پدر شوهر نا محرمِ من

[رایحه عشق]

به تازگی خانواده همسرم به شهر دیگه عزیمت کردن.تقریبا سه هفته می شه.پدر شوهر من (البته پدرشون نیست.همسر مادرش و البته عموی شوهرمه)دو هفتست آخر هفته ها اومده شهرمون و سه الی چهار روز مونده.علتشم انجام یک سری کار هاست.نزدیکترین بستگانش ما هستیم حتی خونه ما بیشتر راحته تا خونه مادرش.تو این روزا که اینجا بود موقع خواب بیشتر خونه مادرش مونده ولی نمی دونم چرا دو شب گذشته موقع خواب اومد خونه ما.اونم در شرایطی که اون به من نا محرمه و همسرم صبح می ره سره کار و من و ایشون تنها می مونیم.شاید بگید جای پدرته ولی فکر نکنم شرعا درست باشه من توی این دو روز چی کشیدم خدا می دونه.
پدر شوهرم بیکار هستند ولی خیلی از کارهای دیگران رو راه می ندازه و مطمئنا ازین روزها در آینده خواهم دید ولی نمی دونم چی کار کنم؟آیا درسته وقتی شبا می خوابه خونمون صبحش منم با شوهرم بزنم بیرون؟.بگذریم ازین که کلید خونمونو داره و من ازین که حریم شخصی ندارم و حتی اگه خونه نباشم راحت می یاد خونه ولی موضوع تنها بودن باهاش واسم سخته.البته همسرم می گه حق با توست ولی منم که تعارف نکردم.واقعا موندم اینا که واقعا خانواده مذهبی هستند.من دو شبی که خونه ما بود با استرس گذروندم.
یک چیزو بگم واقعا ایشون انسان پاکی هستند و من تا به حال چیزی ندیدم ازشون و تا به امروز هم همیشه به چشم پدر شوهر نگاه کردم و خیلی دوسشون دارم.ولی دینمون یه چیزایی رو ممنوع کرده.

[فرهنگ 27]

<strike>کی گفته نامحرمه؟

رایحه تو با اون خانواده وصلت کردی.پس هیچ اشکالی نداره با یکی از اعضا تنها بمونی.خیلی داری سخت می گیری.
</strike>
ویرایش : مدیر همدردی: نگرانی مراجع کاملاً به جاست و در فاز پیشگیری از مشکلات خانواده می گنجد. خدایی نکرده بحث سر پدر شوهر ایشون نیست. چون خود ایشون هم گفته اند که ایشان را فرد سالمی می دانند. بلکه بحث سر حریم های خصوصی بین زن و مرد هست.
لذا به هیچ وجه مراجع سخت گیری نمی کند و کاملا حق دارد نگران باشد.

[mahsa pirooz]

من همیشه فکر میکردم محرمه.

مطمئن هستین که نا محرمه؟

[مدیرهمدردی]

سلام رایجه عشق گرامی
که اگر توانستید شما یا همسرتان مستقیما این مطلب را به پدرخوانده اش بگویید. اگر نتوانستید همانطور که گفتید حداقل می توانید با همسرتان صبح خارج شوید، تا عملا متوجه معذب شدن شما بشود.
دادن کلید هم کار اشتباهی بوده است که صورت گرفته است. می توانید آنرا پس بگیرید.

معمولا اگر افراد برای مرزها و مسائلشون جسارت و قاطعیت لازم را نداشته باشد چنین مشکلاتی گریبانگیرشان می شود. بهترین حالت اینست که این مسئله را شوهرتان یا خودتان با او در میان بگذارید. اگر منطقی باشد می پذیرد و اگر نباشد مسئول بی منطقی اش خودش هست نه شما.

[رایحه عشق]

با تشکر.راستش کلید خونمونو از اول داشتن چه خونه ی قبلی چون خودشون قبلا اونجا بودن حالا هم که کوچ کردن ما به خونه اونا نقل مکان کردیم.اینم بگم من خونه باشم کلید نمی ندازه زنگ می زنه.منظور از حریم اینکه مثلا ما خونه مادرم هستیم زنگ می زنه می گه خونه کار دارم.می دونید آخه اونا بیشتر وسایلشونو تو یکی از اتاق ها گذاشتند کلا ازین که قبول کردم به این خونه بیام پشیمونم.اصلا حس آرامش ندارم.یعنی من وقتی از خونه برم بیرون باید هر چیزی که خصوصیه از جلو چشم بردارم مثل قاب عکس دو نفرمون یا مثلا همون تابلوئی که بهار شادی گفته درست کردم و کلی حرف خصوصی روش می چسبونیم چون من مطمئن نیستم فقط اون اتاقی که وسایل دارن برن
جناب مدیر اگه باز تکرار بشه حتما به توصیتون عمل می کنم و از خونه خارج می شم.راستش شاید علتش هم خودمون و مخصوصا خودم بودم چون دو سه بار از همسرم خواستم زنگ بزنه بگه شب کجا می خوابید اگه جایی ندارید بیاین اینجا البته اون شب ها فرداش همسرم خونه بود ولی خوب باعث شده فکر کنه می تونه بیاد.همسرم اولش واقعا حساس نبود و حتی من هم حساس نبودم تا اینکه مادرم به من تذکر داد گفت ناهار بیاد شام بیاد ولی جایز نیست موقع خواب بیاد.من اول مقاومت کردم گفتم مادر من من واقعا اونو پدر شوهر می دونم ولی وقتی تو موقعیت قرار گرفتم دیدم واقعا معذبم.حتی یه فکرائی بد می یومد تو ذهنم که وقتی پدر شوهرمو می بینم خجالت می کشم.

آقای فرهنگ شرع گفته نا محرمه.و ما هم چون مقید هستیم این چیزا مهمه.خیلی ها ممکنه حتی برادر شوهر یا شوهر خواهر و .....رو محرم بدونن چون فامیل هستند ولی ما نه........

مهسا جان متاسفانه مطمئنم منم اول مثل شما فکر می کردم و فکر می کردم شوهرم و خانوادش اشتباه فکر می کنند ولی از مراجع هم پرسیدم و گفتند که نا محرمه.و من همیشه معذبم

واقعا تعجب می کنم خانواده همسرم اونقدر حساس هستند که می خواستند یه جورائی ما رو محرم کنند می خواستند یه عقد بین من و برادر شوهرم که پسر اون آقا و مادر شوهرمه بخونند و بعد از طلاق یا باطل کردن عقد این آقا همچنان به من محرم بمونه که همسرم مخالفت کرد که البته بعد فهمیدن این کار از لحاظ شرع شدنی نیست.

[meinoush]

با تشکر.
راستش شاید علتش هم خودمون و مخصوصا خودم بودم چون دو سه بار از همسرم خواستم زنگ بزنه بگه شب کجا می خوابید اگه جایی ندارید بیاین اینجا البته اون شب ها فرداش همسرم خونه بود ولی خوب باعث شده فکر کنه می تونه بیاد.
.

سلام رایحه جان. داشتم پستتو می خوندم یه چیزی به نظرم اومد و فکر کردم ممکنه به دردت بخوره.
نوشتی که بهش می گفتین که اگه جایی برای خواب نداره بیاد پیش شما. به نظرم می تونستین اینطوری بگین.
مثلا فرض کنیم اسم شوهرت علی باشه. (علی اسمیه که رایجه واسه همینم انتخاب کردم این اسم فرضی رو) خوب تو بهتر بود می گفتی بهش که اگه امشب جایی نداشتین می تونین بیاین اینجا بخوابین علی این دو روزخونه است.
یا شوهرت می گفت که من امروز و فردا خونه هستم اگه جایی نداشتین می تونین بیاین اینجا.
که این یعنی وقتی شوهرتون نیست نیاد.
منظورم اینه که توی گفتن ها هم می تونین یه سری چیزا رو بگین.

ولی این واسه قبل بوده و الان قاعدتا بهترین راه اینه که طبق راهنمایی مدیر همدردی رفتار کنین.

[رایحه عشق]

مینوش جان کاملادرسته حق با شماست.چون دیشب همسرم گفت تقصیر خودته می گفتی زنگ بزن ببین کجاست.
حالا که دیشب نیومد رفت خونه مادرش یکی دو ساعت دیگه می ره خونشون به این امید دارم که مادرش یا حتی همسرش وقتی موضوع رو فهمیدن بهش تذکر دادن.امیدوارم دیگه پیش نیاد.چون واقعا شرایط سختیه.
به نظر من صمیمیت بیش از حد این مشکلات رو به وجود می یاره.حتی اگه محرم باشه واقعا کلید داشتن چه معنی داره؟.شاید من دوست ندارم درو باز کنم.این صمیمیت که بین خانواده شوهرم هست یه جور دیگه هم این روزها تو خونمون نمود پیدا کرده.دایی شوهرم که تازه ازدواج کرده داره خونه می سازه اونم درست کنار خونه موقت ما برق و آب از خانه ما تامین می شه.و به خاطر کارگرها که ممکنه تو حیاط کار داشته باشم تو خونه خودم نمی تونم راحت باشم.واقعا وقتی یه زن جوون خونست چه طور به خودشون این اجازه رو می دن؟
صمیمیت هم حدی داره.قبل ازین که ما بیایم به این خونه مادرشوهرم به کارگرهای برادرش می رسید ولی اون سنی ازش گذشته در ضمن برادرشه.واقعا می دونم برای خونه ساختن هم آب می خواد هم برق ولی می تونستن اول آب و برق خونشونو بگیرن نه اینکه مزاحمت ایجاد کنن حالا این خونه ساختن تا کی ادامه خواهد داشت خدا عالمه.

کلا من به این خانه آمدم تا جام بزرگتر شه ولی با مشکلات زیادی مواجه شدم والبته جون یکی از اتاق ها وسایل مادر شوهرمه عملا جامون اندازه خونه قبلیه با این تفاوت که احساس راحتی و آرامش نمی کنم

[نازنین2010]

عموی شوهرت نباید تو ساعاتی که شوهرت تو خونه نیست و شما تنهایی تو خونتون حضور داشته باشه و شاید شوهرت بتونه از طریق مادرش یا مادر بزرگش که مادر این اقا هست قضیه را به نوعی بروز بده
شیطان قسم خورده در سه جا حتما حاضر میشود
1- وقتی ادم عصبانی میشود
2- وقتی زن مرد نامحرمی در جای بسته ای با هم تنها هستند
3- باید اعتراف کنم یادم نیست

این قضیه را جدی بگیرید شایدباعث شک و بدبینی شوهرتون نسبت به شما بشه

در مورد کلید با همسرتون صحبت کردید ؟ نظرش چیه؟ باشما موافقه؟

باید بدونند که هیچکس حق وارد شدن به حریم حصوصی دیگران را ندارد بهش بگید که اگه این خونه دست کس دیگه ای بود باز هم پدر شوهرت به خودش اجاره میداد این طور وارد خانه شود ؟ شما براش نامحرمید زن مستاجر هم براش نامحرمه و فرقی از این نظر نیست

بهش بگید که اگه لباس زیری شسته باشم و پهن کرده باشم و بخواد بیاد خونه اصلا کار درستی نیست
اگه این دفعه تماس گرفت بهش بگید من خونه نیستم و یه گرفتاری دارم تا امدن شوهرتون صبر کنه در ضمن خونتون در حالت اماده باش نگه دارید یعنی عکس و وسایل دیگه را جمع کنید ولی اجازه وارد شدن را بهش ندهید یکی دوبار که تکرار شه متوحه میشوند که باید وسایلی که بهش نیاز دارند را تو خونه مادرش نگه داره یا ببره خونه خودش تو شهرشون و مرتب نخواد بیاد و بره
در ضمن شوهرتون میتونه به بهانه اینکه دسته کلید خونه را گم کرده و ممکنه کلید ها دست ادم ... افتاده باشه قفلهای در را عوض کنه و کلید جدید را دیگه بهشون ندهید
قفل عوض کردن کاری نداره و خودش هم میتونه انجام بده مثلا با قفل دفترش قفلها را عوض کنه و به کسی هم نگه با کجا عوض کرده

در مورد ساختمان سازی اصلا خودتون را درگیر رسیدگی به کارگرها نکنید و این مسئله را جدی بگیرید شوهرتون به دایی اش بگه ممکنه که یه وقت اب و برق لازم باشه و زنم تو خونه نباشه و شما معطل بمونید و عملا این کار را بکنید و از خونه برید بیرون و اونا را پشت در نگه دارید اب و برق که برا ساختمانشون لازمه پس زودتر اقدام کنند و باعث ناراحتی افراد دیگه نشوند
در مدتی که کارگر ها به حیاط شما رفت امد میکننند و شما تو خونه هستید حتما در را قفل کنید و کلید را از روی در بردارید و اصلا جوابشون را ندهید

[رایحه عشق]

همونطور که حدس می زدم مادر شوهرم چون روی این مسائل حساسه فکر کنم به شوهرش تذکر داده چون این هفته دوباره اومده بود و دو شب رو هم موند مغازه ای که دارن.و خدا رو شکر من حرکن عجولانه انجام ندادم.

[سینان]

رایحه جون ما از خونه همسایه واسه خونه ساختن آب و برق گرفتیم همون اول بابام یه لوله آب از خونه همسایه کشید توی خونه خودمون وسرش شیر اب وصل کرد که واسه باز و بسته کردنش مجبور نباشه بره توی خونه کسی
شمام میتونید همین کارو بکنید
سیم برق کشیدن به خونه همسایه تون هم کاری نداره یه سیم بکشید تو خونشون سرش پریز ببندید