سلام عرض میکنم حضور دوستان سایت همدردی
من حدود 4 ماهی میشه که ازدواج کردم و توی این چهار ماه خیلی سختی کشیدم احساس میکنم من با این انتخابم هدفم رو توی زندگی به کلی تغییر دادم کار من شده توی این چند وقت کل کل کردن با شوهرم و احساس میکنم درکم نمیکنه...............
من 22 ساله و کارشناسی مهندسی نرم افزار میخونم و همسرم 26 ساله و متاسفانه تحصیلات دانشگاهی نداره و فعلا هم در یک کارخونه مشغول به کار هستش و درآمد خیلی خوبی هم از نظر خودش نداره. توی این مدت من خیلی اذیت شدم نمی دونستم حرفم رو به کی بزنم به کی بگم همسرم اونی که من میخواستم و فکر میکردم نیست ایشون نه تنها از نظر تحصیلات بلکه از نظر رفتار و فرهنگ و مذهبی هم با من اختلاف داره و شاید این موجب کل کل کردن ما میشه و من خیلی از رفتارهاشون رو دوست ندارم و دارم تحمل میکنم و اکثر اوقات به خودم میگم چرا اصلا من این انتخاب رو کردم واقعا توی زندگی اختلاف تحصیلی رو ضرورت نمی دونستم چون در اطرافم خیلی ها رو دیده بودم که تحصیلات ندارن ولی خیلی با شعور و اجتماعی هستن ولی متاسفانه همسر من هم منزویه و هم لجباز و مغرور تو رو خدا کمکم کنید دیگه دارم دیوونه میشم و شبانه روز کارم گریه شده و نمی تونم حتی حرفام رو به پدر و مارم بزنم که مبادا وجودشون از ناراحتی من زمین بریزه......
آیا ادامه دادن زندگی با همچین آدمی امکان پذیره؟
ممنونم از لطف تمام دوستانی که بنده حقیر رو راهنمایی میکنند
علاقه مندی ها (Bookmarks)