چند وقت پیش تحقیقی در مورد طلاق می کردم. به متن زیر برخوردم و نمی دونم واقعا بعد از طلاق چنین جوی در زندگی حاکم میشه یا نه!
من می خوام هم خودمم رو و هم فرزندم رو از این زندگی نکبت بار رها کنم. فرزندم با آرامش زندگی کنه. اگه فقط یه پدر یا مادر بالای سرش باشه، بهتر از اینه که پدر و مادر له شده و بی شخصیت شده تربیتش رو به عهده بگیرن که صد البته از چنین پدر و مادری هرگز حرف شنوی نخواهد داشت.
دوستانی که طلاق رو تجربه کردند و صاحب فرزند هستند و یا در اطرافشون شاهد بودند، چقدر متن زیر را تایید می کنند؟
مگی گالاگر در كتاب "یك جدایی مسالمتآمیز" آورده است: معمولاً طلاق به عنوان راه حلی برای پایان بخشیدن به درگیریها و تنشها پیشنهاد میشود اما آیا واقعا طلاق موجب خاتمه یافتن درگیری بین زوجین میشود؟
آمارها نشان میدهد تنها 12 درصد از زوجها پس از طلاق رابطهای مسالمتآمیز و بدون درگیری با یكدیگر دارند و میتوانند برای تأمین خواسته فرزندشان یا ایجاد آرامش برای وی رابطهای نسبتاً آرام و دوستانه داشته باشند،اما 50 درصد از زوجها پس از طلاق با یكدیگر رفتاری تندتر دارند و مشاجرات و درگیریهای آنها با شدت بیشتر و اغلب درحضور فرزندان صورت میگیرد .
این روابط با گذشت مدت زمانی حدود 5 سال از تاریخ طلاق به یك كینه و دشمنی دیرینه بدل میشود و كودكان را وارد یك میدان جنگ میكند. پس در واقع، راه حل در جدایی نیست، در تغییر شرایط است، زیرا تا پیش از آن زوجها در یك محیط و زیر یك سقف بودند و حالا اغلب مشاجرات به صورت تلفنی یا از طریق رابط و واسطه انجام می شود .در این شرایط، اغلب به منافع و مصالح فرزندشان یا نظریات كارشناسان توجهی ندارند و تنها با پرخاشگری و خشونت موجب سبك شدن بار مشكلات خود میشوند، اما این سبك شدن باعث تشدید اختلالات روحی و روانی فرزندان میشود كه شاهد این رفتارهای پرتشنج در محیط خانواده هستند .
علاقه مندی ها (Bookmarks)