با سلام خدمت همه دوستات خوبم
منو كه به ياد دارين راستش يه موضوعي پيش اومده كه ميخوام ازتون كمك بگيرم.
اگه يادتون باشه منو و همسرم هر دومون كارمند هستيم و متاسفانه از ابتداي زندگي مجبور شدم حقوقم رو تمام و كمال در اختيار همسرم بذارم ،البته از حق نگذريم اون هم چه حقوق خودش باشه چه حقوق من بيهوده خرج نميكنه و همش ميره براي قسط و وام خونه.چند وقت پيش آپارتمانمون رو عوض كرديم و آپارتمان بزرگتر خريديم اينم بگم آپارتمان قبليمون رو با دوستش شريك بود و سند به نامش نبود،البته چون از اداره همسرم بهشون وام خريد خونه ميدادن و براي اينكه وام مسكن ادارشون رو بگيريم بايد سند به نامش ميشد ،خونه خريده شد و البته به نام همسرم.منم كمي ناراحت شدم ولي به روم نياوردم.تو حرفاي روزمره هر از چندي به طور غير مستقيم اشاره ميكردم كه مثلا :داداشم براي زن داداشم زمين گرفته(زن داداشم خانه داره) يا مثلا فلان دوستم شوهرش براش ماشين خريده و به نامش كرده يا فلان همكارم خونه دو طبقه گرفتن و هر كدوم جدا وام مسكن گرفتن(يعني اينكه همكار خانمم هم خونه به نامش داره).ولي تا الان مستقيم راجع به اين موضوع باهاش حرف نزدم كه من رو هم تو خريدن خونه شريك كنه راستش از ترس اينكه مبادا دعوايي بشه نتونستم باهاش مستقيم صحبت كنم.تا اينكه چند روزيه كه تصميم گرفتيم اين آپارتمان رو هم بفروشيم و اگه خدا بخواد يه خونه ويلايي بخريم.خيلي دلم ميخواد باهاش صحبت كنم و بهش بگم منم حقي دارم و دلم ميخواد چند دنگي از خونه رو به نامم ببزنه.
درسته كه زندگي مشترك ارزش اين حرفا رو نداره ولي وقتي فكرش رو ميكنم كه اگه بهش نگم كه منم حقي دارم خيلي در حقم نامردي ميشه.درسته كه حقوق همسرم از من بالاتره و وقتي ازدواج كرديم آپارتماني كه داشت با دوستش شريك بود ولي خدا شاهده از وقتي ازدواج كردم يه قرون هم نتونستم از حقوقم براي خودم مستقل بردارم.حتي عيدي هايي كه مامان و بابا و داداشهام ميدادن رو بهش دادم.البته يه حساب پس انداز مشترك داريم كه اونجا پس انداز ميكرديم.يا شده بود از اداره بهم پاداشي ميدادن حتي اونها رو هم براي خودم برنميداشتم.آخه اگه اين كار رو ميكردم ناراحت ميشد و غوغا به پا ميشد.ميگفت تو شرايطي كه يه ريال هم براي پس انداز كردن برامون ارزش داره تو چطور ميتوني براي خودت پول رو برداري و خرج كني.ميدونم كه اشتباه كردم ولي كار من ااز روي دلسوزي نبود بلكه مجبورم كرد اينكارا رو بكنم و البته الان خيلي پشيمونم و البته از ابتدا هم پشيمون بودم،خلاصه وضع اينجوريه تا به اين مرحله رسيده.
البته اين رو هم بگم ما ماشينمون رو به خاطر آپارتماني كه عوض كرديم مجبور شديم بفروشيم و همسرم بهم گفته بود كه اگه ماشين خريديم به نام من ميخوايم بخريم ولي من مايلم از خونه چيزي به نامم كنه.
اين رو هم بگم اگه تايپيك هاي منو خونده باشين همسرم خيلي آدم زودرنجيه و سريع عصباني ميشه و حرف زود بهش برميخوره و عصباني هم كه بشه با فحش و بد و بيراه و اگه نتونه خودش رو كنترل كنه با كتك هم ممكنه ختم بشه،براي همين نميدونم چطوري اين قضيه رو پيش بگيرم و باهاش مطرح كنم؟نميدونم چطور بهش بگم كه فكر نكنه من آدم پول دوستي هستم و به فكر مادياتم؟و از طرفي ميخوام بهش بفهمونم كه منم حق دارم.نميدونم آيا به نظرتون براي گفتن اين حرفا ديره؟آخه الان تو شرايط استرس زايي هستيم(كي خونمون رو بخره؟كدوم خونه رو بپسنديم؟)و تو اين شرايط من هم باهاش حرف بزنم خوبه يا نه؟از طرفي الان هم در اين مورد مستقيم باهاش حرف نزنم خونه اي رو پسنديديم به نام خودش قولنامه ميكنه،به نظرتون اگه خونه اي رو ديديم و قرار شد بره قولنامه كنه باهاش موضوع رو مطرح كنم يا از الان آمادش كنم؟چي بهش بگم؟چه جور حرفم رو شروع كنم كه بهش برنخوره؟
يه چيزي رو هم بگم من خودم صلاح نميدونم تا وقتي خونه اي قطعي براي خريد نشده موضوع رو مطرح كنم شايد لج كنه و كلا قيد خونه رو بزنه و از اين خونه هم بشم و اين رو هم بفروشه و بگه حالا كه تو به فكر مادياتي اصلا نميخواد خونه داشته باشيم.
ديگه اينكه از بين خواهر و برادرهاش،خواهر بزرگش نصف خونشون به نامشه يعني دامادشون به نامش كرده.داماد كوچيكشون رفتاراش تقريبا مثل همسر منه و از خونه چيزي به نام خواهرشوهرم نكرده ولي ماشين به نام خواهرشوهرمه.اونهم مجبوره هر چي ميگيره رو تمام و كمال به همسرش بده و حقي نداره.
برادرشوهرم كه خسيس تر و با داشتن آپارتمان و باغ و ماشين چيزي به نام جاريم نيست.جاريم ميگفت يه بار بحثمون در اين مورد شد كه البته برادرشوهرم بهش گفته بود من زحمت كشيدم و اينا رو خريدم و قبل ازدواج هم كلي پس انداز كرده بود و جاريم كل كمك هايي كه كرده خيلي كم بوده كه حق نداره بگه چيزي به نامم كن.
دوستان خواهشي كه داشتم بهم كمك كنيد تا من چه جوري بحث رو شروع كنم و مطرح كنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)