سلام دوستان عزیز در تایپک زیر به مشکلاتم اشاره کردم
http://www.hamdardi.net/thread-23813.html
حدود 78 روز از جدا شدن من از خانمم می گذرد شاید اگر بگویم در این مدت اب خوش از گلویم پایین نرفته سخن بی راهی نگفته ام از بیست و چهار ساعت روزانه شابد نزدیک بیست ساعت به ایشان فکر می کنم همه راه هایی رو که پیشنهاد دادن رو انجام دادم ورزش تفریح اما نمی دونم چرا این قدر فکرم به سمت او در پروازه با این که بچه ام پیش خودمه و دارم هم واسش پدری و مادری می کنم اما لحظه ای از یادش غافل نمی تونم بشم مخصوصا چند وقت پیش زمانی که پسرم در مکانی تفریحی نشسته بودیم ایشون رو دیدم که دست در دست پسری در حال گذر بودن که با دیدن ما واقعا خشکش زد هر چند از اون روز به بعد حالتی توام با تنفر به ایشون پیدا کردم اما فکر این که چرا این محبت هایی رو که به ایون پسر روا می کنه از من و بچه ام دریغ کرده عذابم می ده می دونید درسته تو اون زندگی خیلی اذیت شدم و حتی بچه من حاضر نیست پیش مادرش بره بعضی مواقع به سختی اونو پیش مادرش می برم چرا که جو بسیرا سختی رو برای ما پیش اورده بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا به کمک نیازمندم
علاقه مندی ها (Bookmarks)