سلام عزیزم. من کسی هستم که شوهرم رو بعد ار خیانت بخشیدم ولی نمیتونم فراموش کنم. شوهر من هم میگه با اون رابطه جنسی نداشته و فقط یک شیطنت بوده ولی خود دختره به من تلفن کرد و گفت که همه جور رابطه با اون داشته و من نمیدونم حرفشو قبول کنم یا نه. ولی هنوز هم در عذاب هستم. چیزی به روی شوهرم نمیارم. ولی فکرم پر از چیزهای بد در موردشه.
من یک تعریف کوچیکی از داستانم برات میکنم شاید برات مفید باشه:
اردیبهشت ماه امسال به خیانت شوهرم پی بردم. راستش دو هفته قبل شوهرم بهم گفته بود که یک کارمندی داره که اگه دوست داری بهت معرفی کنم و با هم برید بیرون چون دختر خیلی خوبیه ولی من خوش خیال اصلا این حرف رو جدی نگرفتم. باید بگم که اعتماد کامل به شوهرم داشتم و توی این 16 سالی که با هم زندگی کردیم اصلا اهل این حرفا نبود. خلاصه وقتی فهمیدم کاملا انکار کرد و گفت هیچی نبوده و فقط یک شیطنت بوده من فقط برای سرگرمی به دختره اس ام اس زدم و با دختره هم حرف زدم و اون هم تایید کرد که هیچی بینشون نیست ولی ماجرا به اینجا ختم نشد. اکه دوست داشتی بگو تا بقیه ماجرا رو بعدا برات تعریف کنم. نمیخوام سرتو درد بیارم برو حتما صفحه من رو بخون
شب نیلوفری عزیز
شرایط من و شما خیلی شبیه همه و کلمه به کلمه حرفاتو با تمام وجودم درک میکنم. به نظر من اگر هم بهش شک داری نباید به روش بیاری بلکه هر چند وقت یکبار به صورت ناحسوس کنتریش کنی. من هم عاشقانه شوهرم رو دوست داشتم و اون هم یک جوری رفتار میکرد که انگار عاشقمه! وقتی داشت بهم خیانت میکرد هیچ مشکلی نداشتیم. حتی بیش از حد بهم محبت میکرد. الان هم خیلی هوامو داره و بهم محبت میکنه ولی نمیدونم راستکی یا فقط میخواد منو از سرش باز کنه نه ناری بهش نداشته باشم. خیلی دلم میخواد همه جیز رو فراموش کنم ولی نمیتونم امیدوارم خدا کمکم کنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)