به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

Hybrid View

  1. #1
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    اختلاف با خانواده همسر (پاسخ های مدیرهمدردی و سایر کارشناسان)


    اعتیاد شوهر،عدم استقلال مالی او

    باسلام
    مشکلات من آنقدر زیاد است که نمیدانم از کجابگویم مثال:
    خصوصیات همسرم: فبلا به هروئین اعتیاد داشته
    عدم استقلال مالی - مستبد - خودرای
    خصوصیات خودم: بسیار علاقه مند به همسرم - شاغل
    برای جلب محبت همسرم چکار کنم
    مدیر همدردی
    سلام بهناز
    خوش آمدید.
    می خواهم به شما توصیه ای متفاوت از سایر مراجعان انجام بدهم.
    مشکل اصلی فعلا خود شما هستید. اگر به همین شیوه ادامه دهی، هروئین آنچنان شوهرت را می برد که دیگر هیچی از او به شما نخواهد رسید.
    شما یک محبتی شنیده اید ، اما نمی دانید آن در زندگی شما سم هست.
    جمله معروفی هست که می گوید:
    حمایت افراطی درماندگی می آموزد
    به این معنا که اگر شما در نقش قربانی ، با تقبل وظایف همسرتون ، و با محبت بدون برنامه به او ادامه دهیدَ، او در مسیری که گرفته است تقویت می شود. به این مفهوم که روز به روز به شیوه قبل ادامه می دهد.
    البته این به معنای آن نیست که شروع به درگیری و دعوا و .... بکنی. ابدا
    یعنی بیایی روش خود را اصلاح کنی. بسیاری وظایف که گردنت نیست عقب بکشی، مخصوصا در مسائل مالی.

    توصیه می کنم برای درک دقیق تر وظایفت در زندگی با یک معتاد ، حتما با یک کارشناس اعتیاد در مراکز مشاور مشورت کنید. و دقیق عمل کنید.
    __________________________________________________ ______________

    اختلاف با خانواده شوهر بر سر خاستگاری برادر شوهر

    مدت 6 سال با پدر مادرم يكجا زندگي ميكرديم
    به خاطر ازدواج برادرم از خانه پدري رفتيم
    خانمم بر سر شروع خواستگاري برادرم بهانه گيري كرد
    وسر نامزدي برادرم نرفتيم واز آنجا اختلاف خانمم و خانواده ام بالا گرفته
    و من سر دو راهي گير كرده ام
    چه كار كنم هيچ كدام هم از خر شيطون پايين نمي ايند
    خانمم هم گفته ديگر با خانوادهات كاري ندارم و عروسي برادرت نمي ايم
    واين اختلافات را شديد تر ميكند چه كنم ؟!
    مدیر همدردی
    سلام mge
    لطفا مقاله« زن و شوهرها چگونه مشکلات خود را حل کنند» را مطالعه فرمائید.
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=1416

    به نظر میرسد شما همچنین نیاز داشته باشید مهارتهای ارتباطی بیشتری کسب کنید. که در بخش مقالات آموزشی انجمن مشاور خانواده موجود است.

    همچنین کمک از شخص سوم و متخصصی مثل مشاور خانواده به عنوان واسط می تواند در این زمینه به شما کمک کند.
    __________________________________________________ ______________

    پول دست من بمونه یا بدم به شوهرم؟

    داستان از این قراره که زن و شوهری برای زندگی می رن خارج ولی به خاطر یه سری مشکلات

    خانم برمی گرده تا زمانی که وضعیت شوهرش بهتر بشه.شوهره یه پولی داشته که الآن دست

    خانمه.شوهرش می گه این پولو به یه حساب ناشناسه بفرسته تا سودشو براش بفرسته

    ولی مادرش اجازه نمی ده.


    مدیر همدردی
    سلام artimis
    حتی اگر فرضیات مادرتون درست باشه... مگر با گرو کشی و پول پیش خودتون نگه داشتن زندگی درست میشه؟!!!
    ما تا وقتی زندگی می کنیم باید بر اساس اعتماد و علاقه و عشق و پیشرفت در این زمینه باشه... اگر هم خدایی نکرده مشکل غیر قابل حلی بر خورد کردیم و به راه آخر رفتیم. آنوقت هم با انصاف ، قاضی و وکیل و....
    اینکه پیش پیش محکوم کنیم و حکم بدهیم و عمل کنیم ، اون هم در زندگی که می گویئد به شوهرتان اعتماد دارید و دوستشون دارید به نظر روش صحیحی نمی رسه....
    علاوه بر اینها این دخالت آشکار مادرتون در زندگیه... من هم متوجه می شوم که نظرات او دلسوزانه است... اما مگر نه اینست که اغلب درگیریهای خانواده ها با مادرشوهر و مادر زن و پدر زن و پدر شوهر از همین جا ها شروع می شود...

    مراجع
    ولي يه مشكلي هست اگر خدايي نكرده فرض محال گفته ي مادرم درست در بياد اون وقت من چيكار مي تونم بكنم درحالي كه از خانواده ترد شده ام .
    من اصولا آدم ترسوييم و دورو بره ريسك حتي 1% ريسك هم نمي روم .
    و هميشه عادت داشتم تا كارهام و به كسي بگم كه اون شخص مادرم بوده و بعد از اونم تا حدودي همسرم .
    مثلا حتي اگر لاستيك ماشينم پنچر مي شود تا به مادرم نگويم و يا تا او در مورد اين موضوع نظر ندهد من آروم نيمي شوم.
    اين دو مورد با عث مي شه تا من موقع انتخاب حرف همسرم و يا مادرم به مشكل بر بخورم.
    302
    مدیر همدردی
    سلام artimis
    لطفا باز پاسخ مرا مطالعه کنید.
    هیچ موقع احتمال ریسک در زندگی به صفر نمی رسه...
    برای همه خانواده ها احتمال هر مشکلی وجود داره.... حالا بر اساس این فرض ما می توانیم پیش پیش خودمون هم با روشهای اشتباه تیشه به ریشه زندگی بزنیم.
    اگر آن آقا مشکل داره روش های صحیح باید برخورد شود...

    با شک و ظن و... که نمی توانیم حکم صادر کنیم....
    به نظرم به جای این کارها، به یک مشاور خانواده مراجعه کنید و دقیقا ارزیابی کنید که شما در زندگی چه مشکلی داریدو در جهت حل آن کوشا باشید.
    __________________________________________________ ______________

    همسایگی با خانواده شوهر و انتظار آنها برای حضور در تمام مهمانی ها

    من كه اين قدر به خانواده شوهرم توجه مي كنم و سعي مي كنم به ميل اونا رفتار كنم در عوض با خانواده من از طرف اونا رفتار ديگه اي مي شه . من چون با اونا در يك ساختمون زندگي مي كنم انتظار دارن هر وقت خانواده من به خونه ما مي آن اونا هم دعوت بشن . اوائل هم اين كار و مي كردم ولي به اين نتيجه رسيدم كه به علت بعضي رفتاراي خانواده همسرم با خانواده من سازگار نيستن . بنابراين سعي كردم هميشه خانواده شوهرم رو جدا دعوت كنم و خانواده خودم رو هم جدا . البته خانواده شوهرم هميشه هفته اي دو سه شب براي شب نشيني مي آن خونه ما و من چون كارمندم و وقتم هم كمه كلي وقتم رو به اين ترتيب مي گيرن كه با اينكه خيلي از دستشون حرص مي خورم بازم بي خيال .
    خلاصه مادر شوهرم وقتي خانواده من به خونه مون مي آن و يا ما با اونها وقتمون رو مي گذرونيم كاملا ناراحت مي شه و توقع داره تموم تفريحات ما ، تعطيلات ما ، مسافرتهاي ما با اونها باشه . پيش خودش فكر نمي كنه كه خوب من هم دل دارم و دست دارم با خانواده ام باشم . البته اين حق رو در حد 15 روز يك بار به ما مي ده
    مدیر همدردی
    سلام لیدا
    معمولا از خصوصیات اکثر ما اینست که بخواهیم یک جواب آماده و عملیاتی پیدا کنیم و از فردا انشاء الله مشکلات حل بشه یا کاهش پیدا کنه...
    اما واقعیت اینه که در زندگی ( و اصولا در دنیا به طور کلی)، هر کاری زحمات زیادی می طلبه...
    فراموش نکردید که کلاس اول ابتدایی که بودید ، به مدت یکسال کیف زیر بغل می زدید و صبح از خواب شیرین بر می خواستید و می رفتید سر کلاس و روی نیمکت های سخت کلاس می نشستید، فکر می کنید آخر سال چی شد. دکتر شدید ، مهندس شدید .... نه ! فقط توانستی دست و پا شکسته حروف الفبا را یاد بگیری و چند جمله ای بنویسی و بخوانی....
    و برای دکتر و مهندس شدن سالهای زیادی چه مصیبت ها که نکشیدید....
    خب
    حالا وقتی نوبت به اصل زندگی می رسه.... یکسال هم خیلی زیاد....
    همه انرژی را روی مسائل حاشیه ای گذاشته ایم... حالا که نوبت به اصل زندگی می رسه خیلی فشار حس می کنیم...
    البته حق دارید...
    سخته....
    معمولا ما با انتظارات زیادی وارد یک زندگی و یک ازدواج می شویم....

    اما واقعیت اینه که زندگی یک تغییر دائمی تا لحظه مرگ هست. زندگی یک حل مسئله پی در پی و گذر از مشکلات روز مره و.... هست.

    همه این مقدمه طولانی (به قول خودتان)، لازم بود تا متوجه بشویم آنچه که به حل مشکل شما ختم خواهد شد. چند نظریه ساده نیست.

    باید شما مشکلتون را در دو سطح ارزیابی و حل کنید.
    الف ) از نظر بینشی
    ب ) از نظر عملیاتی

    من می دانم تند تند می خوانید که به بخش عملیاتی برسید. اما باور کنید 99 درصد مشکل در بخش بینشی هست، همان قسمت که شما گفته اید راهکارهایی فکری ایده ال خود.

    در قسمت بنیشی، تا شما سطح خودتون را از یک حدی بالا نکشید، هر حرف و هر برخورد مادرشوهرتان براتون مشکل ایجاد می کند( حالا چه برخورد کنی، یا در خودت بریزی ) ، در هر دو حال آسیب می بینید. اما اگر مشکل را ریز ببیند. ( آن هم با رشد خودتون ممکن است )، در این حالت اصولا چنین مسئله ای را به عنوان مشکل تلقی نخواهی کرد.
    در این زمینه مسائل زیادی وجود دارد که انشاء الله اگر دوست داشتید می توانید در بخش های مختلف همین انجمن مطالعه فرمائید/.
    اما در بخش دوم: یعنی بخش عملیاتی.
    یکی از روشها شفاف بودن ، توام با احترام است.
    یعنی شما باید مرتب همین نظرات خودتون را به طور احترام آمیزی با مادرشوهرتان در جریان قرار دهید. ممکن است کمی دلخور شود یا قهر کند. اما باز هم به او احترام بگذار، و باز هم اگر مورد پیش آمد محترمانه در جریان بگذار.... اینطوری به مرور او بیشتر با نقطه نظرات شما آشنا می شود.
    برای اینکه چگونه می شود به طور شفاف ما نقطه نظرات خود را با کسی در میان بگذاریم که مودبانه هم باشد و ناراحت هم نشود، نیاز است که یکسری مهارتهای ارتباطی را تمرین کنید. به همین منظور می توانید، مقالات بخش مشاوره خانواده را مطالعه کنید. یا از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.
    همچین من پیشنهاد می دهم سایر موضوعات مرتبط را نه فقط مطالعه کنید. بلکه لیستی از اقدامات را نیز از آنها استخراج کنید.
    فراموش نکنید که هیچ کدام از این روشها و مهارت ها بنا نیست طی 1 تا چند ماه جواب بدهد.
    اما طی همین ماهها کم کم بهبود پیدا می کند.
    باید مستمر عمل کنید.
    <TABLE BORDER="0">
    <TH BGCOLOR="043ea0">
    <FONT COLOR="bed2f5"> شما هم در این تاپیک شرکت کنید.</FONT>
    <TH/>
    </TABLE>

  2. 2 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 31 شهریور 91)

  3. #2
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: اختلاف با خانواده همسر (پاسخ های مدیرهمدردی و سایر کارشناسان)

    بعد از ازدواج برادر و خواهرانم انتظار زندگي زير يك سقف را با مادرم دارند

    باسلام از ابتداي بلوغم به دليل شرايط موجود و فوت پدرم با مادرم به تنهايي زندگي مي كردم تا اينكه فكر ازدواج به سرم زد ولي بعد از ازدواج برادر و خواهرانم با مخالفت هاي شديد انتظار زندگي زير يك سقف را با مادرم دارند و اين مشكل به نحوي زندگي من و همسرم را دچار مخاطره كرده است چه كاري انجام بدهم؟
    مدیر همدردی
    سلام حسین سیدین
    وقتی شما ازدواج می کنید یک خانواده مستقل تشکیل می دهید و هیچکس نمی تواند در زندگی خصوصی شما دخالت کند. و این شما هستید که محترمانه نباید چنین اجازه ای بدهید.
    البته راه های قابل انعطاف مثل راهی که honarmand (اگر مي توانيد خانه ايي تهيه كنيد در دو طبقه مجزا يا در نزديكي هم تا به اين شكل هم به مادرتان رسيدگي كنيد هم به زندگي خود برسيد) پیشنهاد داده است می تواند موثر واقع شود. در این خصوص باید با مادرتان هماهنگی بیشتری داشته باشید. و به او اطمینان بدهید که همیشه حامی او خواهی بود.
    اینطور خود مادرتون می تواند مانع دخالتهای افراطی بقیه خانواده شود.
    فراموش نکنید راه های سختگیرانه و برخورد با آنها مفید نیست. اما این به معنای تسلیم شدن نیست. بلکه نیاز به درایت دارد.
    لذا به جای بحث ، در عمل روش استقلال را پیش بگیرید. اما در کلام روش حمایتی از مادرتون را به صور مختلف به دیگران القاء کنید.
    __________________________________________________ ______________________________

    شکاک،دست بزن داشتن

    با سلام:
    من مدت 2 سا نامزد بودم و چون با هم دوست بودیم دیگران به زور موافقت کردند و شوهرم بسیار مشتاق به ازدواج با من بود.3 سال در خا نه ی خودمان هستیم چون با مادر شوهرم قهر بودیم عروسی نگرفتیم و من به خاطر علا قه ی زیاد به شوهرم و اعتماد به او همه ی این شرایط را قبول کردم وبعد از ازدواج نگذاشت برم سر کار و بسیار شکاک است نمی گذارد خودم به تنهایی از خانه بیرون بروم . خیلی زور گو است فقط باید حرف او عمل شود والا روزگارم را به هر نحوی سیاه می کند به طرز فجیعی دست به زن دارد شده منو بکشه ولی من باید اونکاری که می خواهد را انجام بدم
    ولی دوستش دارم نمی تونم طلاق بگیرم از خودکشی هم خیلی می ترسم در ضمن روی گفتن این مسائل را به بزرگترهایم ندارم فقط با ارامبخش اروم می شم در ضمن من منرجم زبان هم هستم . به مسایل مذهبی هم خیلی پایبندم .شوهرم فقط به خوانواده اش اهمیت می دهد حتی اگر شده منو زیر پاش له کنه و من از مادر شوهرم به اندازهی له کردن من زیر پایش.
    الان 25 سالم و شوهرم 28 ساله است بسیار مذهبی است
    مدیر همدردی
    سلام sam1314
    شما توصیفاتی در مورد مسائل خود کرده اید، اما دقیقا سئوال خود و انتظاری که داری مطرح نکرده اید.
    اما اگر می خواهید این اختلافاتتون را کم کنید توصیه می کنم مقاله«چگونه زن و شوهرها اختلاف خود را حل کنند » را مطالعه کنید. اگر باز هم سئوالی داشتید در خدمتم.

    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=1416




  4. 2 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (شنبه 01 مهر 91), فرشته مهربان (شنبه 05 اسفند 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.