سلام دوستان...به خدا دیگه خسته شدم.من نمیتونم این زندگی رو این شوهر بی مسؤولیت و این خانواده ی بی فرهنگ رو تحمل کنم.میخام مثل خودشون رفتار کنم اون از تابستونمون و اینم از الآنمون... 3 ماه تابستون به هر بهانه ای شوهرم میرفت دهات خونه ی پدرش و منم میبرد اونجا و اگه نمیرفتم دعوا... طوری که طی این 3 ماه فقط 2 بار منو پیش خانوادم که راهمون ازشون دوره برد و زود برگشتیم. آقا تازه ماشین گرفته و شده مسافرکش شخصی خانوادش ، هر روز حداقل 2 بار میره دهات و میآد.میپرسم واسه چی رفتی؟میگه داداشمو رسوندم یا رفتم خانوادمو بیارم شهر، انتظار خانوادش هر روز بالاتر میره اگه شوهرم اونا رو نبره و نیاره اونوقت میآن و تا ساعتها میشینن خونه ی ما و من که خسته از سرکار برمیگردم باید تا شب ازشون پذیرایی کنم.من نمیخام عروس خوبی باشم و نمیخام زن خوبی باشم.میخام تلافی کنم تلافی همه ی بدرفتاریها و همه ی حرفایی که هنوزم یادآوریشون داره خفم میکنه. همه ی کاراشون با ماست از کوچیک تا بزرگشون از 8تا بچش 3 تاش ازدواج کردن و بقیه مجرد و بی مسؤولیت و بیکار که کل کار اونا هم با شوهرمه به غیر از کارای پدرش. نشستن دهات و این باید تمام کاراشونو انجام بده از ثبت نام دانشگاشون تا خرید لباس براشون و تا انجام کارهای اداریشون و تا خرید وسایل خونشون و تا دکتر بردنشون و... آخرش به جای تشکر یا مسخره میکنن و یا پدرش بهش توی جمع میگه عرضه نداری و چرا فلان کارو نکردیو...من دیگه نمیخام خوب باشم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)