به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1391-2-17
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    742
    سطح
    14
    Points: 742, Level: 14
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دعواهای همیشگی وحل نشدنی

    باسلام
    18 سال است که ازدواج کرده ام با همسرم دوست بودیم . در ابتدا همه چیز خوب بود (طبق معمول) .بتدریج من متوجه شدم که همسرم در هر مهمانی یا جایی سکوت می کند و بعد که به خانه می آمدیم شروع میکرد که فلانی اینجوری کرد و آن یکی اینجوری کرد.
    منهم پیش خودم فکر کردم که تازه با خانواده ما آشنا شده است و درست می شود.
    بعنوان مثال : مادر بنده (خدا رحمتشان کند ، برای من غذا می کشید که موقع برگشتن به منزل خودمان با خودم ببرم ایشان ناراحت می شدو از طرفی منهم نمی توانستم به مادرم بگویم برای ما غذا نکشید و به همسرم می گفتم که بابا این که چیز مهمی نیست این خصلت تمام مادرها است ولی او می گفت نخیر مادرت فکر می کند که ما ندار هستیم) .
    همسری دارم که نکات منفی هر کس یا هر اتفاق را می بیند بسیار شکاک است و دیکتاتور.
    مشکلات ریز و درشت زیادی بین من و همسرم وجود دارد ولی هر بار که می خواهم با او صحبت کنم دادو بیداد می کند و عربده می کشد و من مجبور به سکوت می شوم .چندین نمونه از رفتارها و کارهایی که همسرم انجام می دهد را برایتان ذکر می کنم
    1-اگر با پسرم بیرون باشیم و غذا بخوریم اشکال دارد.
    2- در مهمانی لبخند زدنم باید بجا باشد وگرنه دعوا داریم.
    3-با دوستانم نمی توانم سینما یا جای دیگری بروم.
    4-اگر دوستانم دعوتم کردند می توانم بروم ولی تا ساعتی که آقا اجازه دهند.
    5-خلاصه اینکه بنده در 17 سالی که ازدواج کرده ام عروسی و مهمانی های فامیل را بندرت رفته ام و هر بار که اعتراض کرده ام من محکوم شده ام.
    جدیدا" به من گفت که پیش مشاور برویم ولی دنبالش را نگرفت. من خودم به تنهایی مشاوره کرده ام ولی به تنهایی نتیجه ای ندارد.
    واقعا" دیگه از این کارها خسته شده ام و الان مدتی است که قهر هستیم و این قهر بودن
    آنقدر برای من باعث آرامش است که حاضر نیستم آشتی کنم .
    [/size]

  2. 2 کاربر از پست مفید ghamar تشکرکرده اند .

    ghamar (چهارشنبه 29 شهریور 91)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1391-2-17
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    742
    سطح
    14
    Points: 742, Level: 14
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرخاص

    بهتر دیدم بیشتر توضیح بدهم.
    شوهر من واقعا" آدم خاص و عجیبی است . بیشتر توضیح می دهم . در مدت 18 سالی که از ازدواج ما میگذرد من تا حالا نشنیده ام که کسی را فبول داشته باشد و از کسی تعریف کند . در برخورد با هر موضوع کانلا" دید منفی گرایانه دارد . درست برعکس من که به همه کس به دیده مثبت نگاه می کنم مگر اینکه عکس آن ثابت شود.متاسفانه ارتباط ما بسیار سرد است و این موضوع را بارها به او گفته ام و می گوید ایراد از تو است . ولی من خودم ایراد را نیافته ام. پیشنهاد رفتن پیش مشاور را مطرح کرده ام گفته آری خوب است که برویم شاید کمکی کند ولی هنوز تحقق نیافته است . رفتارش با من بسیار بد است طوریکه
    انگار بادیگارد من است و همه مسائل را ریز به ریز به من دیکته می کند و تا سوالی میکنم می گوید تو نمی دانی بعدا" می فهمی که کار من درست بوده است . ولی متاسفانه برفتارهای او و در کنار او بودن باعث شده ارتباط ما با تمام فامیل نزدیک بسیار کم و قطع شود . بهیچ وجه نمی توانم با او مثل آدم صحبت کنم وقتی مخالفت مرا می شنود و می بیند که من قانع نمی شوم شروع به دادو هوار می کند .ما هیچوقت امکان یک مکالمه منطقی را نداشته ایم .چندین بار قهر کرده ام . آمده دنبالم و گفته که مسائلمان را حل می کنیم ولی فقط به خاطر برگرداندن من بوده است و مسائل همچنان حل نشده هستند .
    تمام مدت می خواهد مرا عوض کند می گوی تو در مهمانی چرا دائما" یک لبخند محو داری .یکی از خصوصیات من روی خوب داشتن است معمولا" خوشرو هستم و زود با دیگران ارتباط برقرار میکنم ولی او برعکس من است و رفتار مرا نمی پسندد.من آدم ساده و بی آلایشی هستم اینرا هم نمی پسندد و میگوید باید خودت را تغییر دهی . خلاصه در این 18 سال او تمام مدت سعی کرده مرا تغییر دهد ولی بجایی نرسیده .
    تمام مدت مثل برج زهر مار می نشیند و اصلا" نمی توانی نگاهش کنی.
    واقعا" خسته شده ام . لطفا" یکی به من جواب بده.

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دعواهای همیشگی وحل نشدنی

    سلام ghamar خانم
    بنظر میرسه مشکل شما این هست که هر دوی شما سعی در تغییر طرف مقابل دارین و هر دو هم اینو خوب فهمیدین و به شدت مقابله میکنید!
    ببینید خودتون گفتید:
    ((خلاصه اینکه بنده در 17 سالی که ازدواج کرده ام عروسی و مهمانی های فامیل را بندرت رفته ام و هر بار که اعتراض کرده ام من محکوم شده ام.))
    و
    ((خلاصه در این 18 سال او تمام مدت سعی کرده مرا تغییر دهد ولی بجایی نرسیده .
    تمام مدت مثل برج زهر مار می نشیند و اصلا" نمی توانی نگاهش کنی.))
    هیچکس دلش نمیخواد کسی ازش یک آدم دیگه ای بسازه
    خانومی اینجا لازمه یکی از شما ها رفتار دیگه ای در پیش بگیره و به قول معروف از در دیگه ای وارد بشه
    شما چند سال هست که فقط با همین روش (کدورت و دعوا و روی ناخوش) زندگی کردی و نتیجه نگرفتی خوب این روش رو تغییر بده
    بعضی از خواسته های شوهرت رو برآورده کن هر چند که خودت میدونی ایرادی به رفتارت نیست ولی بخاطر دل شوهرت اینکارو بکن
    بعنوان مثال همون لبخند محو رو در مهمونی نداشته باش بذار نظر شوهرت از نظر مردم برات با اهمیت تر باشه چون داری با شوهرت زندگی میکنی نه با مردم و اینو عملا بهش نشون بده تا متوجه بشه
    اگه از بعضی خواسته های خودت بگذری شوهرت هم کم کم نرم میشه و بخاطرت از بعضی خواسته های خودش میگذره
    شوهر شما به تایید شدن از طرف شما احتیاج داره اینکه مثلا به حرفاش گوش کنی و بهش اعتماد کنی اصولا اینکارها به مرد ها احساس مرد بودن میده!! و لذت میبرن شما هم میتونی از همین در وارد بشی و با انجام بعضی از خواسته هاش که معقول هم هستن این احساس خوب رو به شوهرت بدی
    یکجور لجبازی وارد رابطه شما شده که میتونی با تغییر رفتار و محبت از بین ببریش خانومی


  5. کاربر روبرو از پست مفید سارا@ تشکرکرده است .

    سارا@ (سه شنبه 28 شهریور 91)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دعواهای همیشگی وحل نشدنی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سارا@

    شما چند سال هست که فقط با همین روش (کدورت و دعوا و روی ناخوش) زندگی کردی و نتیجه نگرفتی خوب این روش رو تغییر بده
    بعضی از خواسته های شوهرت رو برآورده کن هر چند که خودت میدونی ایرادی به رفتارت نیست ولی بخاطر دل شوهرت اینکارو بکن
    بعنوان مثال همون لبخند محو رو در مهمونی نداشته باش بذار نظر شوهرت از نظر مردم برات با اهمیت تر باشه چون داری با شوهرت زندگی میکنی نه با مردم و اینو عملا بهش نشون بده تا متوجه بشه
    اگه از بعضی خواسته های خودت بگذری شوهرت هم کم کم نرم میشه و بخاطرت از بعضی خواسته های خودش میگذره
    شوهر شما به تایید شدن از طرف شما احتیاج داره اینکه مثلا به حرفاش گوش کنی و بهش اعتماد کنی اصولا اینکارها به مرد ها احساس مرد بودن میده!! و لذت میبرن شما هم میتونی از همین در وارد بشی و با انجام بعضی از خواسته هاش که معقول هم هستن این احساس خوب رو به شوهرت بدی
    یکجور لجبازی وارد رابطه شما شده که میتونی با تغییر رفتار و محبت از بین ببریش خانومی

    سلام عزیزم
    توی تمام این 18 سال برخورد شما با ایشون چطور بوده؟
    چه مقدار خواستین رضایت ایشون رو جلب کنید ؟
    چه مقدار مقاومت کردید؟
    عزیزم چرا نشده برین پیش مشاور؟امکان نداره که خودت وقت مشاور رو بگیری و به همسرت اطلاع بدین که با هم برین؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید همتا تشکرکرده است .

    همتا (سه شنبه 28 شهریور 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1391-2-17
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    742
    سطح
    14
    Points: 742, Level: 14
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دعواهای همیشگی وحل نشدنی

    با سلام
    ممنون سارا جون که دردل مرا خواندی و جواب دادی. منهم می دانم که مشکلات من و شوهرم شاید از طریق رفتن پیش مشاور حل بشود و خودش هم چند روز پیش این موضوع را مطرح کرد ولی دیگه ادامه نداد و منهم که پیگیری کردم هیچ جوابی به من نداد . متاسفانه شوهر من کسی را بجز خودش قبول ندارد و بنظر من در مورد مشاور هم یک حرفی زد وخواست مرا آرام کند.چون من به او گفتم که تصمیم به جدا شدن از او دارم و او همیشه از این مسئله ناراحت می شود .البته فکر نمی کنم بخاطر علاقه به من باشد بلکه می گوید تو مادر بچه من هستی و زندگی ما جهنم که باشد باید ادامه دهیم و من هیچوقت ترا طلاق نمی دهم . متاسفانه من و شوهرم نمی توانیم با هم منطقی صحبت کنیم چون او بسیار تند و عصبی است و با کوچکتریت حرف مخالف دادو بیداد می کند و من همیشه بخاط پسرم کوتاه آمده ام و این کوتاه آمدنهای من این تصور را برای او پیش آورده که من دربست اورا قبول دارم چنانچه خیلی از مواقع می گوید ما که با هم مشکلی نداریم درصورتیکه ما مشکلات ریز و درشتی داریم که طول سالها حل نشده اند. الان دیگه جوری شده که مدت دو هفته است که باهاش حرف نمی زنم و البته او هم حرف نمی زند(مگر در مورد مسائل پسرم) و بسیار احساس خوبی دارم.دیگه صداش هم منو عصبی می کنه.

  9. کاربر روبرو از پست مفید ghamar تشکرکرده است .

    ghamar (چهارشنبه 29 شهریور 91)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دعواهای همیشگی وحل نشدنی

    ghamar خانم عزیز اگه برای درد دل اومدی ما میتونیم همدردی کنیم ولی اگه بخوای کنارش هم راه حلی پیدا کنی پس باید واقعا بخوای و عمل کنی!
    الان شما و شوهرتون ناراحت و قهر هستید
    برای صحبت کردن که به شوهر شما دسترسی نداریم پس می مونه خود شما درسته؟
    ما داریم میگیم اخلاق شوهر شما هر چی هست حق با شما باشه یا نباشه برای حل شدن مشکلتون باید رفتارت رو تغییر بدی و واقعا در عمل پیاده کنی
    هر چی بوده گذشته آخه تا کی میخوای بخاطر گذشته زجر بکشی و ناراحت باشی؟! مگه دوست نداری وضعیت بهتر بشه؟
    تا کی میخوای در گیر و دار توجه و رفتار شوهرت نسبت به خودت باشی؟
    چرا کمی به جسمت و روحت آرامش نمیدی؟
    سرزنش نکن ببخشش و سعی کن مثل یک دوست بهش نزدیک بشی شاید الان این حرفها به نظرت مسخره و حتی غیر ممکن به نظر برسه ولی اصلی ترین رکن زندگی زناشویی همین هست
    تازه این قدم اول شماست برای بهبود رابطه تون خانومی، رابطه ای که سالها بخاطر لجبازی و دور بودن از هم فاصله گرفته و اعتماد از بین رفته!
    زمان میبره و صبوری شما ولی در عوض نتیجه درخشان
    دلت میخواد این راه رو بری یا بقیه راهو هم با دعوا و قهر و کدورت میخوای طی کنی؟؟


  11. کاربر روبرو از پست مفید سارا@ تشکرکرده است .

    سارا@ (یکشنبه 21 آبان 91)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 دی 91 [ 00:55]
    تاریخ عضویت
    1391-7-01
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    302
    سطح
    6
    Points: 302, Level: 6
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دعواهای همیشگی وحل نشدنی

    سلام. من و همسرم بعد از 3 سال خواستگاری همسرم و نه گفتن های من بالاخره سال پیش ازدواج کردیم. البته با صلاحدید مشاوره ازدواج. همسرم 1 سال و نیم از من کوچکتر است. ما و خانواده همسرم همسایه ایم. همسرم بسیار وابسته مادرش هست و هرگز حتی برای دانشگاه از خانواده جدا نشده. سربازی هم معاف شده. من در سن 17 سالگی مادرم رو از دست دادم. خواهرم هم سه سال بعد ازدواج کرد و رفت. در کل دختر مستقلی بار اومدم. الان سوال من اینه، من قصد دارم برای اقامت به یک کشور دیگه اقدام کنم. یعنی همسرم هم موافق بود. اما الان که این قضیه رو جدی شروع کردم، می بینم که خیلی علاقمند به رفتن نیست و تمام مدت میگه مادرم رو هم می بریم. البته من مشکلی ندارم. اما به نظرم حرف بچه گانه ایست و وابستگی بیش از حد همسرم رو نشون میده. اگر ما به کشور دیگه ای بریم، همسر من بعد از این جدایی شدید از خانواده ای که شاید در کل بیشتر از 10 روز ازشون دور نبوده مشکل روحی برای همسرم ایجاد نمی کنه؟ چطور میتونم او رو برای این جدایی آماده کنم؟

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 تیر 93 [ 00:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-24
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    2,250
    سطح
    28
    Points: 2,250, Level: 28
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    319

    تشکرشده 338 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: دعواهای همیشگی وحل نشدنی

    با سلام
    اگه همسرتون وابستگی افراطی به خانواده اش داره، علت این وابستگی رو جستجو کنید. اگه رفتار شما باعث وابستگی زیاد همسر به خانواده اش شده خودتون رو تغییر بدین. ممکنه به دلیل کمبود عاطفه بین شما و همسرتون اون به طور افراطی به پدر و مادر خودش گرایش داره.
    هیچ وقت در صدد قطع رابطه بین همسرتون با خانواده اش نباشین چون با قطع شدن این ارتباط، خلائی در اون ایجاد میشه که تأثیر مستقیمی در زندگی تون داره.
    http://ahlekhaneh.ir

  14. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: دعواهای همیشگی وحل نشدنی

    دوستان عزیز

    در تاپیکهایی که از ارسال اخرین پست در اونا بیش از دو هفته میگذره پست نذارید

    موفق باشید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. نمیشه با شوهر دعوا نکرد
    توسط tanha... در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اسفند 93, 00:22
  3. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.