نوشته اصلی توسط
میثاق
اصلاً به این حرفا اعتنایی نکنید
شما درستونو بخونین
توی اجتماع باشین
حتماً خواستگارای خوبی خواهید داشت
شما اگه خودت خودتو باور کنی این حرفا هم نمیتونه تأثیری بذاره
مطمئن باش با این احساسی که در مورد پسر عموت داشتی هیچ وقت نمیتونستی باهاش خوشبخت باشی
شما محکم جلوشون وایسین و بگین که:
من فکر میکنم که باهم خوشبخت نمیشدیم، اگر هم قرار باشه تا آخر عمر مجرد بمونم که نمیمونم
باز هم فکر کنم زندگی بهتری خواهم داشت تا با اون کسی که احتمالا اختلافات زیادی خواهیم داشت
لطفاً دیگه در مورد این موضوع صحبت نکنین و نگرانی هم نداشته باشین
من این تصمیم رو قاطعانه گرفتم و مطمئن بودم و خودم هم پای همه عواقبش هم وایمستم
من خودم خودمو بهتر از شما میشناسم و میدونم که با چه کسی میتونم خوشبخت بشم
در ضمن سنم هم هنوز کمه و خیییلی وقت دارم برای ازدواج
پدرتونم احتمالا واسه اینکه رای شما برگرده اینو میگه
یه مدت که بگذره ایشون هم دیگه نمیگه که اجازه نمیدم خواستگار بیاد
وقتی خواستگار خوب بیاد ایشون حتماٌ میذاره که بیاد
این مدت سر خودتو خیلی گرم کن
و اصلا به این حرفا اعتنایی نکن
هروقت حرفشو میزنن اونا رو بگو و
بگو که نمیخوام دیگه کسی راجع به این موضوع حرف بزنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)