به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 شهریور 92 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 21 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به ادامه این زندگی امیدی داشته باشم یا نه؟

    سلام دوستان خوبم تا حالا چند بار از مشکلات کوچیک و بزرگم نوشتم و ممنونم که راهنماییم کردین اما هنوز مشکلاتم حل نشده و هر روز با یه مشکل جدید درگیر میشم دو سال و نیمه که ازدواج کردم شوهرم 32 سلا و من 27 سالمه مدت نامزدیه کوتاهی داشتیم چون اینقدر خانواده شوهرم خوب و شناخته شده بودن (البته ظاهراٌ)که وقت زیادی برای شناخت هم نذاشتیم و وارد زندگی مشترک شدیم امام کم کمک ماهیت اصلی شوهرم و خانوادش رو شد و من فهمیدم که چقدر تفاوت فکری و فرهنگی با هم داریم خانواده شوهرم سنتی و مداخله گر هستن و شوهرم هم همین اخلاقو داره شاید باور نکید اما سر مسائلی ما باهم مشکل داریم که الان برای همه یا خیلی از خونواده ها امری عادیه .اینکه من سرکار میرفتم و شوهرم با بهانه گیریهای متعدد مانع از ادامه کارم شد اینکه یک روزم ماشینشو به من نمیده اینکه دائم میخواد توی جمع خونوادش باشه و فقط حرفها و روشهای اونارو قبول داره اینکه به خونواده ی من کم محلی میکنه و انگار دشمنشونه در صورتی که پدر و مادر من اینقدر بهش محبت میکنن که داد من در میاد و .... باعث شدن من از ادامه زندگی دلسرد بشم افسرده شدم بارها باهاش حرف زدم ا ما جوری حق به جانب گرفته وحرف زده که انگار من درگیریهارو به وجود میارم چند روز پیش یک کار پاره وقت پیدا کردم چون قبلش گفته بود کارت اگه کم باشه من مشکلی ندارم اما دوباره سر و صدایی راه انداخت که من نرم .من هم ضعیف شدم اعتماد به نفسم رو از دست درادم فقط گریم میکنم و از خدا میخوام اصلاحش کنه خیلی وقتها به طلاق فکر میکنم اما میدونم پدر ومادرم غصه میخورن نمیدونم چطور شوهرم رو به راه بیارم من دوست دارم مثل خیلیها با شوهرم صمیمی باشم اون منو شریک بدونه باهام مشورت کنه نه اینکه اصلا منو حساب نکنه و حق خیلی کارارو ازم بگیره.کمکم کنید

  2. کاربر روبرو از پست مفید ania تشکرکرده است .

    ania (جمعه 21 مهر 91)

  3. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    جمعه 29 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 135 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: به ادامه این زندگی امیدی داشته باشم یا نه؟

    دروود
    هر چند الان وارد زندگیت شده ای و اون چیزی را که قبل از ازدواج باید می فهمیدی یعنی اختلاف فرهنگی و ... را الان متوجه شده ای . ولی اگر زندگیت را دوست داشته باشی و از پیامد های طلاق برای زن مطلقه اگاه باشی می گردی و یه روش خوب برای سازماندهی زندگیت پیدا می کنی.
    راستش من فکر می کنم چون خانواد شوهرت ظاهرا شناخته شده و خوب بودن (به گفته خودتون) شما با شوهرتون در مورد مسائل کاری محکم صحبت نکردی و استقلال و اعتماد بنفست را بهش نشون ندادی و ایشون هم شما را ادم ضعیفی دیدن و حرفشان را به کرسی نشوندن. اما حالا به جای بحث در این مورد اگر واقعا شوهرتون دوست نداره کار کنید و نیازی هم ندارید و قبلا هم صحبت کردید در این زمینه بهتره یه مدت در این مورد باهاش صحبت نکنی شاید بعد ها خودش به دلایل اقتصادی راضی بشه مثلا وقتی بچه دار شدید و هزینه های زندگیتون دو برابر شد.
    در مورد اینکه به خانوادتون کم محلی می کنه بهتره مستقیم بهش ذکر ندی می تونی در برابر کاراش شما به خونواده شوهرت احترام بگذاری با هاشون خوب باشی و ایشون هم رفتار های شما را ببینه و یه درسی براش بشه.
    هر زندگی مشکلات خودشو داره.
    سعی کن با شوهرت مهربان و خوب باشی و عشقت را بهش نشون بدی اینا تاثیرات خوبی روی زندگیت داره.
    راستی نکنه ایشون وسواس دارن یعنی حساسیت بیش از اندازه که ماشین نمیدن اینو یه روانپزشک باید تشخیص بده اگر خیلی شدیده.
    شاید نگرانتونن از لحاظ رانندگی و حوادث .
    موفق باشی.
    بدروود

  4. 3 کاربر از پست مفید masom تشکرکرده اند .

    masom (دوشنبه 24 مهر 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 شهریور 92 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 21 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: به ادامه این زندگی امیدی داشته باشم یا نه؟

    masom عزیز ممنونم از راهنماییت.نمیدونم ولی توی بعضی موارد وقتی بهش محبت کردم نرمتر شده و بیشتر به حرفم و خواسته هام توجه کرذه ولی بعضی وقتها هم خیلی لجباز بوده .نه وسواس نداره میگه میترسم همه بد رانندگی میکنن اتفاقی بیفته .اگه بقیه تجربه ای دارن در این مورد ممنون میشم کمکم کنید

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 مهر 91 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    525
    سطح
    10
    Points: 525, Level: 10
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 21 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: به ادامه این زندگی امیدی داشته باشم یا نه؟

    سلام
    من مشکلات واقعا سختی داشتم که با اومدن به اینجا و راهنمایی دوستان اروم شدم و راهمو پیدا کردم وکارایی رو که دارم انجام میدم و تا حدودی نتیجه داده بهت میگم و هیچوقت نباید نا امید بشی عزیزم. این روش رو پیش گرفتم از قبل زندگیم بهتر شده.اینکه هرگز به طلاق فکر نکن منفی نگری رو از خودت دور کن واقعا خانمان سوزه. کار فقط یه هدف از هزاران هدف هست که در نظر گرفتی مهمترین هدفت باید ساختن زندگیت باشه به غیر از کار فعلا اهداف و خواسته های دیگه تو عملی کن .خودتو سرگرم کن به هر چیزی که علاقه داری هیچ وقت از خودت ضعف نشون نده زندگی تو خرابتر می کنه و علاقه همسرتو به تو کمتر می کنه.بهش محبت کن بی احترامیاشو با خوشونت لحن تند کل کل کردن جواب نده ولی با بی اعتنایی یا سکوت باید بفهمه کارش درست نبوده .از کتابهای روان شناسی کمک بگیر . سعی کن نقطه قوت همسرتو بشناسی از اون طریق درش نفوذ کنی به گفته ها و نقاط ضعفش زوم نکن و حساسیت نشون نده وقتی ارومه باش حرف بزن با حالت دستوری باش صحبت نکن از خونوادش خودش انتقاد نکن به هیچ وجه باهاش قهر نکن که واقعا اوضاع رو بدتر می کنه از همه مهمتر سعی کن خودتو عوض کنی تا اونو و باید صبر صبر صبر داشته باشی و نا امید نشی و مدیریت کنی همیشه اینو در نظر بگیر خیلیا هستن مشکلشون حادتر از تو بوده سعیشونو کردن تو هم همین طور بقیشو واگذار کن به خدا انشا.. درست میشه

  7. 2 کاربر از پست مفید neda.sahabi تشکرکرده اند .

    neda.sahabi (دوشنبه 24 مهر 91)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 شهریور 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1391-6-24
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    4,122
    سطح
    40
    Points: 4,122, Level: 40
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    566

    تشکرشده 594 در 190 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: به ادامه این زندگی امیدی داشته باشم یا نه؟

    ببینین جمع خانوادگیش چی بهش میده: حس امنیت؟؟؟؟؟؟؟؟؟تائیدیه؟؟؟؟ ؟؟؟؟دوست داشتن؟؟؟؟؟؟اعتماد به نفس؟؟؟؟؟؟؟
    شما همونا رو بهش بدین تا نفر اول زندگیش شین. وقتی اولین فرد مورد اعتماد همسرتون باشین وقتی اولین فرد نزدیک به همسرتون باشین دیگه این مشکلاتو نخواهید داشت. مشکلات زندگی از جایی شروع میشه که مرد یا زن جایی بیرون از خونه این حسارو پیدا میکنه.
    خیلی از خودگذشتگی لازمه. خیلی تلاش لازمه. خیلی باید محبت بی منت داشته باشی تا بجایی برسی که همسرت قبول کنه فرد دلسوزش تو هستی. و به عنوان همدم و مشاور و عشقو.....قبولت داشته باشه. اونموقع تمام مشکلات زندگی با یه گفتگو حل میشه و ریشه یا شاخ و برگش خارج از دیوارهای خونه رشد نمیکنه.

    برای خوشبخت بودن باید تلاش کرد اینکه میشنوین کسی خوشبخته و همسرش براش اینکارو میکنه اونکارو میکنه بهش اهمیت میده مطمئن باشین اونم تلاششو برای زندگیش کرده معمولا همه نمای بیرونی زندگی ها رو میبینن و از درونش بی خبرن. اینایی که گفتین بهیچ وجه دلیلی برای طلاق نیست. به نظر من شما مشکلتون اینه که هنوز با همسرتون یکی نشدین . تقصیر شما نیست. تقصیر همسرتون هم نیست. متاسفانه کسی این چیزا رو اول زندگی به جوونا یاد نمیده. فقط میگن شوهر دختر خالتو ببین همسر تو هم باید اینطوری برات بمیره....یا زن پسرعموتو ببین چقدر مطیع و کدبانو و همه چی تمومه.تو هم باید زنت اینطوری باشه. کسی نمیدونه و نمیگه تو هم سعی کن زندگیت اینطوری باشه.همه فکر میکنن همچین عروس یا دامادی از مادر همینطوری متولد شده.
    در حالیکه به نظرمن هر زندگی ای قابلیت بالقوه نمونه شدنو داره که براش تلاش بشه و زحمت کشیده بشه.
    شما حقته بری سر کار....حقته همسرت بهت اهمیت بده اصلا شکی درینا نیست. اما اول زندگی مهمترین چیز اینه که تلاش کنیم به معنای واقعی همسر شیم بعد شاغل یا موفق.....
    فکر کنم پر حرفی کردم دیگه بسه

  9. 3 کاربر از پست مفید روژان20 تشکرکرده اند .

    روژان20 (جمعه 28 مهر 91)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 شهریور 92 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 21 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: به ادامه این زندگی امیدی داشته باشم یا نه؟

    روژان عزیز ممنونم از حرفهای دلنشینت .منو به فکر فرو برد من زندگی دخترای دیگه فامیلو میبینم و رابطه خوب با شوهراشونو غبطه میخورم چون هیچی از اونا کم نداشتم اما شاید به قول شما تلاشی نکردم هر وقت شوهرم برخوردی کرده من با قهر و بی محلی اوضاع رو بدتر کردم میخوام نفر اول زندگیش شم دعا کنین خدا بهم گذشت لازم رو بده

  11. 2 کاربر از پست مفید ania تشکرکرده اند .

    ania (دوشنبه 24 مهر 91)

  12. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: به ادامه این زندگی امیدی داشته باشم یا نه؟

    سلام ania

    دوست عزیز مشکل شما قابل حله اصلا نگران نباش

    دو نقل قول از مدیر همدردی برات میزارم که امیدوارم بدردت بخوره




    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    با سلام و احترام
    متوجه منظور شما شدم. شما به امید خصوصیات خوبی در همسرتان حاضر شدید با او ازدواج کنید و در کنارش بمانید. حالا متوجه شدید که او ضعفهایی دارد که شما را می آزارد لذا دچار تعارض و درماندگی شده اید.

    اما هر کسی که ازدواج کرده است یا می خواهد ازدواج کند باید این نکته مهم را بداند که:

    «اگر ما انتظار داشته باشیم که همسرمان بی ضعف باشد، یا کاملا طبق معیارهای ما باشد، یا باید همیشه تنها بمانیم و ازدواج نکنیم یا اینکه بعدا جدا شویم و تنها بمانیم»

    همه ما باید بدانیم با هر کس ازدواج کرده یا می کنیم. حتما ضعفهایی دارد و اکثر اوقات ضعفهای بسیار عمده هم درون آنهاست.

    پس باید واقع گرا باشیم. تا اینجا نتیجه می گیریم که اگر متوجه ضعف و مشکلات عمده در همسرمان شدیم به جای فکر فرار و اجتناب ، بیاییم بررسی کنیم که بهترین روش برای بهره برداری در این زندگی چیست.

    راهکار چیست؟


    از اوضاع فعلی ابراز رضایت کنید. .
    با ارضاء نیازهای روانی او از جمله نیاز به تائید و نیاز به پیشرفت او، موجب شوید کمتر نیاز داشته باشد از طریق روشهای نامانوس برای خود تائید بگیرد یا احساس پیشرفت کند.
    باید او با تمام وجود درک کند که همین الان هم مورد تایید شماست و پیشرفت لازم را دارد و شما تائیدش می کنید و دوستش دارید.
    اینها موجب می شود کمتر انگیزه برای کارهای بزرگ و نا صحیح پیدا کند.

    از طرف دیگر:
    معمولا اگر ما در برابر فردی مقاومت نشان دهیم، یا برخورد کنیم. یا قاطع باشیم احتمال پنهانکاری او بیشتر می شود ، مخصوصا اگراعتماد به نفس کافی یا جسارت نداشته باشد این خطر بیشتر او را و زندگیش را تهدید می کند.
    لذا شما همیشه خیلی با زبان نرم با او صحبت کنید و حالت پذیرش و سعه صدر بالایی را از خود نشان دهید.

    انتقاد، نصیحت و راهنمایی را مدتی کنار بگذارید.
    و روی نقاط قوت او تمرکز داشته باشید و سعی کنید عزت نفس او را تقویت کنید. و این کارها وقتی خوب انجام می شود که شما نقش منفعل تری در زندگی داشته باشید و اجازه بدهید کاملا سکان زندگی در دستش باشد حتی اگر خوب نمی راند و شما راضی نیستید.
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

    به نظر مسئله ای که در زندگی شما اتفاق افتاده کاملا طبیعی هست و در همه زندگی ها انواع این مسائل هست. و جای نگرانی ندارد.
    اما شما علاقه دارید که همه مسائل حتما باید در زندگی حل شود.
    مسئله ای که می خواهم بگویم اینست که گاهی باید فقط مشکل را پذیرفت و از انرژی گذاشتن و فکر کردن به حل آن اجتناب کرد.
    لذا توصیه ام اینست که شما پذیرا باشید که گاهی همسر شما اصلا علاقه به حل منطقی مسائل نداشته باشد و از نظر حسی تمایل دارند که مهمانی خانه شما از طرف شما نیاید. خب نیایند.
    حذف صورت مسئله در مواقعی که همسر ما از آن نظر تحت فشار هست، خودش روشی برای حل مسئله هست.
    بی گمان شروع این اشتباه از طرف همسر شماست.
    اما مدیریت اینگونه مسائل در زندگی گذر از آن مسئله هست.

    خلاصه:
    در زندگی بیشتر از اینکه تغییر و درست کردن همسر به فریاد ما می رسد، پذیرش ضعفهای همسر و تحمل آنها کمک کننده هست.
    در کوتاه مدت آرامش
    در دراز مدت، محبتی شدید از طرف همسر به ما که خود موجب تغییر روش او خواهد شد.


    موفق باشی :





  13. 3 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (جمعه 28 مهر 91)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 شهریور 92 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 21 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: به ادامه این زندگی امیدی داشته باشم یا نه؟

    سلام ویدای عزیز مطالبی که برام گذاشتی خیلی مفید بود ای کاش زودتر مشکلم را عنوان کرده بودم انا من میترسم با تایید شوهرم و استقبال از روش اشتباهش توی زندگی عادت کنه و هیچوقت عوض نشه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.