به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مهر 93 [ 11:05]
    تاریخ عضویت
    1391-6-14
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,179
    سطح
    28
    Points: 2,179, Level: 28
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    206

    تشکرشده 221 در 81 پست

    Rep Power
    22
    Array

    شوهرم با پدرم سر لج دارد و خيلي به حركات و رفتارش حساس است


    سلام به دوستان عزيز، به خدا از ناچاري و خستگي امروز توي گوگل دنبال مشاور خانواده و راه حل دعواهاي زن و شوهري بودم كه با تالار گفتگوي همدردي آشنا شدم. من 2 سال است كه عروسي كردم ولي به اندازه 20 سال خسته ام. 2 سال هم نامزد بودم كه خودم فكر مي كنم هر چي الان مي كشم به خاطر رفتار غلطم و وابستگي زيادم در دوران نامزدي و عقد به همسرم بود. واقعيتش اين است كه من خيلي به پدرم وابسته و حساسم. و همانقدر كه عاشق همسرم هستم عاشق پدرم هم هستم. من و همسرم در دانشگاه با هم آشنا شديم و او به گفته خودش 4 سال عاشقم بود و من بي خبر بودم. تا اين كه با پدرم آشنا شد و يه جورايي ارتباط دوستي با پدرم و اين كه من دختر همچين پدري هستم او را راغب تر كرد. ولي از دوران عقد كم كم حرفها و جر و بحث ها و دلخوريها پيش آمد. فكر كردم دوران طولاني عقد باعث اين موضوعات شده و بايد هر چه زودتر به زندگي وارد شويم از اين رو قيد عروسي را زدم و بدون عروسي و ماه عسل و مسافرت زندگي را شروع كردم. قبول دارم كه خيلي بچه بازي ها در دوران عقد در آوردم كه باعث تنش بين شوهرم و خانواده ام مخصوصا پدرم شده ولي اين موضوعات باعث شده كه اختلاف و كدورت بين پدر و همسرم كه بيشتر از جانب همسرم است زندگي را بر من جهنم كند. پدرم خيلي بامحبت است ولي خوب هر كسي اخلاق هاي خاصي دارد . قبول دارم كه بعضي مواقع حرفي مي زند كه نبايد بزند ولي همسرم هم بيش از حد حساس شده و دائم به من مي گويد چرا بابات اينجوري گفت؟ چرا اين كارو كرد؟ چرا (مثلا) اين قدر اصرار مي كنه ما بيشتر بريم خانه شان؟ چرا وقتي مي ريم سر بزنيم اصرار داره بيشتر بمونيم؟ چرا جلوي مامان و برادرت اين حرف رو به من زد؟ چرا نمي خواد خصويت اخلاقي منو بشناسه و ....
    به خدا ديگه خسته شدم اگه پدرم بد بود و حرفها و حركتهاش از رو قصد و نيت بود اينقدر داغون نمي شدم. چون مي دونم هيچي تو دلش نيست و همه كارهاش حتي اشتباه از رو محبته بيشتر اذيت مي شم. پدرم آدميه كه اكثر جوانها باهاش ارتباط خوبي دارند و حتي باهاش درد و دل مي كنن و دوستش دارند اون موقع داماد خودش... تو رو خدا بگيد چكار كنم تا روابط اين دو خوب و صميمي بشه ( از شانس من بدبخته معمولا عروسها با مادرشوهرها مشكل دارند. مال ما برعكسه داماد با پدر زن) احساس مي كنم شوهرم خوبيهاي من و خانواده ام مخصوصا پدرم را نمي بينه و فقط ايرادات و اشتباهات را مي بينه و دائم مي گه من خيلي اذيت شدم، تو منو پير كردي، به من و احساساتم ارزش قائل نيستي، من توي اوليت دوم برات هستم، خانواده ات از من برايت مهم تر است، تو اصلا همراهم نيستيي، وقتي با هم ازدواج كرديم فكر مي كردم تو همه چي با من همراهي مي شي ... به دادم برسيد دوستان دارم دق مي كنم. مشكلم از دور جوري نيست كه نفس گير باشد ولي به خدا دارم داغون مي شم.

  2. 2 کاربر از پست مفید negar_ba تشکرکرده اند .

    negar_ba (سه شنبه 14 شهریور 91)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: شوهرم با پدرم سر لج دارد و خيلي به حركات و رفتارش حساس است

    سلام نگار جان

    به همدردی خوش آمدی گلم :)

    چقدر کلافه نوشتی کاملا مشخصه آشفته ای اما فکر نمی کنی دلیل رفتارهای پدر و همسرت

    حساسیت زیاد خودته؟ ببین در پایین چی نوشتی عزیزم :


    نقل قول نوشته اصلی توسط negar_ba

    من خيلي به پدرم وابسته و حساسم. و همانقدر كه عاشق همسرم هستم عاشق پدرم هم هستم.
    خوب خودت حساسی و همسرت رو هم حساس کردی. امان از وقتی که آدما هم نسبت به کسی

    حساس شن. به آب خوردن طرف هم گیر میدن :)


    نقل قول نوشته اصلی توسط negar_ba
    دائم مي گه من توي اولويت دوم برات هستم، خانواده ات از من برايت مهم تر است، تو اصلا همراهم نيستيي
    چکار کردی که همچین حسی در همسرت ایجاد شده؟ من نمیگم همسرت مقصر نیست یا تو مقصری.

    من میگم شما هنوز باور نکردی که زندگی قبلیت شده اولویت 2 مثل خاله و عمو و دوستان دوران

    مجردیت و زندگی مشترکت شده اولویت 1 زندگیت.

    همین موضوع و حساسیتت باعث شده که نتونی بین همسر و پدرت مرز بندی کنی و شخصیت

    وابسته و حساست هم تو رو در منگنه قرار داده و آزارت میده!

    برای تمام شدن این عذاب ها باید :


    احساساتت رو کلا تعدیل کنی!

    وابستگی رو به دلبستگی تبدیل کنی چون وابستگی اصلا چیز خوبی نیست و تنها برازنده خداست.

    از حساسیت هات کلا کم کنی!


    اگر 3 کار بالا رو کردی کم کم می بینی اگر روی پدرت یا خانوادت حساسیت نشون ندی همسرت کم کم

    به مرور زمان حساسیتش کم میشه. اگر حس اقتدار و اولویت اول در مقابل همه به همه همسرت بدی

    رضایت رو در نگاهش می بینی.

    توصیه می کنم کارگاه زیر رو بخونی



    خانواده موفق - مرد مقتدر/زن لطیف


    وقتی مهارت های زندگیت رو بالا ببری زندگی کم کم شیرین میشه گلم ;) ضمنا سعی کن بیشتر

    روحیات همسرت رو بشناسی و بهش نزدیک بشی و اعتمادش رو دوباره جلب کنی.

    یادت باشه اعتدال رو در محبت بهش رعایت کنی و کاری نکنی که دوباره حساس شه.

    موفق باشی گلم.











  4. 3 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (دوشنبه 20 شهریور 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مهر 93 [ 11:05]
    تاریخ عضویت
    1391-6-14
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,179
    سطح
    28
    Points: 2,179, Level: 28
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    206

    تشکرشده 221 در 81 پست

    Rep Power
    22
    Array

    RE: شوهرم با پدرم سر لج دارد و خيلي به حركات و رفتارش حساس است

    سلام بهار عزيز. ممنون از اين كه به حرفهام گوش دادي و راهنمايي كردي. به خدا وقتي امروز نوشته تان را خواندم بي اختيار بغضم گرفت. بله حق با شماست من خيلي به عزيزانم وابسته ام و هميشه فكر اين كه شايد روزي از دست بدمشان اين وابستگي و حساسيت را بيشتر مي كند. متاسفانه رفتارهاي همسرم باعث شده كه من هم ناخوداگاه مقابله به مثل كنم و به خانواده او حساس شوم. البته دور از انصاف است كه نگويم خانواده ي خيلي خوبي دارد. مادرشوهرم خيلي مهربان و دلسوز است. برادر شوهرم خيلي خوش رو و خوش برخورد است. پدر و خواهرش هم كاري به كار كسي ندارند. خواهرش تقريبا با من همسن است و 2 ماه است عروسي كرده و از شهر خودشان به شهري كه ما هستيم آمده و خصوصيت اخلاقيش اين است كه كمي خشك است و با كسي گرم نمي گيرد و صميمي نمي شود ولي از حق نگذرم بي حرمتي نمي كند ولي حد و حدود را حفظ مي كند و خيلي نمي شود بهش نزديك شد. و همين موضوع آتو دست من شده. و همان طور كه همسرم دايم از پدرم ايراد مي گيرد من هم از خشكي خواهر شوهرم ايراد مي گيرم. با عرض معذرت از اين كه وقت دوستان را مي گيرم ماجراي چند روز اخير را تعريف مي كنم:
    همسرم تقريبا هر روز از سر كار با خواهرش تماس تلفني دارد. چند روز پيش هم از منزل با او و شوهرش صحبت كرد و بعد از اتمام تلفنش بهم گفت كه فردا خواهرم اينا را بگيم شام بيايند پيش ما (قابل ذكر است كه چند روز پيش پدرشوهرم براي مراسم ختم يكي از اقوامشان پيش ما آمده بود و پدر و مادرم و همين طور خواهرشوهرم با شوهرش و خواهر شوهرش (كه او هم از شهرستان آمده بود) به ديدن پدر شوهرم آمدند) من از هر دو خانواده خواستم كه براي شام بمانند ولي خواهرشوهرم اينا قبول نكردند و رفتند بعد از آنها پدر و مادرم هم قصد رفتن داشتن كه به اصرار آنها را نگه داشتم (چون خانه شان از خانه ما دور است. حداقل يك ساعت فاصله است و شب موقع شام بود) من در ادامه حرف شوهرم گفتم: «چرا تلفن را قطع كردي وقتي صحبت مي كني بده من هم صحبت كنم. تو مديرت كن وگرنه ارتباط ما روز به روز كم رنگ تر مي شود.» او گفت خوب مي خواستي من هم تلفن را به تو مي دادم. با ناراحتي گفتم: «او كه سراغ من را نمي گيرد من هم همچين علاقه اي ندارم كه صحبت كنم منظورم اين بود كه تو مديرت كن بين ما. همون طور كه من پدرم درمياد تا بين تو و بابام مشكلي پيش نياد، تو هم يكم تلاش كن.» او در جواب گفت: «پدر تو با من ادعاي رفاقت داره. خواهرم كه با تو ادعاي رفاتي نداشته شايد دلش نمي خواد باهات دوستي كنه.» به قدر آشفته بودم كه گفتم: «چرا اينقدر با باباي من پدر كشتكي داري. مگه چكارت كرده جز محبت. چرا پس خوبي هاش رو نمي بيني.» گفت: «من اين محبتها رو نمي خوام بجاش منو بشناسيد و به كارهام و فكرهام و احساساتم احترام بگذاريد. همين خودت چرا اون شب پدر و مادرت را شام نگه داشتي اومده بودند به پدر من سر بزند دستشان درد نكنه ولي مگه نمي بينيد من درس دارم برا چي شام موندن» ( داخل پرانتز بگويم كه همسرم 2 - 3 هفته ديگه آزمون مهمي دارد كه به خاطر شرايط سني فقط امسال مي تواند شركت كند) در جواب با ناراحتي فرياد زدم «خجالت نمي كشي اين حرفها رو مي زني اونها براي احترام به پدرت اومدن تازه به اصرار من موندن.» در جواب گفت همينه كه مي گم برات مهم نيستم تو شرايطم را درك نمي كني. نمي توني به خاطرمن به پدر و مادرت نه بگي . باهاشون تعارف داري. همينه كه مي گم اين وسط هيشكي منو نمي بينه . اصلا چرا پنج شنبه شبها شام دعوتشان مي كني و آنها شب را خانه ما مي مانند. جمعه ها ناهار بگو بيايند و بعد از ناهار بروند.» ( البته چند ماهي است كه پدر و مادرم به خاطر درس شوهرم دير به دير به خانه ما مي آيند و حتي شب هم نمي مانند.) با گفتن اين حرفها دنيا روي سرم خراب شد و گفتم: «حرفهات شرم آور است يعني چي؟ يعني پدر مادر تو هم اگر آمدند نبايد بمانند» گفت «آنها فرق مي كنند از راه دور مي آيند نمي توانند شب بروند. اصلا من مرد خانه ام دوست ندارم با كسي كه راحت نيستم شب خانه ام بماند.
    تو رو خدا شما بگيد دوستان شما بوديد ديوانه نمي شديد. دنيا روي سرتان خراب نمي شد. مي دانم بيشتر اين ها به خاطر شرايط استرس زاي اين آزمونش است ولي اين حرفها زشت نيست.
    من هم كه ديگه عصباني بودم گفتم اصلا مگه درس نداري براي چي خواهرت را بايد فردا دعوت كنيم. و مشاجره بالا گرفت يكي او گفت يكي من و متاسفانه به كتك كاري كشيد. با تاسف بايد بگويم دفعه اولش نيست كه دست روي من بلند مي كند كسي كه ادعا مي كند عاشقم است و دوستم دارد.
    در آرمش هر وقت بهش گفتم كه هرگز اين حركات را ازت انتظار نداشتم . در جوابم مي گويد تو مرا مجبور مي كني. تو شروع مي كني. و يا مي گويد توي اين مدت منو خيلي اذيت كردي اعصابم ضعيف شده. جوري حرف مي زند كه انگار من از روي دشمني دوست دارم هر چند وقت يك بار چنين مشاجراتي را در زندگي داشته باشم. خودش را نمي بيند كه چقدر با كارها و حرفهاش اذيتم مي كند . خوبي هايم را نمي بيند و دايم بدي ها و به قول خودش بچه بازي هايم را به سرم مي زند. (البته من مثل او نيستم مي دانم كه 90 درصد مرد خوبي است و دوستم دارد و براي زندگيمان واقعا تلاش مي كند . ولي اين رفتارش و اين لج بازيش با من و خانواده ام مخصوصا پدرم آزارم مي دهد. تا حدي كه كارم شده دعا و التماس به خدا كه خدايا به حق محمد مصطفي و علي مرتضي و به حق دل فاطمه زهرا خودت ارتباط اين دو عزيزم را سامان ببخش و دلم را شاد كن.)

  6. کاربر روبرو از پست مفید negar_ba تشکرکرده است .

    negar_ba (دوشنبه 20 شهریور 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1391-6-04
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    511
    سطح
    10
    Points: 511, Level: 10
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم با پدرم سر لج دارد و خيلي به حركات و رفتارش حساس است

    سلام.به نظرم با وساطت مامانت از پدرت بخواه کمتر رفتارای قبلو تکرار کنه.بابای منم خیلی شبیه بابای تو.اما من پدر شوهر و مادر شوهر سردی دارم .مطمئنا شوهرت خیلی حساس شده.سعی کن جلوی اون کمتر ازشون حرف بزنی.من محبتای خونوادتو درک میکنم و باهاش مخالف نیستم اما ظاهرا واسه همسرت قابت هضم نیست.اومدن اونجام اصرار نکن شب بمونن.کمی به حال خودش رهاش کن و نزار به خونوادت بی احترامی شه یعنی فرصتشو براش پیش نیار.

  8. کاربر روبرو از پست مفید روناک تشکرکرده است .

    روناک (دوشنبه 20 شهریور 91)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: شوهرم با پدرم سر لج دارد و خيلي به حركات و رفتارش حساس است

    نگار عزیز

    خوب عزیزم شما خیلی بی سیاست رفتار می کنی!

    دعا چه تاثیری داره وقتی زمینه استجابت دعا رو فراهم نکنیم؟


    با ناراحتي گفتم: «او كه سراغ من را نمي گيرد من هم همچين علاقه اي ندارم كه صحبت كنم منظورم اين بود كه تو مديرت كن بين ما.
    عزیزم هرگز با کلی گویی منظورت رو نرسون. مردا گاهی اصلا متوجه منظور ما نمیشن. پس اگر منظور خاصی داری

    به جای اینکه با ایما و اشاره بهش بگی مستقیم منظورت رو بهش بگو تا متوجه شه!

    در مورد درک شرایطتت هم واقعا اگر فقط امسال وقت داره باید شرایطش رو درک کنی. اگر اون همراهی تو رو با

    خودش ببینه مطمئن باش خودش پدر و مادرت رو دعوت می کنه!

    در واقع کاری کردی که خودش رو در یک رقابت با پدرت ببینه و مقصر هم متاسفانه خودتی.

    میدونم الان می گی یک شب مهمانی که کسی رو نکشته اما موضوع مهمونی نیست. موضوع اینه که همسرت

    داره تست می کنه ببینه تو چقدر نظرش رو احترام میذاری و بهش توجه داری. شما اگر اون شب نظر همسرت رو

    می پرسیدی که عزیزم چون تو امتحان داری به مامان اینا اصرار نمی کنم بمونن ، همسرت بر عکس می گفت نه

    بگو بمونن چون فهمیده بود اون واست مهمه و در اولویت اول!

    در مورد خواهر شوهرت هم خوب اخلاقش اینه که لابد خیلی با کسی قاطی نمیشه. من خودم خواهر شوهر

    هستم و بر عکس عروسمون خیلی با ما قاطی نمیشه. با اینکه از خواهر بهش مهربان تر هستم اما اخلاقش اینه

    که خیلی با کسی صمیمی نمیشه. منم این رو پذیرفتم و به خواستش احترام میذارم و یک رابطه مبتنی بر احترام

    باهاش دارم. تو هم به اخلاق خواهر شوهرت احترام بذار و اگر دوست نداره زیاد قاطی بشه این رو بپذیر و به حساب

    دشمنی نذار و باهاش راه بیا.

    به جای لج کردن و راه انداختن دعوا از این موقعیت های تنش زا دوری کن چون توی دعوا حلوا خیرات نمی کنن.

    تا اعتماد همسرت جلب نکنی و حساسیت خودت رو کاهش ندی اوضاع به همین منواله.

    برای تغییر اوضاغ تغییرات رو از خودت شروع کن و با صبوری در طی ماه ها در خودت نهادینه کن.















  10. 4 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: شوهرم با پدرم سر لج دارد و خيلي به حركات و رفتارش حساس است

    با سلام....
    پست bahar.shadi رو چند بار بخون.كليد حل مشكلات رو بهت داده.

    واما يك نكته ي ديگه...همسرت به شدت نياز به همدلي واعنبار ساري داره.

    همدلي يعني چه؟يعني وقتي همسرت مياد واز اخلاق پدرت گله ميكنه مثلا ميگه بابات چرا امروز اين حرفو زد؟نبايد شروع كني به ميانه داري،مثلا بگي اون كه منظوري نداشت،تو همه ي حرفهاي بابامو به منظور ميگيري يا...اين برخورد يعني ناديده گرفتن احساس همسرت(با درست يا غلط بودن اين احساس فعلا كاري نداريم) بلكه بايد نشون بدي اون حسو درك ميكني بدون اين كه لزوما رفتار پدرت رو تكذيب يا تاييد كني.در اين حالت بايد خيلي مهربانانه بگي :اره عزيزم درك ميكنم منم وقتي هم چين حرفي بشنوم ناراحت ميشم.(كه متاسفانه شما مقابله به مثل ميكني واز خواهرش ميگي ) يا اين كه منم تو فلان موقعيت(حواست باشه از خانواده ي همسرت يا خودت مثال نزني، خيلي كلي بگي) اين طور حسي داشتم،خيلي ناراحت كننده است.اين ميشه همدلي...با انجام همين كار ساده ميبيني كه چقدر زود همسرت آروم ميشه،اما بالعكس هر چقدر از خوبيهاي پدرت بگي و سعي كني كه نشون بدي كه منظوري نداشت خشم واصرار همسرت هم بيشتر ميشه.

    و اما اعتبار سازي...بايد علنا از كارهاي خوبش كه در تو احساس خوبي ايجاد ميكنه وقت وبي وقت ياد كني.براي مثال داره خودشو براي آزمون آماده ميكنه بگي من از اين كه اين قدر به فكر آينده موني وبراي بهبود شغلت يا تحصيلت تلاش ميكني خوشحالم وبهت افتخار ميكنم.باهات مياد خونه ي پدرت سر بزنيد وقت برگشت بگي ممنون كه با اين همه مشغله منو توي بازديد از خانواده ام همراهي ميكني و...

    دوست عزيز...همسرت به شدت احساس ميكنه كه نفر دوم توي زندگيته!و اين براي هيچ مردي قابل تحمل نيست،با گفتار ورفتارت هم عملا وهم باطنا اونو در جايگاه اول زندگيت قرار بده...ميبيني كه همه چيز درست ميشه.

    (اگر سوالي در مورد همدلي واعتبار سازي داشتي بپرس،آقاي Sci پستهاي ارزنده اي در اين مورد دارن،ميتوني سرچ كني)
    موفق باشي

  12. 4 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (جمعه 24 شهریور 91)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 09:17]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    923
    سطح
    16
    Points: 923, Level: 16
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    307

    تشکرشده 305 در 107 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم با پدرم سر لج دارد و خيلي به حركات و رفتارش حساس است

    سلام نگار خانمي، من هم دقيقا مشكلي مثل شما دارم. مشاوراني كه در خصوص اين مساله باهاشون صحبت كردم همگي نظرشون بر دو چيزه: 1-همدلي كردن با همسرم در شرايط اينچنيني 2- كمتر كردن روابط بين همسر و پدرم به نحوي كه كمتر تنش بوجود بياد اينطوري هم حرمت پدر حفظ ميشه و هم اينكه همسرت كمتر فرصت ايراد گرفتن پيدا ميكنه. مي دونم براي افرادي مثل من و شما كه خيلي به پدرمون وابسته ويا دلبسته هستيم سخته كه چنين اتفاقات ناخواسته اي بيفته ولي رابطه هايي كه كمي دچار اصطحكاك هستند با گذر زمان و مديريت خوب ما بهبود پيدا ميكنند نه به زور و با بحث و جدل.

    اختلاف كهنه ميان همسر و پدرم

  14. 2 کاربر از پست مفید مهرو تشکرکرده اند .

    مهرو (جمعه 24 شهریور 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.