنکی
    و شما حق داری از این بابت ناراحت شی ولی نباید بزاری حس حسادتت تحریک شه.
    درک کن که این رفتارهای همسرت به خاطر اذیت کردن شما نیست
    به خاطر نوع تربیتی که داشته و دلیلی نداره به این رابطه حسودی کنی فقط باید یواش یواش کمک کنی این وابستگی ها کم شه.
    من نمی دونم دقیقا باید چی کار کنی منتظر جواب کارشناسان باش

  3. 5 کاربر از پست مفید سفیدبرفی تشکرکرده اند .

    سفیدبرفی (دوشنبه 01 آبان 91)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,583 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید شوهرم یک زن است...

    سلام نازنین بانو

    عنوان تاپیکت رو عوض کن لطفا !
    توجه! :شوهر شما نیاز زیادی به احترام توجه و تایید و محبت شما دارده .


    1
    .شوهرم هر روز با مادرش تماس میگیرد و به مدت طولانی احوالپرسی میکند که من شدیدا حسودی میکنم چرا کم مدام دل تنگ مادرش میشود و میگوید بخار زنم از مادرم نخواهم گذشت و هرگز روزی بدون تماس با او و صحبتی طولانی پایان نخواهد داشت....
    احوالپرسی -ابراز علاقه -توجه همسرتون به مادرش هیچ تداخلی با علاقه و محبت و دوست داشتن شما به عنوان همسر نخواهد داشت من این رو به شما قول می دم به شرط اینکه حساسیت به خرج ندید و به جای وارد شدن در جنگ عروس و مادر شوهر و خواهر شوهر, آرام و آهسته با مهربانی و تدبیر افراد رو خلع صلاح کنید و اطمینان و تضمین بدید که ورود به جمع اونها تهدید برای موقعیت اونها نیست و بالعکس دائما با زبان و عمل ابراز کنید که یکی از اونها هستید و از اینکه به جمع شون پیوستید خوشحال هستید و امیدوارهستید با همراهی هم این جمع رو گرم تر از قبل کنید .

    2
    .محتوای حرفهای شوهرم با مادرش یه مشت حرفهای خاله زنکانه ای است که حس مردانگی او را در ذهنم تخریب میکند و شوهرم به قدری برای شنیدن به رفهای طولانی و زنانه مادرش رغبت نشان میدهد که انگشت بر دهان میمانم در صورتیکه چندان با توجه به صحبتها من گوش نمیهد مثلا مادرش پیرامون سایز شوار زن پسر خاله اش یا رنگ موی دختر خاله اش صحبت میکند و شوهرم با رغبت فراوان گوش میدهد و با پرش سولات متعدد مادرش را تشویق به ادامه ی غیبتهایش میکند....
    شما با ظرافت و دقت یه لیست از علاقه مندی های همسرتون تهیه کنید چه اونهایی که می پسندید و قبول دارید چه اونهای یکه نمی پسندید و رد می کنید و راه های میانه ای برای اونها بابید . مثلا اگر شما نمی پسندید شوهرتون در مورد سایز شلوار فلانی یا رنگ مو ی فلانی صحبت کنه می تونید می تونید از دل همین صحبت ها چیزهایی که برای همسرتون جاذبه داره و شاید از در انکار و سرکوب و واکنش وارونه از اونها صحبت می کنه اونها رو شناسایی کنید و بوسیله کارهای جذبی که مسلما دست شما به خاطر این که نزدیکترین فرد به همسرتون هستید باز تر هست ایشون رو جذب کنید .آدم گاهی از بعضی چیز ها اظهار انزجار می کنند و اون رو پس می زنند یابه اصطلاح منع می کنند ولی اگر خوب اون ها رو وا کاوی کنیم می بینیم شدیدا نسبت به اون چیز گرایش و تمایل دارند . می تونی از ظرافت ها و جاذبه های زنانه ات در این راستا و خلع صلاح کردن و رفع عطش استفاد کنی .

    3.مادرش با وجود بی احترامیهای علنی ای که به من میکند همچنان شوهرم را در دست دارد و کوچکترین تذکری از طرف همسرم به وی داده نمیشود و همان تماسهای بی محتوا و طولانی و خنده های زنان عئی ادامه میابد و گویی هرگز بی احترامی ای به من نشده است....
    روابطت رو با اونها مرز بندی کن .بسیار با احترام و دوستانه اما حریم ها پر رنگ

    4
    .خواهرشوهرم بسیار لباسهای زننده ای پیش همسرم مکیپوشد و اورا مبوسد و... و مسیجهایی عاشقانه به او میزند که سرم سوت میکشد و حسادتکم تحریک میشود ضمنا باید بگویم این برخوردهای خواهرشوهرم پس از اختلافی که من و مادر شوهرم داشتیم اغاز شد چرا که او به من گفت تو هرگز نخواهی توانست عرشیا را از من و خواهرش جدا کنی...
    نمی دونم خواهر شوهر شما چند سالش هست ؟ مجرد هست یا متاهل ؟
    اگر مجرد هست و سن و سال کمی هم داره او به توجه و تایید و تعریف نیاز داره و تو می تونی در مواقعی که با او تنها هستی از او - لباس و زیباییهاش تعریف و تمجید البته صادقانه و متناسب با او بکنی و با محبت کردن به او نمایشگری هاش رو جلوی همسرت تعدیل بدی و کم کم وقتی به او نزدیک شدی و به تو علاقه مند شد اگر لباس نا مناسبی جلوی همسر ت پوشید دوستانه و خواهرانه به او بگی تو این زیبایی هات رو باید برا همسرت نگه داری و حیف هست کسی به غیر همسرت از اونها بهره ببره و ......

    گفتی حس حسادتم تحریک میشه . حسادت آتشی هست که خود فرد حسود در اون می سوزه . پس این صفت ناپسند رو پاک کن راهش هم تعرف و تمجید و ابراز محبت و علاقه واقعی به فردی هست که باهاش حسادت می کنی.
    5شوهرم خیلی به خانواده اش ابراز علاقه میکند و به من و خانواده ام تقریبا بی توجه است....
    گفتی توجه !!!
    این مصداق رو باید توضیح بدی یعنی چکار می کنه که فکر می کنی به تو و خانواده ات بی توجه هست ؟
    ببین دوست عزیز ! وقتی یه دختر یا خصوصا یه پسر از خانواده اش جدا میشه و زندگی جدیدی تشکیل می ده نمی شه انتظار داشت یه دفعه از اونها جدا بشه و کاملا روابطش با اونها قطع بشه علاقه مندی ها محبت ها وابستگی ها هست و به تدریج از اون ظرف (خانواده )به این ظرف (خانواده جدید )انتقال می یابه . مثل قلمه زدن با یه سری روشها و متد ها و صبر و حوصله کردن و صرف وقت . اجازه بده همسرت یه سر شاخه ی وجودش هنوز توی گلدن خونواده اش باشه وقتی که خوب جون گرفت و ریشه دوند میشه یه کارایی کرد . متاسفانه دختر و پسر ای امروز ما کمی عجولند . بیچاره قدیمی ها که بعضی هاشون اعتقاد داشتن تا طرف دو یا سه تا بچه نداشته باشه استقال و قدرت تصمیم گیری و اینها نداشت و به عنوان خانواده حسابش نمی کردند . از این طرف امروزهای ما با کلی استرس و نگرانی می خوان همون روز اول این شاخه رو بکنند و ببرند . کجا ؟! نمی دونم !

    پس:

    1-روی روابط خودت و همسرت علاقه مندیهاش وظرافتها و جاذبه های خودت زوم کن !(خیلی زیاد و در اولویت )

    2- با مادر شوهر و خواهر شوهرت روابط عاطفی بدون نگرانی برقرار کن بهشون عشق بورز و دوستشون داشته باش بدون انتظار و توقع .از این کانال ارتباطی برای تحکم و تغذیه و جون گرفتن نهال زندگیتئن نهایت بهره رو ببر!چون اونها یکی از علاقه مندی های همسرت هستند و تو می تونی با توجه و هدایت این علاقه مندی ,توجه و علاقه شوهرت رو به خودت افزایش بدی .

    3- این ذکر رو تکرار کن "الحسود لا یسود ".حسادت رو کنار بگذار .آرامش رو به خودت و همسرت هدیه کن

  5. 7 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (سه شنبه 02 آبان 91)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: کمکم کنید شوهرم یک زن است...

    سلام

    تاپیک زیر و مخصوصا پست نقل قول شده میتونه کمکت کنه

    http://www.hamdardi.net/thread-54.htm

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    سلام ترگل
    معمولا همون چیزهایی که به نظر نقطه ضعف افراد به نظر می رسد، در صورت روش ارتباطی صحیح در مورد آنها ، می توان آنها را به نقطه قوت رابطه خودتون تبدیل کنید. مثلا شوهر شما به مادرش و پدرش احترام می گذارد و به اونها زیاد اهمیت می دهد و از آنها حرف شنوی دارد. این نشان می دهد که والدین وی نیازهای روحی روانی فرزندشان را خوب شناخته اند و او را سیراب می کنند. انسانها معمولا به طرف منبع ارضاء نیازهایشان تمایل دارند. باید به این سئوال جواب دهی، خانواده او کدام نیاز همسرتان را خوب جواب می دهند.
    - نیاز به احترام؟!
    - نیاز به تائید؟!
    - نیاز به پیشرفت؟!
    -نیاز به مهر و محبت؟!
    - نیاز به تفریح؟!
    - نیاز به اظهار نظر؟!
    - نیاز به آزادی و مدیریت؟!
    - نیاز به ارضاء حس مسئولیت پذیری
    و خیلی نیاز های دیگر. به این معنا که شما نیز می توانید فردی که چنین حرف شنوی از خانواده و محبت به آنها دارد را مدیریت کنید.
    یک احتمال که می تواند وجود داشته باشد، این است که شما به نظر منطقی می رسید، و احتمالا دانش و آگاهی بیشتری نسبت به او دارید، به راه حل ها بیشتر واقفید، مدیریت خوبی را برزندگی داریدو ....، همه اینها در ظاهر حسن هستند، اما می توانند در زندگی زناشویی مخرب باشند. آنها هنگام که شما با بکارگیری این توانایی ها از همسرتان بالاتر می روید. یعنی از همسری به بالاسری می رسید. او احتمالا در کنار شما نقش کمرنگی را برای خود حس می کند، و ممکن است وارونه نشان دهد. یعنی سعی کند به نوعی شما و خانواده اتان را کوچک کند. شما گفتید که حتی خانواده آنها نیز از نظر فرهنگ پائین تر است، پس این هم مزید علت می شود که وی این احساس کوچکی و ضعیفی را بیشتر داشته باشد و ناخودآگاه دست به اقدامهای تخریبی بزند.
    یک کاری که شما می توانید در دستور کار قرار دهید اینست به جای استفاده از توانایی های منطقی خودتون از این به بعد صرفا توانایی های احساسی خود را رو کند. یعنی به جای ارائه راه حل، انتقاد، توصیه ، تحسین، و بحث های منطقی، به دنبال هم حسی و احترام به او برآئید. ضعفهایش را نادیده بگیرید و احساسهای مثبت خود را نثارش کنید. در خلوت خودتون به او بگوئید که علیرغم بعضی مشکلات دوستش دارید و به همسری با او افتخار می کنید. نه مستقیم نه غیر مستقیم او را با هیچ کس مقایسه نکنید. سعی کنید زیاد در آغوشش بگیرید و هنگامیکه می خواهد بحث را به طرف منطق بکشاند شما با بوسیدن و لمس او ، بگوئید هرچی تو بگی دلبرم. هنر شما در عشق ورزیدن و احساس در اینجا کمکتون می کند، نه استفاده از منطق و دلیل و راهنمایی. چرا که بحثهای منطقی برای او پیام تحقیر دارد و او عاجز از شنیدن حرف حقیقی شماست. یعنی هر وقت که حرف صحیح و عقلانی می زنید او می شنود اینکه شما به او می گوئید:« مسئله ساده ای که حل آن اینقدر برای من آسان است ، تو احمق نمی تونی حلش کنی»
    نکته دیگر اینکه به نظر میرسد شما برچسب و لقب هایی را به شوهرتان نسبت داده اید که دیگر قادر نیستید با شخصیت حقیقی وی ارتباط بگیرید. و معمولا با این لقب ها ( یعنی ماسکهایی که به روی صورت او گذاشته اید ) ارتباط می گیرید و این کار شما را مشکل می کند. لقب هایی چون بچه ننه ، مغرور و ....، موجب می شود که همه رفتار و گفتار همسرتان را از پشت این عینک ببینید. لذا نمی توانید واقع بین باشید.
    شما باید ذره بینی بردارید و کوچکترین نقاط مثبت همسرتان را بیابید. و آنها را در ذهن خود نگهدارید و هر وقت چنین رفتار و گفتار مثبت را می بینید آن را برجسته کنید و بازخورد مثبت به او بدهید. البته زمان عنصر بسیار ضروری برای تغییر است و تدریج و آهستگی تغییر را فراموش نکنید. به خودتان زمان بدهید البته در این زمان باید پله پله روش شما با او برخورد کند تا به زودی در یابید که چگونه با تغییراتی که در روش خود ایجاد کرده اید موجب تغییرات او شده اید.
    در مورد جاری و ...، زیاد حساسیت نشان نده، انرژی خود را در قالب احساسات مثبت روی همسرت سرمایه گذاری کن.

  7. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    فکور (سه شنبه 02 آبان 91)

  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: کمکم کنید شوهرم یک زن است...

    سلام نازنین جان

    چند نکته در حرفهات بود که سعی میکنم برات بازش کنم
    :

    شما چرا توقع داری همسرت به خاطر شما از مادرش بگذره؟یا اصلا چرا همسرت این دید رو داره؟چرا جایگاه هرکسی مشخص نیست؟
    مگر قراره با ازدواج کسی از کسی بگذره؟

    همسرت چند سالشه؟تحصیلات و شغلش چیه؟

    در این یکسال نامزدی هم از این رفتارها میکرد؟

    شما چطور باهم آشنا شدید؟

    در مورد اختلافت با مادر شوهر و خواهر شوهرت بگو؟


    چیزی که من در صحبتهای شما میبینم حسادت بی مورده.شما جایگاه خودت رو داری و مادر همسرت جایگاه خودش رو.

    من فکر میکنم شم میخواهی همسرت رو فقط برای خودت داشته باشی در حالیکه این حق خانواده همسرته که از حضور همسرت استفاده کنن.

    در مورد شماره 3 باید یک تذکر جدی بهت بدم:

    مگه شما قدرت دفاع از خودت نداری؟

    مگه انقدر ضعیفی که مثل یه کودک منتظری همسرت دفاع کنه و تذکر بده؟

    چرا خودت مودبانه از حق خودت دفاع نمیکنی؟

    شما از طرفی خودت میگی همسرم خاله زنکه.پس چرا خودت میخواهی همسرت رو بکشونی در دعوا و اختلافت با مادر شوهرت؟(داری میکشیش بین بحثهای زنونه)

    خواهر همسرت چند سالشه؟متاهله و یا مجرده؟

    اگر همسرت بهت توجه زیادی نداره پس چطور خیلی دوستش داری؟

    سطح انتظارت از همسرت در مقابل توجه به خانوادت در چه حده؟یعنی توقع داری برای خانوادت چیکار کنه که شما راضی باشی؟

    ایا خودت توجهی که به خانوادت داری همون اندازه به خانواده همسرت هم داری؟





  9. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (سه شنبه 02 آبان 91)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 آبان 91 [ 16:12]
    تاریخ عضویت
    1390-8-03
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,311
    سطح
    20
    Points: 1,311, Level: 20
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    94

    تشکرشده 91 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید شوهرم یک زن است...


    دوست عزیز
    عنوانتون مناسب نیست.
    لطفا ابتدا عنوان تاپیکتون رو تغییر بدید.
    درغیراینصورت دوستان نمیتونن پستی براتون ارسال کنند.
    با تشکر

  11. کاربر روبرو از پست مفید خسته دل1 تشکرکرده است .

    خسته دل1 (سه شنبه 02 آبان 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 91 [ 17:19]
    تاریخ عضویت
    1391-8-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    272
    سطح
    5
    Points: 272, Level: 5
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنید شوهرم یک زن است...


    کمکم کنید شوهرم یک زن است...


    سلام دوستان عزیز...
    من امروز عضو سایت شدم.
    خودم دانشجوی تاپ کارشناس ارشد روانشناسی هستم و در مسائل زندگی ام مانده ام...
    بیست و چهار سال سن دارم
    همسرم رو خیلی دوست دارم
    و اینکه یکسال از نامزدی و چهارماه از ازدواجمان میگذرد
    پدرم پزشک و مادرم مهندس معماری هست و تک دخترم
    گدر و مادرم دو الگوی اخلاق در فامیل هستند و همیشه خوشبخت و موفق بوده اند
    من هم گان میکردم همانند انان باشم
    متاسفانه همسرم با وابستگی اش به مادرس نمیگذارد...
    جریان ازین قرار است که شوهرم هرروز با مادرش بارها تماس مسگرفت و تمام اطلاعات خصوصی زندگیمان را در اختیار وی می نهاد....از خرید مانتو برای من بگیر تا اب و غذایی که میخوریم...
    و جالبتر اینکه اگر خودش تماس نمیگرفت بلافاصله صدای زنگ تلفنش حکایت از مادرش داشت...
    مادرش زنی تحصیلکرده منتهی بسیار اخمالو جدی و خشک و کاملا با روحیاتی عکس من بود
    بعد از دو ماه شوهرم را به خوبی در دست گرفتم و با محبت و گاها دعئا سعی در محدود کردن تلفنهایش داشتم اما مادرش ول کن نبود...
    ناراتی من در چن دسته است لطفا کمکم کنید
    1.شوهرم هر روز با مادرش تماس میگیرد و به مدت طولانی احوالپرسی میکند که من شدیدا حسودی میکنم چرا کم مدام دل تنگ مادرش میشود و میگوید بخار زنم از مادرم نخواهم گذشت و هرگز روزی بدون تماس با او و صحبتی طولانی پایان نخواهد داشت....
    2.محتوای حرفهای شوهرم با مادرش یه مشت حرفهای خاله زنکانه ای است که حس مردانگی او را در ذهنم تخریب میکند و شوهرم به قدری برای شنیدن به رفهای طولانی و زنانه مادرش رغبت نشان میدهد که انگشت بر دهان میمانم در صورتیکه چندان با توجه به صحبتها من گوش نمیهد مثلا مادرش پیرامون سایز شوار زن پسر خاله اش یا رنگ موی دختر خاله اش صحبت میکند و شوهرم با رغبت فراوان گوش میدهد و با پرش سولات متعدد مادرش را تشویق به ادامه ی غیبتهایش میکند....
    3.مادرش با وجود بی احترامیهای علنی ای که به من میکند همچنان شوهرم را در دست دارد و کوچکترین تذکری از طرف همسرم به وی داده نمیشود و همان تماسهای بی محتوا و طولانی و خنده های زنان عئی ادامه میابد و گویی هرگز بی احترامی ای به من نشده است....
    4.خواهرشوهرم بسیار لباسهای زننده ای پیش همسرم مکیپوشد و اورا مبوسد و... و مسیجهایی عاشقانه به او میزند که سرم سوت میکشد و حسادتکم تحریک میشود ضمنا باید بگویم این برخوردهای خواهرشوهرم پس از اختلافی که من و مادر شوهرم داشتیم اغاز شد چرا که او به من گفت تو هرگز نخواهی توانست عرشیا را از من و خواهرش جدا کنی...
    5.شوهرم خیلی به خانواده اش ابراز علاقه میکند و به من و خانواده ام تقریبا بی توجه است....
    مرسی از لطفتان
    منتظر پاسخهای کارگشایتان هستم


  13. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: کمکم کنید شوهرم یک زن است...

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    30/6/1388

    یا من یا مادرش / آخه چرا شوهرم مادرش را به من ترجیح می دهد؟



    در اینجا به اینکه شوهر شما در ازدواج مهارت کافی ندارد، اشاره نمی کنم. و در پاسخم صرفا روی راه حلهایی که شما می توانید بکار بگیرید اشاره می کنم.

    یکم:
    برای آقایان کار سختی هست که میان همسر و والدین خود قضاوت کنند یا یکی را انتخاب کنند. لذا هر گونه واکنش کلامی و یا عملی شما به ایشان که منجر شود او بخواهد شما یا آنها را انتخاب کند با شکست روبرو می شود.
    به زبان ساده تر، بهترین کاری که می تواند کم کم به شما کمک کند این است که شکاف خودتان و خانواده همسرتان را به صفر نزدیک کنید. یعنی همسرتان خود را بین دو راهی شما و خانواده اش نبیند. یعنی برای مدتی همراه همسرتان بوده و با او ابراز یکی بودن بکنید.
    وقتی او شما را حامی خود ببیند، وقتی او مسیر شما و خانواده اش را در دو جهت نبیند، تعارضش کم شده و کم کم بیشتر نوبت به همراهی ایشون با شما می شود.

    دوم:
    آقایانی که بسیار نسبت به خانواده والدینی خود مهربان و قدردان هستند. افرادی با احساس و خونگرم هستند. نحوه برخورد با افراد حساس و احساساتی این نیست که با زبان و بگو مگو یا استدلال او را منصرف کنیم. بلکه باید از همین شیوه احساسات در تغییر نگرش آنها بهره بگیریم.
    به این مفهوم که او باید در زندگی مستقل ، شما را نیز دوستدار خودش (نه دوست دار پول، منزل یا لوازم) ببیند. او باید احساسات شما را به خودش درک کند. بعد کم کم زمینه جذب او فراهم می شود.
    این آقایون می میرند برای کسی که برایشان تب کند. لذا به جای امر و نهی، بازخواست، استدلال یا سایر برخوردهای قهری، مدتی از حساب و کتاب دست بکش. خانواده همسرت را رقیب زندگی خود ندان، و حتی همسرت را به خاطر مهربانی و قدرشناسی اش مورد تشویق و قدردانی قرار بده. مدتی بی خیال این جمع و تفریق ها یا سود و زیان ها بشو. اینطوری به همسرت فرصت می دهی که تو را و مهربانی تو را نیز درک کند. تا متوجه حضورت در زندگی خودش بشود.
    او مانند کودکی هست که هنوز وابسته به شیر مادر است. باید غذایی لذیذتر و گواراتر را تجربه کند تا از آن وابستگی جدا شود. یعنی باید خونگرمی و کشش شما، فارغ از کارهایی که او می کند ، موجب جذب او شود.
    شما نسبت به والدین همسرت، ابزار قویتری برای جذب شوهرت داری، اگر نمی توانی به اندازه خانواده اش او را جذب کنی، معلوم میشود که آن ابزار را به خوبی به کار نگرفته ای یا کم به کار گرفته ای و به جایش از ابزار سخن و رفتار و استدالال بهره گرفته ای که فوق العاده در زندگی زناشویی ناکارامد هستند.

    سوم:
    شما پیشفرض ها یا انتظاراتی نسبت به زندگی، ازدواج و همسر خود داشته ای، که هم اکنون می بینی که به آنها نرسیده ای، همچنین زندگی هایی را در اطرافت دیده ای که فکر می کنی، نسبت به زندگی تو بهتر هستند.
    اینها از اشتباهات رایج نحوه تفکر شما هست. تا وقتی که انتظارات خاص و پیشفرضهای خاص در مورد زندگی داشته باشی، آرامش نخواهی داشت. و احساس بدبختی اجتناب ناپذیر است.
    خوشبختی وقتی حاصل می شود. که به جای خیالات و ذهنیات و آرزوها با واقعیات سازگار شویم. و سازگار شدن شما یعنی حل این مسئله با درایت و استمرار.
    به همین منظور به جای متمرکز شدن روی بخش منفی همسرتان و بزرگنمایی آنها، سعی کن از محسنات همسرت بهره ببری، اینطوری امیدوار می شوی که با تائید و جذب همسرتان می توانی در آینده نقاط ضعفش را کاهش دهی.
    فراموش نکن. تغییر یک شبه ی یک فرد بالغ غیر ممکن است و فقط یک توهم هست. شما اگر خویشتندار و صبور باشی و از ابزار جذب و احساسات رقیق خود بهره بگیرید و بدون محکوم سازی همسرت او را همواره در آغوش بکشی، پس از مدتی متوجه جوانه های تغییر خواهی شد.


    خلاصه و نتیجه گیری:
    - انتظارات خود را نسبت به زندگی بازسازی کن. فکر مقایسه همسرت با دیگران، فکر تغییر یک شبه او، فکر بحث کردن و استدلال کردن و راهنمای کردن او را از ذهن خود بیرون کن.
    - به جای روشهای مخرب بالا و به جای احساسات منفی که داری، سعی کن از احساسات خود به جا و قوی در جذب همسرت استفاده کنی، او را مورد تاکید و تایید قرار دهی. در عمل به او نشان دهی که پول و .... برایت ارزش ندارد، و صرفا او را دوست داری و به خواسته هایش احترام می گذاری. اجازه بده که او بیشتر جذب شما شود، اجازه بده که بیشتر در آغوش شما آرامش را تجربه کند، اجازه بده که نیازهای عاطفی اش بیشتر با شما سیراب شود. و معمولا اگر چنین شود ، چنین آقایی سعی در راضی نگه داشتن چنین خانمی را خواهد داشت. بدون اینکه شما دستوری صادر کنید یا او را راهنمایی کنید.
    - فراموش نکن که باید صبور باشی ، اما صبوری که با قوت به جذب همسرش مشغول هست. نه صبور منفعل و ساکت. بلکه صبوری عاشق و پر احساس. بدین ترتیب بدون اینکه عجله کنی و منتظر باشی یکی دو ماهه اوضاع تغییر کند، به روش جذب همسرت حداقل بین 6 ماه تا یکسال ادامه بده، تا کم کم شاهد نتیجه مطلوب باشی.
    فراموش نکن عجله، احساسات منفی و کلامهای گزنده و اخمها و قیافه های در هم کشیده شده آفت زندگی ات بوده و موجب تغییر همسرت نخواهد شد.

  14. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    بالهای صداقت (سه شنبه 02 آبان 91)

  15. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: کمکم کنید شوهرم یک زن است...

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    30/6/1388

    یا من یا مادرش / آخه چرا شوهرم مادرش را به من ترجیح می دهد؟



    در اینجا به اینکه شوهر شما در ازدواج مهارت کافی ندارد، اشاره نمی کنم. و در پاسخم صرفا روی راه حلهایی که شما می توانید بکار بگیرید اشاره می کنم.

    یکم:
    برای آقایان کار سختی هست که میان همسر و والدین خود قضاوت کنند یا یکی را انتخاب کنند. لذا هر گونه واکنش کلامی و یا عملی شما به ایشان که منجر شود او بخواهد شما یا آنها را انتخاب کند با شکست روبرو می شود.
    به زبان ساده تر، بهترین کاری که می تواند کم کم به شما کمک کند این است که شکاف خودتان و خانواده همسرتان را به صفر نزدیک کنید. یعنی همسرتان خود را بین دو راهی شما و خانواده اش نبیند. یعنی برای مدتی همراه همسرتان بوده و با او ابراز یکی بودن بکنید.
    وقتی او شما را حامی خود ببیند، وقتی او مسیر شما و خانواده اش را در دو جهت نبیند، تعارضش کم شده و کم کم بیشتر نوبت به همراهی ایشون با شما می شود.

    دوم:
    آقایانی که بسیار نسبت به خانواده والدینی خود مهربان و قدردان هستند. افرادی با احساس و خونگرم هستند. نحوه برخورد با افراد حساس و احساساتی این نیست که با زبان و بگو مگو یا استدلال او را منصرف کنیم. بلکه باید از همین شیوه احساسات در تغییر نگرش آنها بهره بگیریم.
    به این مفهوم که او باید در زندگی مستقل ، شما را نیز دوستدار خودش (نه دوست دار پول، منزل یا لوازم) ببیند. او باید احساسات شما را به خودش درک کند. بعد کم کم زمینه جذب او فراهم می شود.
    این آقایون می میرند برای کسی که برایشان تب کند. لذا به جای امر و نهی، بازخواست، استدلال یا سایر برخوردهای قهری، مدتی از حساب و کتاب دست بکش. خانواده همسرت را رقیب زندگی خود ندان، و حتی همسرت را به خاطر مهربانی و قدرشناسی اش مورد تشویق و قدردانی قرار بده. مدتی بی خیال این جمع و تفریق ها یا سود و زیان ها بشو. اینطوری به همسرت فرصت می دهی که تو را و مهربانی تو را نیز درک کند. تا متوجه حضورت در زندگی خودش بشود.
    او مانند کودکی هست که هنوز وابسته به شیر مادر است. باید غذایی لذیذتر و گواراتر را تجربه کند تا از آن وابستگی جدا شود. یعنی باید خونگرمی و کشش شما، فارغ از کارهایی که او می کند ، موجب جذب او شود.
    شما نسبت به والدین همسرت، ابزار قویتری برای جذب شوهرت داری، اگر نمی توانی به اندازه خانواده اش او را جذب کنی، معلوم میشود که آن ابزار را به خوبی به کار نگرفته ای یا کم به کار گرفته ای و به جایش از ابزار سخن و رفتار و استدالال بهره گرفته ای که فوق العاده در زندگی زناشویی ناکارامد هستند.

    سوم:
    شما پیشفرض ها یا انتظاراتی نسبت به زندگی، ازدواج و همسر خود داشته ای، که هم اکنون می بینی که به آنها نرسیده ای، همچنین زندگی هایی را در اطرافت دیده ای که فکر می کنی، نسبت به زندگی تو بهتر هستند.
    اینها از اشتباهات رایج نحوه تفکر شما هست. تا وقتی که انتظارات خاص و پیشفرضهای خاص در مورد زندگی داشته باشی، آرامش نخواهی داشت. و احساس بدبختی اجتناب ناپذیر است.
    خوشبختی وقتی حاصل می شود. که به جای خیالات و ذهنیات و آرزوها با واقعیات سازگار شویم. و سازگار شدن شما یعنی حل این مسئله با درایت و استمرار.
    به همین منظور به جای متمرکز شدن روی بخش منفی همسرتان و بزرگنمایی آنها، سعی کن از محسنات همسرت بهره ببری، اینطوری امیدوار می شوی که با تائید و جذب همسرتان می توانی در آینده نقاط ضعفش را کاهش دهی.
    فراموش نکن. تغییر یک شبه ی یک فرد بالغ غیر ممکن است و فقط یک توهم هست. شما اگر خویشتندار و صبور باشی و از ابزار جذب و احساسات رقیق خود بهره بگیرید و بدون محکوم سازی همسرت او را همواره در آغوش بکشی، پس از مدتی متوجه جوانه های تغییر خواهی شد.


    خلاصه و نتیجه گیری:
    - انتظارات خود را نسبت به زندگی بازسازی کن. فکر مقایسه همسرت با دیگران، فکر تغییر یک شبه او، فکر بحث کردن و استدلال کردن و راهنمای کردن او را از ذهن خود بیرون کن.
    - به جای روشهای مخرب بالا و به جای احساسات منفی که داری، سعی کن از احساسات خود به جا و قوی در جذب همسرت استفاده کنی، او را مورد تاکید و تایید قرار دهی. در عمل به او نشان دهی که پول و .... برایت ارزش ندارد، و صرفا او را دوست داری و به خواسته هایش احترام می گذاری. اجازه بده که او بیشتر جذب شما شود، اجازه بده که بیشتر در آغوش شما آرامش را تجربه کند، اجازه بده که نیازهای عاطفی اش بیشتر با شما سیراب شود. و معمولا اگر چنین شود ، چنین آقایی سعی در راضی نگه داشتن چنین خانمی را خواهد داشت. بدون اینکه شما دستوری صادر کنید یا او را راهنمایی کنید.
    - فراموش نکن که باید صبور باشی ، اما صبوری که با قوت به جذب همسرش مشغول هست. نه صبور منفعل و ساکت. بلکه صبوری عاشق و پر احساس. بدین ترتیب بدون اینکه عجله کنی و منتظر باشی یکی دو ماهه اوضاع تغییر کند، به روش جذب همسرت حداقل بین 6 ماه تا یکسال ادامه بده، تا کم کم شاهد نتیجه مطلوب باشی.
    فراموش نکن عجله، احساسات منفی و کلامهای گزنده و اخمها و قیافه های در هم کشیده شده آفت زندگی ات بوده و موجب تغییر همسرت نخواهد شد.

  16. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (پنجشنبه 16 آذر 91)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 91 [ 17:19]
    تاریخ عضویت
    1391-8-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    272
    سطح
    5
    Points: 272, Level: 5
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید شوهرم یک زن است...

    سپاس ویژه و صمیمانه ی مرا بپذیر بالهای صداقت... خداوند برایتان لطفتان را جبران کند....

  18. کاربر روبرو از پست مفید نازنین بانو تشکرکرده است .

    نازنین بانو (سه شنبه 02 آبان 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.