به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 آبان 91 [ 07:35]
    تاریخ عضویت
    1391-7-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    334
    سطح
    6
    Points: 334, Level: 6
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    سلام.
    خواهش میکنم بعد از اینکه مطلبم رو خوندید نگید ک من چقدر احمقم.درکم کنید. خواهش میکنم و ازتون خواهش میکنم فقط کمکم کنید.
    الان من 18 سالمه.2 سال پیش کلاس موسیقی میرفتم و استادم ی اقای حدودا 40 و خورده ای ساله بود.

    سر کلاس متوجه میشدم این اقا ی جورایی منو دوست داره اما ب روی خودم نمیاوردم بعد از ی مدت کلاس تعطیل شد.

    بعد از 2 ،3 ماه یر ی موضوعی من ب ایشون زنگ زدم و ارتباط 2 هفته ای مون شروع شد.
    هم من هم اون دلمون میخواست باهم دوست باشیم اما نه دوستیه خاصی.دلم ب قران فقط ی هم زبون میخواست.
    نمیخواستم با پسر برم دوست شم.

    حالا بعد از همون 2 هفته ب طور خیلی وحشتناکی ولم کرد.جوری ک ازش متنفر شدم و میخواستم ازش انتقام بگیرم.
    تا 1 سال همش تو فکرش بودم ویک روز نبود ک بهش فکر نکنم.تا این 1 ماه مونده بود ب امتحانای پیش دانشگاهیم و من اصلا نمیتونستم تمرکز کنم ک درسمو بخونم.اخر دیگه دلو زدم ب دریا و به اس دادم.و گفتم بعضی وقتا ادما ی کارایی میکنن ک طرف مقابلشون داغون میشه و هیچ و قت از ذهنشون نمیره و از این چیزا.فکر نمیکردم جواب بده.
    اما دادو ب زور خواهش کرد باهام حرف بزنه منم گفتم باشه.ک کاش نمیکردم اینکارو.

    باهام حرف زد و گفت فقط برای این اینکارو کردم کدیدیم داری خیلی وابسته میشی و دیدیم اگه همینجوری پیش بره داغون میشی مجبور شدم ازت جدا شمو از این چیزا.

    ک دوباره بازم ارتباطمون شروع شد.ایندفعه واقعا دوستش داشتم نمیدونم چرا و چ چیزی توش دیدم ک اینجوری شدم.نه هم سن بودیم.نه قیافه خاصی داشت و نه هیچی .فقط خیلی مهربون بود.خیلی.البته هنوزم هست. هنوزم من دوستش دارم.

    تا اینکه 2 هفته پیش متوجه شدم بابام بلیط گرفته برای اینکه من برم خارج ادامه تحصیل بدم.اون میدونست من ی روزی میرم اما میخواستم دیرتر بهش بگم.

    تا اینکه 3،4 روز پیش فهمید وکلی از دستم ناراحت شده ک چرا ازش مخفی کاری کردمو بهش نگفتم.البته اولش خیلی مشکل نداشتا اما نمیدونم چی شد 2 روزه اخلاقش گند شده.
    جوابمو نمیده وقتی هم باهم حرف میزنیم خیلی بد باهام حرف میزنه.میدونه وابستشم.میدونم اونم وابسته ست امانه ب اندازه ی من.
    فقط برای این دیرتر بهش گفتم تا ناراحت نشه.اما انگار بدتر شد.ب خدا همشدارمگریه میکنم.
    کلی براش ایمیل زدم ک من معذرت میخوام.قصدم پنهمون کاری نبود و...........
    اما اون ج نمیده بهم.
    نمیدونم اونجا هم برم چ وعضی میشه.ب خرا میدونم آینده ای باهاش ندارم و خودمم درک نمیکنم چرا باید وقتمو براش تلف کنم اما اون مهربونه ومن دوستش دارم.

    نمیدونم شاید شکه شده از این ک دارم میرم یا میخواد ی جوری وانمود کنه ک دیگه از من بدش میاد تا من دیگه برمو راحتتر ازش دل بکنم.شاید میخواد من اونجا راحتتر باشم.
    اما ب خدا هرکاری من دوستش دارم.

    خودشم میدونه.
    تو رو خدا بگین من الان تو این وضعیت ک خودمم ناراحتم از اینکه دارم میرم و اونم داره این ادا اصولا رو در میاره باید چکارکنم.
    نمیدونم یهو چش شده.

    بگین من باید چ کار کنم تا دوباره بشه همون ادم قبلی خواهش کمکم کنین.
    بخدا شدم عین افسرده ها.همش کارم شده گریه

    اون بهم قول داده بود هیچ وقت حتی وقتی ازدواج کردم ترکم نکنه.خیلی منو ب خودش وابسته کرد نمیذاشت یک لحظه ازش دور شم.حالا تو بدترین شرایط داره بدترین کارو باهام میکنه.

    تروخدا بگین من چ کار کنم.من اون زمان نتونستم از یاد ببرمش حالا ک این همه وابستشم از یاد ببرمش.؟؟

    بگین باید باهاش چطوری حرف بزنم تا بگه مشکلش چیه

  2. کاربر روبرو از پست مفید mary@m تشکرکرده است .

    mary@m (شنبه 01 مهر 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 تیر 92 [ 15:54]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    1,577
    سطح
    22
    Points: 1,577, Level: 22
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    478

    تشکرشده 487 در 116 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: مشکلم خیلی حاده.کمکم کنید.

    [align=justify]سلام مریم خانمم

    آروم باش عزیزم، تو الان در ابتدای یه راه پر فراز و نشیب ایستادی، داری از ایران می ری و مطمئنا خیلی مسائل برات پیش میان که باید حلشون کنی،
    پس از الان تمرین کن که قوی باشی و به احساساتت مسلط باشی.

    بیا یکبار با هم بررسی کنیم، ببینیم علت این همه وابستگیت به این آقا چیه؟ خودت فکر می کنی علت مهربون بودن ایشونه، اما من که پستت رو خوندم، اصلا و ابدا به نظرم نرسید ایشون مهربون باشن! خودت هم که اشاره کردی:

    نقل قول نوشته اصلی توسط mary@m
    اون بهم قول داده بود هیچ وقت حتی وقتی ازدواج کردم ترکم نکنه.خیلی منو ب خودش وابسته کرد نمیذاشت یک لحظه ازش دور شم.حالا تو بدترین شرایط داره بدترین کارو باهام میکنه.
    خودت یه لحظه فکر کن ببین این کاریه که یه آدم "مهربون" انجام بده؟ بعلاوه نوشتی بعد از اولین باری که ترکت کرد، بهت گفت:

    نقل قول نوشته اصلی توسط mary@m
    باهام حرف زد و گفت فقط برای این اینکارو کردم کدیدیم داری خیلی وابسته میشی و دیدیم اگه همینجوری پیش بره داغون میشی مجبور شدم ازت جدا شمو از این چیزا.
    یعنی این شخص از اولش می دونسته (خب طبیعی هم هست که بدونه، به هرحال 40 سالشه!) که این رابطه برای تو خیلی آسیب زاست، با این وجود بازم ادامه داده. پس عقل حکم می کنه که همچین شخصی که راهی رو پیش می گیره که می دونه به طرف مقابلش آسیب می زنه، نمی تونه مهربون باشه. اشتباه می گم؟ اگه مهربون بود، تو رو به اشتباهت آگاه می کرد، نه اینکه یک لحظه هم از خودش دورت نکنه و بیشتر و بیشتر غرقت کنه...

    به نظرت نمی رسه شناختی که ازش داشتی، اشتباه بوده؟

    و در نتیجه علت وابستگیت رو هم اشتباه تشخیص دادی؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط mary@m
    بگین باید باهاش چطوری حرف بزنم تا بگه مشکلش چیه
    اجازه دارم یه حدسی در مورد مشکلش بزنم؟ البته این فقط یه حدسه، و خودم هم قبول دارم که ممکنه اشتباه باشه. اما قراره بین خودمون بمونه، و با همدیگه بهش فکر کنیم، ببینیم چقدر می تونه واقعیت داشته باشه.

    من حدس می زنم که یه برنامه هایی برات داشته. داشته تو رو وابسته تر و وابسته تر می کرده که به تدریج رابطه رو به جاهای دیگه برسونه... متوجه منظورم که هستی.

    اما حالا که دیده داری می ری و به هدفش نمی رسه، عصبانی شده و اینطور برخورد می کنه.

    به نظرت این حدسم چقدر می تونه درست باشه؟

    اگرم دوست داشتی یه مقدار بیشتر ازش بگو که بتونیم بهتر بشناسیمش. مثلا از شرایطش، اینکه ازدواج کرده یا نه، مسائلی که در موردش صحبت می کردید، و هر چیزی که بتونه کمک کنه شناخت بیشتری از وضعیتتون پیدا کنیم.

    مریم جان اینجا دوستای خوبی داری گلم، فقط سعی کن به حرفاشون خوب دقت کنی. و یادت باشه که در نهایت اونیکه تواناییش رو داره که از آسیب های روانی و جسمی و ... در امان نگهت داره، خود تو هستی.
    [/align]

  4. 8 کاربر از پست مفید آزرمیدخت تشکرکرده اند .

    آزرمیدخت (شنبه 01 مهر 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 آبان 91 [ 07:35]
    تاریخ عضویت
    1391-7-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    334
    سطح
    6
    Points: 334, Level: 6
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    واسه این میگم مهربونه چون فکر میکنم برای این داره اینکارو میکنه تا منو از خودش دور کنه تا من بتونم اونجا اگه میرم راحتتر باشم.

    اون میدونست ک من میخوام برم.بهش گفتم الان اگه نرم رفتنه عید هم کاملا قطعیه.همش بهم میگفت بری اونجا همش با هم چت میکنیم حرف میزنیم.
    اما الان داره اینجوری میکنه.

    نمیدونم حدست چقدر درسته یا نه.

    البته بهم گفت خوبه کتو یبار مزه ی جدایی رو کشیدی و اگه بخوایم یبار دیگه جدا شیم داحتتری.الته الان برام خیلی سختتره.

    اما آزرمیدخت جان بخدا من الان هیچ جوری نمیتونم فراموشش کنم بخدا یجوری منو وابسته کرده ک الان هیچ جوری نمیتونم فراموشش کنم.
    باور کن الان ک دارم اینا رو مینویسم دارم گریه میکنم.

    میشه بهم بگی باید چی بهش بگم و چجوری باهاش حرف بزنم ک اگه این صحبتمون آخرین صحبتمون بود دیگه حرفی نمونده باشه برای گفتن؟


    راستی خودشم مجرده

  6. کاربر روبرو از پست مفید mary@m تشکرکرده است .

    mary@m (شنبه 01 مهر 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 تیر 92 [ 15:54]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    1,577
    سطح
    22
    Points: 1,577, Level: 22
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    478

    تشکرشده 487 در 116 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    [align=justify]
    نقل قول نوشته اصلی توسط mary@m
    واسه این میگم مهربونه چون فکر میکنم برای این داره اینکارو میکنه تا منو از خودش دور کنه تا من بتونم اونجا اگه میرم راحتتر باشم.

    عزیزم اگه این قصد رو داشت، بهتر نبود منطقا توجیهت کنه که رابطتون سرانجامی نداره؟ به جای اینکه این همه تنش درت ایجاد کنه؟

    اون میدونست ک من میخوام برم.بهش گفتم الان اگه نرم رفتنه عید هم کاملا قطعیه.همش بهم میگفت بری اونجا همش با هم چت میکنیم حرف میزنیم.
    اما الان داره اینجوری میکنه.

    خب قربونت، خودت که همه این تناقضات رو داری می گی!!


    اما آزرمیدخت جان بخدا من الان هیچ جوری نمیتونم فراموشش کنم بخدا یجوری منو وابسته کرده ک الان هیچ جوری نمیتونم فراموشش کنم.
    باور کن الان ک دارم اینا رو مینویسم دارم گریه میکنم.

    قربون اشکات، نگو نمی تونم! نگو...

    تو می تونی، فقط به شرط اینکه بخوای! فقط بخواه، اونوقت می بینی چقدر راحته.

    میشه بهم بگی باید چی بهش بگم و چجوری باهاش حرف بزنم ک اگه این صحبتمون آخرین صحبتمون بود دیگه حرفی نمونده باشه برای گفتن؟

    اگه نظر من رو می خوای، کاملا نسبت بهش بی تفاوت باش. دیگه باهاش صحبت نکن.

    تو الان کلی کار داری که انجام بدی، با این همه کار، به نظرت درسته وقتتو با فکر کردن به کارای کسی که 25 سال باهاش اختلاف سنی داری و به هیچ دردت نمی خوره، تلف کنی؟

    داری از خونواده ت، از خاکت، از خاطراتت، از خیلی چیزا برای یه مدت طولانی دور می شی، باور کن وقتی بری اونقدر دلت برای اینا تنگ می شه که پشیمون می شی چرا از این ساعت ها و روزهای آخر بیشترین استفاده رو نکردی. چرا به جای اینکه وقتت رو به اعضای خونواده ت که واقعا براشون عزیزی اختصاص بدی، وقتتو خرج یه کسی کردی که معلوم نیست چی تو فکرش بوده و الان چی تو فکرشه!
    [/align]


  8. 3 کاربر از پست مفید آزرمیدخت تشکرکرده اند .

    آزرمیدخت (شنبه 01 مهر 91)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 آبان 91 [ 07:35]
    تاریخ عضویت
    1391-7-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    334
    سطح
    6
    Points: 334, Level: 6
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    اگه همديگه رو ديديم و اگه خواستيم ازش جدا شيم كادويي رو ك بهم داده رو بهش پس ميدم.دلم نميخواد هيچ چي إز أون برام بمونه.

    بخدا نميبخشمش.اينهمه با احساساتم بازي كرد و حالا......،،

    إز خودم بدم مياد،هرجور ك بخواي ازم استفاده كردو با احساساتم بازي كرد.

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    نقل قول نوشته اصلی توسط mary@m

    بخدا نميبخشمش.اينهمه با احساساتم بازي كرد و حالا......،،

    إز خودم بدم مياد،هرجور ك بخواي ازم استفاده كردو با احساساتم بازي كرد.
    دوست عزیز این رو هم در نظر بگیر که خودت هم مقصر بودی هر چند تقصیرات اون آقا به دلیل با تجربه بودنش بیشتره.

    ضمنا اگه میتونی حضوری نرو چه لزومی داره که بری و بخوای فکر کنی کادو رو بگیری یا نگیری.

    اگه خارج از کشور رفتی خیلی مواظب خودت و پاکدامنیت باش مراقب باش به کسی که رابطه ات باهاش به سرانجام نمیرسه وابسته نشی.رابطه ات رو با خدا بیشتر کن با همون به آرامش میرسی نیازی به این روابط بی سر و ته نیست.

  11. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (شنبه 01 مهر 91)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,193
    سطح
    18
    Points: 1,193, Level: 18
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    372

    تشکرشده 373 در 113 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    سلام مريم جان

    چند تا سوال واسم پيش اومده گلم....

    1- مطمئني كه اين آقاي 40 ساله مجردن؟؟؟؟؟ ... يا زن و بچه دارن و شما معشوقه ي ايشونين؟؟؟؟؟

    2- رابطه تون در چه حد بوده؟؟؟؟ ... رابطه فيزيكي و جسمي هم با هم داشتين؟؟؟؟

    با وجود اين وابستگيه زيادي كه بهش پيدا كردي احساس ميكنم جوابت به سوال دومم مثبته... آره؟؟؟؟؟

    3- عزيز دلم ، ميشه هدفت رو از ادامه اين رابطه و حفظ اين اقا بدونم.... ميخواي باهات رابطه رو ادامه بده كه چي بشه؟؟؟ ... ميخواي باهاش ازدواج كني؟؟؟... يا دنبال يه حمايت كننده و تكيه گاه ميگردي؟؟؟

    4- ميشه يكم از پدر خودت واسمون بگي.... پدرت رو دوست داري؟؟؟ ... بهت محبت ميكنه؟؟؟ ... رابطه خوبي باهاش داري؟؟؟

  13. 2 کاربر از پست مفید rama25 تشکرکرده اند .

    rama25 (شنبه 01 مهر 91)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    68
    Array

    RE: دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    نقل قول نوشته اصلی توسط mary@m
    اگه همديگه رو ديديم و اگه خواستيم ازش جدا شيم كادويي رو ك بهم داده رو بهش پس ميدم.دلم نميخواد هيچ چي إز أون برام بمونه.

    بخدا نميبخشمش.اينهمه با احساساتم بازي كرد و حالا......،،

    إز خودم بدم مياد،هرجور ك بخواي ازم استفاده كردو با احساساتم بازي كرد.

    شما با احساسات خودتون بازی کردید .

    ماجرای شما تغریبا مانند سریال
    تکیه بر باد هست من اول که خوندم

    فکر کردم برگرفته از این سریال میباشد .

    اون آقا جای پدر شماست چطور بهش انقدر علاقه مند شدید .

    حالا اگر به خارج برای تحصیل نمیرفتید این رابطه به کجا ختم میشد !!!!!

    میدونستی به مرور وابسته گیتون بیشتر میشد و برای اینکه از دست ندید تن به خیلی رابطه ها میدادید که جبران ناپذیر بود .

    بهتره منطقی به این رابطه یا علاقه نگاه کنید چون هیچ سودی برای شما در این سن ندارد .

    بهترین راه اینه که رابطه تون را کامل قطع کنید .

    میدونم براتون مشکله اما بخاطره خودتون باید اینکار رو انجام بدین .




  15. 2 کاربر از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده اند .

    پدربزرگ (شنبه 01 مهر 91)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 آبان 91 [ 07:35]
    تاریخ عضویت
    1391-7-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    334
    سطح
    6
    Points: 334, Level: 6
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    نقل قول نوشته اصلی توسط rama25
    سلام مريم جان

    چند تا سوال واسم پيش اومده گلم....

    1- مطمئني كه اين آقاي 40 ساله مجردن؟؟؟؟؟ ... يا زن و بچه دارن و شما معشوقه ي ايشونين؟؟؟؟؟

    2- رابطه تون در چه حد بوده؟؟؟؟ ... رابطه فيزيكي و جسمي هم با هم داشتين؟؟؟؟

    با وجود اين وابستگيه زيادي كه بهش پيدا كردي احساس ميكنم جوابت به سوال دومم مثبته... آره؟؟؟؟؟

    3- عزيز دلم ، ميشه هدفت رو از ادامه اين رابطه و حفظ اين اقا بدونم.... ميخواي باهات رابطه رو ادامه بده كه چي بشه؟؟؟ ... ميخواي باهاش ازدواج كني؟؟؟... يا دنبال يه حمايت كننده و تكيه گاه ميگردي؟؟؟

    4- ميشه يكم از پدر خودت واسمون بگي.... پدرت رو دوست داري؟؟؟ ... بهت محبت ميكنه؟؟؟ ... رابطه خوبي باهاش داري؟؟؟
    من مطمئنم زن نداره!
    جواب سوال دومتون منفیه اما بعضی وقتا پیش اومده ک راجع بهش حرف بزنیم.
    من واقعا هدفی ندارم باهاش مسلما با این اختلاف سن هم نمیشه باهاش ازدواج کنم.من فقط دوستش دارم.ب قول خودتون اون فقط ی جور تکیه گاهمه.
    نه بابامو دوست ندارم.نمیتونم باهاش دردول کنم .همش بداخلاقی میکنه و منو درک نمیکنه.ب خاطر همین بعضی وقتا بهش میگم بابامی !!

    نقل قول نوشته اصلی توسط پدربزرگ
    نقل قول نوشته اصلی توسط mary@m
    اگه همديگه رو ديديم و اگه خواستيم ازش جدا شيم كادويي رو ك بهم داده رو بهش پس ميدم.دلم نميخواد هيچ چي إز أون برام بمونه.

    بخدا نميبخشمش.اينهمه با احساساتم بازي كرد و حالا......،،

    إز خودم بدم مياد،هرجور ك بخواي ازم استفاده كردو با احساساتم بازي كرد.

    شما با احساسات خودتون بازی کردید .

    ماجرای شما تغریبا مانند سریال
    تکیه بر باد هست من اول که خوندم

    فکر کردم برگرفته از این سریال میباشد .

    اون آقا جای پدر شماست چطور بهش انقدر علاقه مند شدید .

    حالا اگر به خارج برای تحصیل نمیرفتید این رابطه به کجا ختم میشد !!!!!

    میدونستی به مرور وابسته گیتون بیشتر میشد و برای اینکه از دست ندید تن به خیلی رابطه ها میدادید که جبران ناپذیر بود .

    بهتره منطقی به این رابطه یا علاقه نگاه کنید چون هیچ سودی برای شما در این سن ندارد .

    بهترین راه اینه که رابطه تون را کامل قطع کنید .

    میدونم براتون مشکله اما بخاطره خودتون باید اینکار رو انجام بدین .



    اگه بتونم حتما جدا میشم ازش.

    اما من این سریال رو ندیدم

  17. 2 کاربر از پست مفید mary@m تشکرکرده اند .

    mary@m (شنبه 01 مهر 91)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    68
    Array

    RE: دوستي با ٢٥سال اختلاف سن!

    روزهای فرد شبکه 5 ساعت 23 :10 دقیقه

    بهتره نگاه کنی چون خیلی شباهت به زندگی شما داره .

    خیلی خوبه که مواظب خودت بودی که رابطه تون به جسمی کشیده نشده

    اون وقت با مشکلاتی که در آینده براتون ایجا میشد باید دست وپنجه نرم میکردید . خیلی مراقب

    خودتون باشید . خدا یه هدیه به شما دختران داده که باید خوب مراقبت کنید ازش

    تا در زندگی و در آیندتون به مشکل بر نخوردید .



  19. 2 کاربر از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده اند .

    پدربزرگ (دوشنبه 03 مهر 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. (تا حالا دوستي خانوادگي اينطوري نديده بودم
    توسط صبوری در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 اردیبهشت 94, 13:17
  2. مشاوره برايه دوستي خياباني
    توسط hiohi در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: جمعه 13 اسفند 89, 21:25
  3. قشنگترين دوستي ها !!
    توسط آرمان 26 در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 تیر 88, 10:09
  4. در احوالات دوستي !!!
    توسط آرمان 26 در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 27 خرداد 88, 12:54

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.