به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 شهریور 98 [ 04:45]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    8,142
    سطح
    60
    Points: 8,142, Level: 60
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    111

    تشکرشده 98 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    سلام دوستان...به خدا دیگه خسته شدم.من نمیتونم این زندگی رو این شوهر بی مسؤولیت و این خانواده ی بی فرهنگ رو تحمل کنم.میخام مثل خودشون رفتار کنم اون از تابستونمون و اینم از الآنمون... 3 ماه تابستون به هر بهانه ای شوهرم میرفت دهات خونه ی پدرش و منم میبرد اونجا و اگه نمیرفتم دعوا... طوری که طی این 3 ماه فقط 2 بار منو پیش خانوادم که راهمون ازشون دوره برد و زود برگشتیم. آقا تازه ماشین گرفته و شده مسافرکش شخصی خانوادش ، هر روز حداقل 2 بار میره دهات و میآد.میپرسم واسه چی رفتی؟میگه داداشمو رسوندم یا رفتم خانوادمو بیارم شهر، انتظار خانوادش هر روز بالاتر میره اگه شوهرم اونا رو نبره و نیاره اونوقت میآن و تا ساعتها میشینن خونه ی ما و من که خسته از سرکار برمیگردم باید تا شب ازشون پذیرایی کنم.من نمیخام عروس خوبی باشم و نمیخام زن خوبی باشم.میخام تلافی کنم تلافی همه ی بدرفتاریها و همه ی حرفایی که هنوزم یادآوریشون داره خفم میکنه. همه ی کاراشون با ماست از کوچیک تا بزرگشون از 8تا بچش 3 تاش ازدواج کردن و بقیه مجرد و بی مسؤولیت و بیکار که کل کار اونا هم با شوهرمه به غیر از کارای پدرش. نشستن دهات و این باید تمام کاراشونو انجام بده از ثبت نام دانشگاشون تا خرید لباس براشون و تا انجام کارهای اداریشون و تا خرید وسایل خونشون و تا دکتر بردنشون و... آخرش به جای تشکر یا مسخره میکنن و یا پدرش بهش توی جمع میگه عرضه نداری و چرا فلان کارو نکردیو...من دیگه نمیخام خوب باشم...

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    من معمولا نمی تونم واسه زندگی مشترک و تاپیکایی که مربوط به روابط خانوادگیه نظر درستی بدم. اما در کل اگه می خوای مسوولیتهاتو کم کنی و یه سری از کارا رو که قبلا انجام می دادی دیگه انجام ندی به نظرم خوبه که کم کم اینکارو بکنی و در خونسردی و بدون هیچ عصبانیت. مثلا طی دو ماه یا سه ماه به اون حداقل از انجام کارها برسی بدون اینکه عصبانی شده باشی و یا با کسی درگیر شده باشی. اینطوری به چشم نمیاد که مسوولیتاتو کم کردی.

  3. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 06 مهر 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 91 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1391-6-30
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    364
    سطح
    7
    Points: 364, Level: 7
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    سلا عزیزم
    یکم خونسرد باش باور کن این مشکلات توی زندگی همه هست حتی خود من.وقتی کاری رو برای یک نفر بیش از حد تکرار کنی اون کارا میشه وظیفه از نظر اونها و بابتش هیچ تشکری هم نمیکنن به چشمشون هم نمیاد .
    من با نظر دوست قبلیمون موافقم با آرامش از سعی کن یک سری کارها رو کمتر انجام بدی نه اینکه اصلا انجام ندی اونوقت کمتر ازت توقع دارن.در مورد همسرت هم ازش بخواه که همونقدر هم به تو توجه داشته باشه با حرف زدن میتونی درست کنی اما با تلافی بد از بدتر میشه.این کارو نکن عزیزم

  5. 2 کاربر از پست مفید MARJAN.MOS تشکرکرده اند .

    MARJAN.MOS (یکشنبه 09 مهر 91)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 22:17]
    تاریخ عضویت
    1390-6-29
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    1,611
    سطح
    23
    Points: 1,611, Level: 23
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 39 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    سلام: راستش این وضعیتو خیلیا دارن........شما باید مسئولیتای بیشتری رو به عهده همسرتون بذارید و کاری کنی که وقتش کم بشه........مثلا خرید خونه یا..... از طرفیم آدمای روستایی خیلی پرتوقع هستن...... باید تو هم از شوهرت خواسته ها و توقعات بیشتری داشته باشی و بهش نشون بدی که منم هستم......

  7. 2 کاربر از پست مفید گلچهره تشکرکرده اند .

    گلچهره (یکشنبه 09 مهر 91)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    سلام اعتماد شکسته عزیز

    خوبی؟

    اگه یادت باشه من توی تاپیک قبلی شما حضور داشتم.

    اگر توجه همسرت به خانوادش باعث شده باشه عادت شوهرت از پیامک زدن به خانمهای دیگه که ازشون صحبت میکردی ترک شده باشه فعلا خوبه و به نفع زندگیت هست.

    البته درسته که آدم دوست نداره بیش از اندازه به دیگران خدمت کنه به نحوی که زندگیش مختل بشه و این حس شما رو من کاملا درک میکنم ولی فکر کن همسرت الان توی دوران ترک کارهای گذشته هست

    یک معتاد رو در نظر بگیر که به یکی از این سازمانهای ترک اعتیاد رفته و داره ترک میکنه.

    به نظر من ترک دادن همسر از خدمت بیش از حد به خانواده ساده تر از ترک از دادن پیامک و ایمیل به دخترای دیگه هست.شما از این وضعیت نامطلوب رو به عنوان فرصتی برای اون ترک در نظر داشته باش قبول دارم که این شرایط هم ایده آل نیست ولی یک گام موثر برای رفتن به سمت زندگی ایده آل هست.

    فقط یه سوال ازت دارم الان درآمد همسرت از کجاست؟این رفت و آمد ها به شرایط شغلی همسرت ضربه میزنه یا نه فقط اوقات فراغتش رو پر کرده؟

  9. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (یکشنبه 09 مهر 91)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مرداد 92 [ 14:21]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    1,076
    سطح
    17
    Points: 1,076, Level: 17
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    451

    تشکرشده 462 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    سلام اعتماد جان خوبي عزيزم
    راستش منم با نظر فكور موافقم اگه رفتن به خونه ي پدر و مادرش و كمك به خونوادش همسرتو از توجه به دخترهاي ديگه و نت و پيامك و هرگونه ارتباطاتات نامربوط ديگه اي باز ميداره بذار فعلا اينكار و بكنه چون بنظر من هيچي براي يه خانم بدتر از خيانت نميتونه باشه.
    در ضمن اين مشكلات كم و بيش تو زندگي همه هست،همونطور كه دوستان گفتند آروم آروم ميتوني كارهايي رو كه خونواده همسرت بهت تحميل ميكنند رو،كم و كمتر كني راستش خيلي وقتها اين خود ماييم كه توقع افراد و از خودمون بالا ميبريم هم اينجا يه تاپپك بود با عنوان رفتار جراتمندانه، مطالعه اش كن، بنظرم خيلي كاربرديه،‌ بالاخره اونام بعد يه مدت عادت ميكنند لااقل از تو توقع نابجا نداشته باشند و اون طوري كه هستي قبولت كنند. مطمئن باش همسرت هم بعد يه مدت سرويس دهي به خونوادش خودش هم خسته ميشه.
    دعا ميكنم به زودي زود همه ي مشكلاتت حل بشه عزيزم.

  11. 4 کاربر از پست مفید صنا تشکرکرده اند .

    صنا (یکشنبه 09 مهر 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 شهریور 98 [ 04:45]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    8,142
    سطح
    60
    Points: 8,142, Level: 60
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    111

    تشکرشده 98 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    سلام ممنون از دوستانی که توجه کردن... فکورجان خیلی خوشحالم که همراهیم میکنی شوهرم کارمنده و بیشتر حقوقش صرف قسطها و حتی قسطهای بانکی برادرش میشه از اینکه خانوادش همه کاراشون رو گردن شوهرم میندازن و حالا راضی هم نمیشن به شدت ناراحتم شدیم نوکر مفتشون...شوهرم هروقت بتونه میره خدمت رسانی! به غیر از اوقات فراغت ، حتی اگه بتونه یک ساعت از محل کارش مرخصی بگیره هم میره. از این ناراحتم که شوهرم واسه اونا زبونش کوتاهه واسه پدرش تآسف میخورم که چنین طرز فکری داره و واسه برادراش و خواهراش که انتظارات بیجا دارن. مادر شوهرم طوریه که حتی میگه باید شوهر من دنبال کار باشه واسه برادرای دیگش و اونا آماده و بدون هیچ زحمتی برن سرکار. ازاین ناراحتم که من که پارسال تازه عروس بودم و خسته از سرکار و بعدش از دانشگاه میرسیدم خونه باید هر هفته برادر و خواهرش رو که میومدن و شب خونمون میموندن تا صبحش برن امتحان رو تحمل میکردم و اونا یه تشکر خشک هم نمیکردن که هیچ ،پشت سرم هم حرف درمیآوردن که مثلآ صبحانه مون رو آماده نکرد درصورتی که میتونستن صبح از دهاتشون بیان واسه امتحان ولی اینا واسه راحتیشون شب میومدن. از این ناراحتم که با این همه خوبی مادرش بهم گفت تو هدفت زندگی نیست و واسه زندگی کردن نیومدی و واسه اینکه اشتباه پسرشو میخاست تقصیر من بندازه.از این ناراحتم که خواهرشوهرم میآد و یکی دوماه میمونه خونه مادرش ولی من هر وقت برم خونه مامان خودم همه صداشون درمیآد و هی زنگ میزنن که واسه چی رفتین و یا فلان کارو داریم زود بیاین و منم با دعوا برمیگردم خونمون.حتی اون خواهرش هم دخالت بیجا میکنه.حتی دارن واسه باردار شدن منم تصمیم میگیرن و شوهرمو گوششو پر میکنن که زودباش و فلان و... از همشون ناراحتم.فکور جان من پشیمونم از این اوضاع نگرانم من امیدی به اینده که میدونین چطور شروع شده و داره اینجوری پیش میره،ندارم.من از دورشدن از خانوادم و دلتنگیم و درک نشدنم از طرف شوهرم و خانوادش ناراحتم...من اشتباه کردم ای کاش با یه همشهریم ازدواج میکردم و پیش خونوادم میموندم تا این همه بلا سرم نمیومد.

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    من کاملا درک میکنم چه حسی داری چند باری تو موقعیتش بودم

    لطفا بگو همسرت اون روابط گذشته ایمیل و پیامک و ... رو دنبال میکنه یا نه؟

    آیا رفت و آمد با خانوادش باعث نشده سرگرم بشه و دنبال اون قضایا نباشه؟

    ببین اگه همسرت بتونه به این شکل اون قضیه رو کنار بذاره میتونی با برنامه ریزی برای خرید خونه و ... کاری کنی ماشین فروخته بشه و توقعات متعادل بشه میشه غیر مستقیم تعادل ایجاد کرد.

    در مورد اینکه انتظار رفت و امد بیشتر از شما دارن نسبت به رفتن به خونه مادرت اینا که ظاهرا تعداد کثیری از فامیل شوهرا اینجوری هستن پس غصه نخور اپیدمی هست.

  14. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    فکور (یکشنبه 09 مهر 91)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 شهریور 98 [ 04:45]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    8,142
    سطح
    60
    Points: 8,142, Level: 60
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    111

    تشکرشده 98 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    باز ممنون از پاسخت فکورجان.واقعیتش از تابستون به این ور اون روابطش دیگه قطع شده ولی شوهرم موقعی که دنبال رابطش با دخترا بود هم به کارای خانوادگیش میرسید و اون موقع به من هیچ توجهی نمیکرد و از وقتی رابطه هاش تموم شده کمی توجهش به من بیشتر شده.از وقتی مهر ماه شروع شده همش میترسم و حس میکنم وضعیت پارسال میخاد تکرار بشه و به خاطر همین خیلی استرس دارم طوریکه از شروع پاییز باز خوابهای آشفته و بیخوابی اومده سراغم

  16. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من دیگه خسته شدم دیگه نمیخام عروس خوبه باشم دیگه نمیخام زن خوب باشم...

    درود بر بانو اعتماد شکسه

    تقدیم به فکور عزیز مثبت اندیش تالار همدردی واقعا از نوع دیدت به مسائل لذت میبرم واقعا میگم کارت خیلی درسته دادا

    هم حرفای فکور درسته هم حرفای دوستان کم کم تمرین کن پله پله برو جلو.

    من یکچیزی کلی بگم توی تالار متوجه شدم چرا بانوانی که میان اینجا مسائلشون رو مطرح میکنن اینقدری اعتماد بنفسشون کمه؟هرچی فکر میکنم به نتیجه ای نمیرسم

    والله منم زن دارم بیشتر وقتا دلخوش کنک میگه چشم مخصوصا وقتی میخواد خرج روی دستم بزاره ولی کاری رو بخواد انجام بده یا بنظرش درسته برخلاف میل منم باشه اینقدر باجذبه و محکم رفتار میکنه بجون خودم میترسم جز چشم چیزی بهش بگم

    نتیجه: یا اینکه بانوانی که میان مشکلاتشون رو مطرح میکنن خیلی اعتماد بنفسشون پایینه؟
    یا من زن ذلیل اونم نوع درجه یک

    اول اعتماد بنفست رو ببر بالا ماشالله بزنم به تخته کارمند هم هستی پس معلومه از اون بانوانی هستی که دارای اعتماد بنفس بالایی هستین که تونستین برای خودتون شغل دست و پا کنین و کارمند بشین این خیلی خوبه

    خوب آبجی نوکرتم همین اعتماد بنفسی که توی اداره داری و برخورد با ارباب رجوع و بقیه کارمندها توی خانواده هم داشته باش.

    بنظرم شوهرتون چون می بینن شما کارمند هستین یکم دلشون خوشه زندگیشون تامینه به پشتوانه مالی شما.
    والله منم باشم همینکارو میکنم چرا نکنم

    خوب چرا برای درآمدت برنامه ریزی نداره واسه آینده؟همین دیروز یه بحثی شد با همسرم یه نمونه مثال زد استاد حوزوی شون یه همسر داره کارمند بود از همون اول هم بهش گفتش حقوقت مال خودته همسرشم رفت طلا خرید ازاولی که کارمند بود حالا طلاهاش شده 700 گرم یعنی 80/000/000 میلیون تومان!!! چرا شماها اینکارو نمیکنین؟منظورم خانومای کارمنده.الان همسر خودم حقوقش رو برای خودش خرج میکنه .


    یه جمله معروفی هست که میگه( مال خودمه جملش) مردا سرو ته یه کرباسن دلت براشون نسوزه

    بدرود
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  17. 5 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 09 مهر 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با درخواستهای نابجای عروس چه کنیم؟
    توسط هلیاجون در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 94, 11:20
  2. اون خیلی میخواد من رو امتحان کنه یا من خیلی لوس و بی صبر هستم؟
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 آبان 92, 02:37
  3. کابوس و خستگی های تشدید شده من!
    توسط آویژه در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 17 تیر 91, 11:12
  4. خانواده خواستگارم دنبال عروس خوشگلتر ازمن میگردن،چیکارکنم؟
    توسط mahtaab در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 مرداد 90, 23:52
  5. نبرد رستم وویروس
    توسط tina_asheghetanha در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 تیر 87, 17:58

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.