به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1391-6-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,816
    سطح
    25
    Points: 1,816, Level: 25
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 34 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج با داشتن همسر اول

    با سلام و وقت بخير به همه شما عزيزان

    من يه مشكلي برام پيش اومده كه ميخاستم اينجا مطرح كنم و از شما دوستان نظر بخوام

    من يه مرد 35 ساله هستم كه حدود دوسال ميشه كه همسرم رفته خونه پدرش و به هيچ راهي هم نمياد سر زندگي
    ناگفته نباشه كه من اون خيلي دوست داشتم ولي الان ديگه بهش هيچ علاقه اي ندارم با توجه به كارهايي كه كرده
    ما با هم هيچ مشكلي نداشتيم البته تا بدين حد.در تاريخ 22/08/89 با خونواده طرف كه از اعراب عراق ميباشن رفتيم برا زيارت به عراق كه كاش نرفته بوديم (برا دعاي عرفه)
    سر يه ماجراي كوچيك كه خريد اسباب بازي بود براي پسرم خانم قهر كرد و رفت به خونهاي كه اجاره كرده بوديم و پدر و مادرش متوجه شدن كه ما بينمون شكراب شده.اول من بروي خودم نياوردم ولي طرف همه ماجرا رو از زبون خودش براشون تعريف كرده بود و كاش نظر منم ميخاستن و حرف نم ميشنيدين
    من كه اوضاع رو اينچنيني ديدم رفتم حرم و شب كه اومدم به طرف گفتم كه بيا خودمون بريم يجاي ديگه و از خونواده ات جدا بشيم چون ديگه نميتونستم نگاه و رفتارشونو تحمل كنم
    كه طرف قبول نكرد و پدرو مادرو برادرش و خودش ريختن سر من و يه كتك مفصل بمن زدن و پول و گذرنامه ام رو بزور از من گرفتن و منو از خونه بيرون كردن منم كه ديدم ميخان برن پليس بيارن گذاشتم و رفتم بين الحرمين تا صبح و گفتم بزارم شرايط بهتر بشه ولي صبح كه رفتم گذرنامه ام رو بگيرم بهم ندادن و دوباره ميخاستن منو بزن كه من فرار كردم و با هزار مكافات اومدم ايران
    وقتي رسيدم ايران و رفتم خونه ام ديدم همه پول و طلا و اوراق بهادار و ديگر اشياء قيمتي رو خواهراش و ديگر برادراش و حتي ماشينو اومدن بردن
    و وقتي من دليلشو ازشون پرسيدم گفتن خونه خواهرمونه و هركاري كه دلمون بخواد ميكنيم تا حدود يك ماه بعد كه ايشون اومدن ايران و با وساطت بزرگترا اومد سر خونه زندگيش ولي اوراق و لوازم قيمتي رو نياورد
    تا اينكه عيد شد و حتي با هم نصف ايرانو گشتيم و هيچ مشكلي نداشتيم تا اينكه دوباره سرو كله برادراش پيداشد و ميامدن و ميبردنش بدون اجازه من حتي زماني كه اومد محبت بيتشري بهش كردم خلاصه ناگفته نمانه خانم پاشو كرد توي يه كفش كه من خونه رو ميخام و مهرمون منم با خودم گفتم براي بهتر شدن زندگيمون اينا چه ارزشي داره و خونه رو بهش دادم ولي درمورد مهرش بهش گفتم فعلن ندارم و اونم از طريق دادگاه عمل كردو شد شش ماه يه سكه كه بهش بدم- مهريه اش 400 سكه ناقابله
    البته توي گرفتن مهر خيلي اذيت كرد و ابروي منو توي اداره و همه جا برد حتي زندان رفتم البته خودم از اول قبول داشتم شش ماه يه سكه بهش بدم ولي اون بيشتر ميخاست
    خلاصه رفت احضاريه داد كه بايد خونه مستقل برام بگيري و من كه ديگه ديدم اينطوري شد منم درخواست تمكين دادم و در آخر منجر به صدور راي ازدواج مجدد براي من شد ناگفته نمونه كه من يه پسر 6 ساله هم دارم كه در حال حاضر پيش اونه

    توي اين مدت خيلي افراد و همكارا اومدن براي پادرميوني اون از من ميخاد كه من باب ميل اون باشم ولي چون اون تحت سيطره خونواده اشه من نميخام و نخواهم رفت
    خيلي اذيتم كردن براي نمونه چندتاشو براتون مثال ميزم تا ببينيد بمن چي گذشته
    - زن برادرش جلوي روي منو واليدنم ميگفت بيا طلاق بگير خودم برات شوهر خوب سراغ دارم
    - پسر عمو و دائيش اومده بودن پيش من و بمن ميگفتم كه چرا طلاقش نميدي ما ميخايم باهاش رابطه داشته باشيم
    - برادرش جلوي والدين من آب بينيشو انداخت توي صورت من
    - خودش رفته بود اداره و گفته بود كه من معتادم و خواسته بود منو اخراج كنن
    - با استفاده از موبايل من براي خودش پيامكهاي مستهجن و فحش فرستاده بود و رفته شكايت كرده
    - خلاصه من ديگه من هيج تمايلي بهش ندارم

    در عوض من
    روز تولد و روز زن براش گل و طلا خريدم
    روزي كه ميخاستم برم مصافرت با يه پيامك ازش حلاليت طلبيدم
    هر وقت پسرم مياد پيشم و ميخاد بره مايحتاجشو براش ميخرم


    البته اون الان اثاث و زندگي رو كه با هم خريده بوديم برداشته آورده خونه پدرش و خونه رو داده مستاجر

    منم ديگه از اين اوضاع خسته شدم و با توجه به اينكه شكر خدا درامدم بد نيست كارمند هستم ميخام ازدواج كنم چون ديگه دوستش ندارم و نميخامش
    البته ايشون كارمند هستن و از توي يه مجموعه و لي از هم جدا كار ميكنيم

    ميشه راهنمائيم كنيد

    راستي يادم رفت كه اينو بگم توي اين مدتي كه با پيش من نبوده بجون خودم و پسرم كه يه تار موشو عوض نميكنم با هيچ فردي رابطه و يا ازدواج موقت نداشتم چون اعتقادم به اين بود كه هيچ وقت به كسي كه توي گذشته زندگيم بوده و يا در آينده ميخاد بياد نميخام خيانت كرده باشم و ميخام پاك باشم و اين هرزه گيها رو قبول ندارم

  2. 2 کاربر از پست مفید dosty تشکرکرده اند .

    dosty (دوشنبه 20 شهریور 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 بهمن 93 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-27
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    2,749
    سطح
    31
    Points: 2,749, Level: 31
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    968

    تشکرشده 980 در 243 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    سلام دوست عزیز

    من به نوبه خود نمیتونم قضاوتی بکنم که حق دارین یا خیر اما اگه قصد ازدواج مجدد دارینٰ اول تکلیف زندگی اولتون را مشخص کنینٰ کمی زمان بدین و بعد و با بررسی درست ازدواج کنین اما جدا امیدوارم بتونین به زندگی اولتون سرو سامان بدین.


  4. 7 کاربر از پست مفید elahe.a تشکرکرده اند .

    elahe.a (سه شنبه 04 مهر 91)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    dosty عزیز سلام

    به تالار همدردی خوش آمدی

    در اختلاف معمولا وقتی میشه نظر درستی داد که دو طرف صحبتاشونو ارائه بدهند

    در مورد زندگی شما واقعا متاسفم!

    اما نظر منم اینه فعلا این بحران زندگیتونو مدیریت کنید بعد وارد یک زندگی مستقل بشید

    زندگی جدید باید در کنار آرامش روان و موقعیتتون صورت بگیره نه در این بحران!!

    امیدوارم در کنار نظرات دوستان بهترین تصمیم را بگیرید

    موفق باشید


  6. 8 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (یکشنبه 19 شهریور 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 فروردین 93 [ 08:09]
    تاریخ عضویت
    1391-3-02
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,616
    سطح
    23
    Points: 1,616, Level: 23
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 118 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    دوست عزيز سلام
    بسيار متاسف شدم از خوندن مطالبي كه يادداشت كرده بوديد....
    من با نظر ويدا جان كاملا موافقم. با توجه به نوع رفتارها و خلقيات خانواده همسرتون حتما ابتدا تكليف زندگي اولتون رو روشن كنيد. چنانكه اگر شما ازدواج مجددي داشته باشيد آن خانواده احتمالا مشكلات ديگري رو براي شما بوجود مي آورند. اگر امكان بازگشت به زندگي با ايشون هست با توجه به كودك شش ساله اي كه داريد حتما بازگرديد به عقب و بگذريد از نا ملايماتي كه در حق شما شده.. البته اگر امكانش هست...

  8. 2 کاربر از پست مفید تعجب تشکرکرده اند .

    تعجب (دوشنبه 20 شهریور 91)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    سلام
    سر خرید یک اسباب بازی و این همه جنجال و بلا ؟!
    خونه و ماشین رو از دست دادی ، کتک خوردی ، دو سال خانم تون رفته، داری مهریه میدی ؟!!!!
    یه خورده برام عجیبه اگه برای یک همچین موضوع کوچیک و کودکانه ای همسرتون و خانواده همسرتون اینطور قشقرق به پا کردن پس یعنی در طول این شش سال زندگی (با توجه به سن کودک تون گفتم وگرنه نمیدونم چند سال از ازدواج شما میگذره) هیچ درگیری و اختلافی پیش نیومده بود حتی اختلافی به این کم اهمیتی که گفتین و اینهمه بلا ............
    شاید کامل برامون تعریف نکردین قضیه از چه قرار بوده ؟
    قبلا" روابط شما باهمسرتون چه جوری بوده ؟
    در گذشته مرتکب گناه و اشتباهی شده بودین که اینطور با کوچکترین بهانه مورد کینه همسر و خانواده همسر قرار گرفتین؟!
    باید همه عوامل دقیق بررسی و سنجیده بشه تا کسی بگه این زندگی ویران بشه و یا زندگی دیگری از نو بنا بشه
    بحث سرنوشت شما و همسرتون و فرزندتون و همچنین فرد جدید وسط هست، حالا خانواده ها بکنار بحث سرنوشت شما ها چی میشه؟ پس لطفا عجله نکنید
    اگه کمی واضح تر در مورد گذشته خودتون و همسرتون توضیح بدید دوستان شناخت بهتری از وضعیت شما پیدا میکنن و میتونن راهنمایی بهتری بدن

  10. 2 کاربر از پست مفید سارا@ تشکرکرده اند .

    سارا@ (دوشنبه 20 شهریور 91)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    من تصور میکنم مساله مهم زندگی شما ازدواج مجدد نیست ، مساله مهم تعیین تکلیف وضعیت زنیه که در حال حاضر همسر شماست. ازدواج با حضور و مزاحمت های این زن چیزی جز دردسر تازه نیست.

  12. کاربر روبرو از پست مفید samanis تشکرکرده است .

    samanis (دوشنبه 20 شهریور 91)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    زدنت،پول و گذرنامه تم گرفتن بعدشم می خواستن پلیس بیارن؟از اون طرفم اومدن توی خونه ت اموالتو بردن شما م هیچ

    کاری نکردی؟البته با شناختی که از این قوم دارم در صورت شکایت ممکن بود بدتر بکنن.اینم بگم که شانس اوردی بهت

    آسیب جسمی نزدن شایدم نتونستن.به هر حال یا کاملن جدا شو یا کاری کن که بپذیرنت.


  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1391-6-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,816
    سطح
    25
    Points: 1,816, Level: 25
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 34 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    با سلاو و وقت بخير مجدد و سپاس از نظراتتون

    من چون زندگيمو دوست داشتم حاضر شدم تا به اين جا برسم ولي زماني كه من ميبينم فقط بايد من كوتاه بيام فكر ميكنم اين رابطه تمام بشده و يا لااقل دست از سرم بردارن بهتره ولي به هيچ قيمتي حاضر به طلاق دادن طرف نيستم نه اينكه دوستش داشته باشم ميخام همينطوري بمونه خونه باباش

    در پاسخ سوال دوستمون هم كه گفته بودن قبلن مشكلي داشتين؟ نه اصلاً و ابداً
    شايد باورتون نشه هيچ مشكلي نداشتيم

    من خودم همه روز خانو رو با اينكه كارمندم ميبردم اداره شون كه اونطرف شهر بود سر راهم براش نون ميخريدم و ميزاشتمش سركار و بچه رو ميبردم همراه خودم مهد كودك اداره و از اون طرف ظهر هم ميرفتم دنبالش و مياوردمش خونه و هنوز لباسامو در نياورده غذلرو ميزاشتم روي اجاق گاز و بعد ميرفتم دنبال تعويض لباسم
    پختو پز بشور بساب و دوختو دوز و همه كار هم توي خونه ميكردم چون اعتقادم به همكاري همفكري توي زندگي بود
    همه بهم ميگن خوشي زده زير دلتون و از هيچ نظري هم مشكلي نداشتيم

    چندينبار رفتيم پيش مشاور ولي وسطاي كار رها ميكرد ميومد

    ديگه موندم فكر كنم بهترينش اينباشه كه برم ازدواج كنم و اونو رها كنم

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 03 فروردین 03 [ 04:10]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    سلام به شما برادر گرامی


    بابت اتفاقاتی که افتاده منم ناراحت و متاسف شدم

    میدونم و درک میکنم که شما حس خوبی نسبت به همسرتون ندارین و خیلی دلخور و دلگیر هستید و میخواین تلافی کنید.

    اما شما خودتون رو لایق ارامش بدونید .اگر شما با وجود ایشون برید و ازدواج مجدد کنید حس کینه ورزی و تلافی جویی رو در این خانواده تشدید میکنید.شما که نمیخواهید یه زندگی سرتاسر تشنج و درگیری و اشوب داشته باشید؟

    ضمن اینکه معمولا کسی حاضر نمیشه یا مردی ازدواج کنه که تکلیف زن اولش هنوز مشخص نیست.چون واهمه دارن از اینکه نکنه یه روزی زن اول برگردیه و زندگی بهم بریزه

    اما شما اگر تکلیف خودت رو روشن کنی میتونید خیلی با فکر راحت تر و با ارامش بیشتر به زندگی اینده فکر کنید.

    یادتون باشه این شما نیستید که باید برید تلافی کنید.ما اگر ظلم رو بسپریم به خدا خیلی بیشتر ارامش میگیریم و خدا هیچ ظلمی رو بی پاسخ نمیذاره


    شما فکر نکن الان خانومتون داره کیف دنیا رو میکنه.الان همسر شما تو برزخه و خیلی حس و حال بدی داره قطعا.

    به ه رحال همونطور که دوستان گفتن بهتره مشکل روی مشکل درست نکنید.چون اینجوری بیشتر افکارتونو میرزید بهم.

    خانومتون مایل به طلاق هست؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (دوشنبه 20 شهریور 91)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1391-6-19
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,816
    سطح
    25
    Points: 1,816, Level: 25
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 34 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج با داشتن همسر اول

    نه فكر نكنم چون خونواده اش به تنها چيزي كه فكر ميكنن پوله


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.