به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 آبان 92 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1391-5-11
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    135

    تشکرشده 139 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    شوهرم از نظر موقعیت اجتماعی و وضع مالی اوضاش بد نیست .
    مشکل من خونوادشه . حتی دیروز برای اولین بار منو تنها گذاشت و با پدر مادرش رفت باغ خواهرش دماوند . دیوونم کرده.
    خیلی دلمو شکسته و می گه تغصیره خودته می خواستی بیای . آخه هفته پیش یه هفته رفتن اونجا منم باهاشون رفتم. منم با خواهرشوهرام زیاد راحت نیستم .
    اولین مسافرتی که رفتیم دوایی رفتیم شمال انقد مادر شوهرم ناراحت بود داشت سکته می کرد دیگه از اون به بعد ما دو تا تاحالا تنهایی با هم سفر نرفتیم همیشه با خونوادش رفتیم . نمی دونم چیکارش کرد شوهرمو که اینجوری شد. اندفعه گفتم نمیام چون واقعا خسته شدم .
    1 ساله عقد کرده ایم .
    اونم گفت من پدر مادرمو ول نمی کنم اما منو تنها گذاشت و رفت . تا سه روز دیگه میاد .
    آخه هی مامانش میشینه گریه می کنه و می گه پسرم من تنهام و به غیر از تو کسی رو ندارم همش یه کاری می کنه که شوهرم عذاب وجدان بگیره و منو ولم کنه و بره پیششون . 302
    بیشتر پنج شنبه جمعه میاد خونمون اما وقتی که میاد روزی دوبار به مامانش زنگ می زنه اعصابم خورده دارم دیوونه میشم .
    پدر شوهرم زندست ومرد خوبیه . 4 تا خواهر شوهر خوب دارم که واقعا فهمیده اند و یکی از خواهر شوهرام با دخترش با هاشون زندگی میکنه و زن واقعا خوبیه . شوهرم پسره آخره و تک پسر .
    از روز اول شوهرم عاشقانه دوستم داشت و منو می پرستید . اغلب از سر کار خسته میومد پیشم تا خوشحالم کنه تا 4 ماه این وضعیت ادامه داشت و ما باهم مشکلی نداشتیم و من واقعا احساس رضایت داشتم . تا اینکه بهانه گیری های مادرش شروع شد و حالا هم به جایی رسیده که شوهرم ولم می کنه و می ره.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    سلام مهسایی عزیز
    این یه کمی طبیعی هست که مادر شوهرتون دلش برای تنها پسرش اونم ته تغاری خونه تنگ بشه و بهونهه گیری کنه!
    شما گفتی عقد کردید پس تازه ابتدای راه هستی و مادرشوهرتون تازه میخواد بفهمه پسرش داره مستقل میشه و این کمی براش زمان می بره
    احساس مالکیت شما و مادر شوهرتون برای آقا داماد طبیعی و این مشکل جزء مشکل های متداول خانواده ها هست
    شما اگه حساسیت نشان ندی و به مادرشوهرت غیر مستقیم اطمینان بدی که بعد از عروسی هم به منزلشون و مسافرت های دسته جمعی خواهید رفت کم کم زمینه رو آماده میکنی که حساسیت ایشان هم کمتر بشه
    در ضمن شما چندین ماه و یا فوقش چند سال همدیگرو می شناسید ولی این آقا پسر بیست و چند سال با مادرش زندگی کرده و نمیتونه یکدفعه ولش کنه و ارتباط قطع بشه و فقط پیش شما باشه!
    عزیزم اگه خودخوری نکنی و با سیاست رفتار کنی به مطلوب دلت هم می رسی

  3. 4 کاربر از پست مفید سارا@ تشکرکرده اند .

    سارا@ (شنبه 25 شهریور 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 دی 91 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1391-5-19
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    565
    سطح
    11
    Points: 565, Level: 11
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 62 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    مهسا جان نباید شوهرتو تنها میذاشتی.اینجوری مادرش شخصیت تو رو بیشتر زیر سوال میبره و برات بد میشه.
    الانم به جای غصه خوردن و ناراحت شدن باید به فکر جبرانش باشی.
    خوشبختانه خانواده ی شوهرت به گفته ی خودت خانواده ی خوبی هستن. فقط مادرش اذیت میکنه که این طبیعیه.توی اکثر خانواده های ایرونی این مشکل وجود داره.
    تو باید برای بهبود این رابظه دو کار انجام بدی:
    1-سعی کن توی خانواده ی شوهرت با همه خوب باشی به خصوص پدر شوهرت و شوهرت و داماداشون.
    که اگر مادر شوهرت ازت بدگویی هم کرد هیچ کس حرفشو باور نکنه.
    2-کم کم با مادر شوهرت رابطه ی خوبی برقرار کن که حساسیتش نسبت به تو کم بشه.(اون الان تو رو رقیب خودش میدونه.)توی جمع های خانوادگیشون از محبت کردن بیش از حد به شوهرت تا یه مدتی خودداری کن که حساسیت مادرش کم بشه.
    بذار بعضی وقتا شوهرت تنهایی بره به خانواده ش سر بزنه.
    وقتایی که شوهرت سرکاره به مادرش تلفن کن و حالشو بپرس یا برو به دیدنش و براش یه کادوی کوچیک مپل چادر نماز و سجاده بگیر.
    یا یه غذای خوبی که درست کردی یکم هم برای اونا ببر.مثلا نبات و ... براش ببر بگو مادر جون اینا رو دوستم برام سوغاتی اورده بود منم به یاد شما بودم و برای شماهم اوردم.

    الانم خانومی حتما با شوهرت تماس داشته باش و از دلش دربیار.مطمئنا الان تو شرایط روحی خوبی نیست و منتظر حرکتی از جانب توهه.

  5. 2 کاربر از پست مفید pariya67 تشکرکرده اند .

    pariya67 (شنبه 25 شهریور 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 آبان 92 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1391-5-11
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    135

    تشکرشده 139 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    ممنونم ازتون بچه ها که منو مورد لطف خودتون قرار دادید.
    آخه خودش که چند روز میاد اینجا مامانش می گه انقد نرو خونشون زشته کار درستی نیست .
    بعد اون وقت همین آدم نمی گه چه دختره سبکی .
    دو هفته پیش من یک هفته باهاشون رفتم باغ خواهرش موندم.
    دوباره هم این هفته 3 - 4 روز برم بمونم ؟
    تازه شوهرم بهم گفته از این به بعد هم مهمینه .

  7. 2 کاربر از پست مفید مهسایی تشکرکرده اند .

    مهسایی (شنبه 25 شهریور 91)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    عزیزم چون دوران عقد هستی ناگزیر باید این مقرارت نانوشته رو هم قبول کنی
    در عقد دختر و پسر هنوز کاملا مستقل نشدن و در کنار خانواده ها زندگی میکنن پس فعلا به خانواده ها تعلق دارن همونطور که ممکنه پدر و مادرت به حضور مداوم آقا داماد واکنش نشان بدن که زشته چقدر باید بیاد دیدن دخترمون یا اینکه خانواده ات بخوان با هم برین دسته جمعی مسافرت ولی با حضور داماد شاید کمی معذب باشن!
    شما در اولین قدمی که بر میداری باید این حساسیت رفتن شوهرت رو کنار خانوادش تموم کنی و اینو به شوهرت هم بهش نشون بدی
    بهش بگو خوشحال میشی از اینکه پسر وظیفه شناسی هستی و قدر زحمت والدینت رو میدونی و احترامشون رو نگه میداری
    اولش گفتن این حرفها و دل کندن چند روزه از شوهر سخته ولی وقتی بجای اعتراض میل و رغبت شما رو دید بعد از چندین بار این رفت و آمدها کمتر میشه و خودش بیشتر تمایل پیدا میکنه تا کنارت بمونه
    در ضمن قرار نیست تا آخر عمر که وضعیت اینجوری بمونه! انشالله عروسی میکنید و خیلی بیشتر از حالا کنار هم
    می مونید به شرطی که با صبر و سیاست خودت دورن عقد خوبی رو سپری کنی و برای خودت دشمن تراشی نکنی خانومی.

  9. 3 کاربر از پست مفید سارا@ تشکرکرده اند .

    سارا@ (شنبه 25 شهریور 91)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 دی 91 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1391-5-19
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    565
    سطح
    11
    Points: 565, Level: 11
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    61

    تشکرشده 62 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    مهسا جان منظور من از رفتن به خونه ی مادرشوهرت این نبود که بری چند روز بمونی.مثلا وقتی شوهرت و پدر شوهرت سرکارن به یه بهانه ای به صورت رسمی(مثلا یک ساعت) هر چند هفته یک بار به مادرشوهرت یه سری بزنی.
    یا تلفنی جویای حالش باشی.
    سعی کن توی دوران عقد تو با شوهرت بیشتر خونه ی اونا بری تا شوهرت خونه ی شما بیاد.
    بالاخره هر خانواده ای یه حریم شخصی داره.بذار اگه این حریم هم میشکنه از جانب خانواده ی اونا باشه و شوهرت با خانواده ی شما حالت رسمی خودشو حفظ کنه.

  11. 2 کاربر از پست مفید pariya67 تشکرکرده اند .

    pariya67 (یکشنبه 26 شهریور 91)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 اردیبهشت 92 [ 02:48]
    تاریخ عضویت
    1391-3-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    590
    سطح
    11
    Points: 590, Level: 11
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    من پیشنهاد میکنم برای شروع قبل از برگشتن از سفر به همسرتون زنگ بزنید و بگید که شب شام درست میکنم و شام بیایید اینجا // با خانواده نه تنها
    این کار باعث میشه مادر شوهرتون بیشتر با شما کنار بیاد// فکر کنم بهترین راه حل همینه//
    اینکه همسرتون با خانوادش تنها بره سفر زیاد خوب نیست ولی به این معنی هم نیست که بده
    خب بعضی وقتا شوهرتون نیاز داره
    یه مثال میزنم واستون //
    پسر عموی من وقتی میره سفر(99%) اوقات یا با خانواده همسرشون میرن سفری یا با خانواده خودشون/
    یعنی سفر به گروهی رفتنش خوبه ولی اینکه همیشه باشن نه
    مثلا 4 یا پنج سفر گروهی یکی تکی خوبه /// هم رابطه عروس و داماد (بخوانید زن و شهوهر) با خانواده مقابل بهتر میشه و هم بیشتر خوش خواهد گذشت

  13. 2 کاربر از پست مفید n4v1d تشکرکرده اند .

    n4v1d (شنبه 25 شهریور 91)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 آبان 92 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1391-5-11
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    135

    تشکرشده 139 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    بله دوستای عزیزم منم باهاتون موافقم راست میگید .
    اما درستش این بود که 2 تایی چندین بار تنها بریم مسافرت بعدش که از هم تا حدی شناخت پیدا کردیم بعدش دسته جمعی بریم و با خونواده های هم آشنا بشیم .
    ولی خوب همیشه هم نمیشه روی قوانین و ظوابط زندگی کرد.
    آخه من یه داداش دارم کلا 2 تا بچه ایم داداشمم ازمن کوچیکتره .
    خونواده اونا خیلی پر جمعیتن و من هم سن نوه هاشونم . یعنی همیشه با 16 تا آدم باید برم سفر .
    ولی به خاطر شوهرم باید برم و به قول شما دوستان زیاد سخت نگیرم.
    خیلی دوستتون دارم داشتم دیوونه می شدم .

  15. 2 کاربر از پست مفید مهسایی تشکرکرده اند .

    مهسایی (شنبه 25 شهریور 91)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1390-11-14
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    1,860
    سطح
    25
    Points: 1,860, Level: 25
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,833

    تشکرشده 1,864 در 493 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    در عرف پسر و دختر عقد کرده، هنوز نقش اولشون فرزند خانواده است و نقش دومشون همسر.

    طبق همین عرف، شما اول تابع مقررات و مسایل خانواده پدری هستی و بعد تابع همسرت و زندگیش. برای همسرتون هم همینطور.

    و باز طبق همین عرف دختر و پسر عقد کرده خیلی مسافرت نمی رن و خیلی زندگی خانوادگی مستقلشون جدی گرفته نمی شه. معمولا می مونه برای بعد از عروسی.

    همه اون 16 نفر همیشه که بیکار نیستند و چمدون به دست که هر وقت شما بخوای بری سفر راه بیفتن. وقتی هم ازدواج می کردی می دونستی که 16 نفرند. به جای غر زدن واقع بین باش.

    چرا عروسی نمی کنید تا مستقل بشید و راحت تر تصمیم بگیرید؟

  17. 2 کاربر از پست مفید پیدا تشکرکرده اند .

    پیدا (شنبه 25 شهریور 91)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 آبان 92 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1391-5-11
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    135

    تشکرشده 139 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من

    آخه پیدای عزیز فکر کنم عروسی هم بکنیم همین قضیه ادامه داره . شوهرم گفته هر روز می خوام برم به مامانم سر بزنم . آخه تو هم یکی رو دوست داشته باشی و ببینی دلشوره یکی دیگه رو داره ناراحت نمیشه از اینکه در کنار تو آرامش نداره ؟
    در ضمن روانشناسای خوب می گن هر کسی می خواد تو زندگیش آرامش داشته باشه کانون زندگیش باید همسرش باشه چه مرد چه زن . پس ربطی به عقد و غیر عقد نداره .
    اتفاقا آدم باید تو این دوران مستقل شدنو تمرین کنه . مگه من بدم میاد با پدر مادرم وقت بگذرونم . پس این طوری باید هرکی با خونوادش باشه .
    احترام و هوای پدر مادر و داشتن به این نیست که بری بشینی تنگ دلشون . تا کی ؟ این جور آدما به جای فرزند پروری کودک پروری میکنن تا همیشه فرزندشون بهشون وابسته باشه .
    خودتم می دونی این از اصول روانشناختی و انسانی به دوره .
    نمیدونم . حالا دارم از یه روانشناس خوب وقت می گیرم تا هر دومون بریم پیشش.
    تا اون موقع باید روابط رو حسنه نگه دارم.

  19. کاربر روبرو از پست مفید مهسایی تشکرکرده است .

    مهسایی (یکشنبه 26 شهریور 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.