با سلام
من و همسرم حدود 10 سال است كه ازدواج كرده ايم و يك دختر 4 ساله هم داريم
بايد بگم كه من هم يك شخصيت كم حرفي دارم و اين رو تو جلسه خواستگاري هم بهش گفتم و اصلا از اين حرفهاي عاشقانه بلد نبودم و از طرفي هم خجالت ميكشدم كه بهش بگم. همسرم هم بسيار آدم حساسيه. بخاطر همين هم همسرم از همون اول با من شروع به تلافي كردن و بد حرف زدن كرد كه منجر به دلخوري من و تلافي كردن من شد و همينطوري اين قضيه ادامه پيدا كرد تا بالاخره ازدواج كرديم. بعد از ازدواج من به همسرم گفتم كه ديگه همه چيزرو كنار بذاره و ديگه خوب زندگي كنيم ولي اون اينكاررو نكرد و به ناسازگاري ادامه داد. ضمنا مشكل ديگه اي كه داشت و. گفتم حساسيت خيلي زاد و اخلاق بدش بود بطوريكه اگه هرچيزي خلاف ميلش بود داد و بيداد راه مينداخت و اين روند همينطور ادامه پيدا كرد و روز بروز بدتر شد و من هم طبيعتا از شدت دلخوري بدتر شدم تا اينكه بچه دار شديم (بعد از 6 سال) و بعد از اون مشكلات ما 1000 برابر شد. حساسي و بداخلاقي و وسواس روز بروز بيشتر شد بطوريكه مثلا اگه بچه گريه ميكرد يا كاري زياد ميكرد داد و بيداد و فحش رو سر بچه بيگناه و معصوم راه مينداخت و اگه من هم حرفي مي زدم با من هم دعوا مي كرد و اين موضوع همينطوري تا الان كش پيدا كرده و من رو از خودش خيلي رنجونده بطوري كه فكر مي كنم هيج راهي جز طلاق نيست. خونه ما مثل پادگانه و هركس كاري خلاف مقرات انجام بده بايد تنبيه و مجازات بشه. وسواسها روزبروز داره بيشتر ميشه مثلا براي هركاري تو آشپزخونه يا حتي دستشويي بايد اول دستتو بشوري پول آب ما تقريبا 20 برابر ديگران مياد و دائما دعوا داريم. بمن هم ميگه تو باعث اين وسواسها هستي
لطفا من رو راهنمايي كنيد كه بايد چيكار كنم