به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 91 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1391-6-02
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    436
    سطح
    8
    Points: 436, Level: 8
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    رابطه سرد با خانواده همسر (در اصلاح رفتارم کمکم کنید)

    سلام خسته نباشید
    من 27سالمه و 2سال هست که ازدواج کردم
    اوایل خانواده همسرمو خیلی دوست دارم و به مرور و با کارهاشون ازشون سرد شدم
    مثلا تو دوران عقد هیچ کدم از عیدا به من کادوی درست حسابی ندادن
    اینم بگم که من و خواهرم به فاصله یکسال ازدواج کردیم ولی مادرشوهر اون خیلی کارا واسه خواهرم میکرد که مادر شوهرمن نمیکرد
    من اوایل خیلی دوستشون داشتم ولی الان احساس میکنم محبتشون الکی و زورکیه و این باعث میشه مخصوصا تو جمع بهشون توجه نکنم
    من یه خواهر شوهرم دارم که 5سال از خودم کوچیکتره نمیدونم چرا توقع دارم هرکاری واسه اون میکنن واسه منم بکنن
    مثلا مادرشوهرم تعریف میکنه که رفتم 5تا لاک واسه دخترم خریدم خوب منم تو دلم میگم بابا 1عروس که بیشتر نداری یکی هم واهس من میگرفتی یا نگرفتی حداقل جلو من نگو!!
    یا مثلا برای دخترش هرسال تولد میگیره ولی واسه من نه!!
    شاید حرفام خیلی بچه گانه باشه ولی تو زندگی ذهن منو خیلی درگیر کرده
    من میگم اگه میخواین من شمارو مثل پدرمادرخودم بدونم پس شما هم باید منو مثل دختر خودتون ببینید

  2. 3 کاربر از پست مفید ریحانا تشکرکرده اند .

    ریحانا (شنبه 04 شهریور 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 93 [ 14:46]
    تاریخ عضویت
    1390-4-05
    نوشته ها
    144
    امتیاز
    2,677
    سطح
    31
    Points: 2,677, Level: 31
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    680

    تشکرشده 721 در 128 پست

    Rep Power
    27
    Array

    RE: رابطه سرد با خانواده همسر

    سلام دختر خوب به تالار خوش امدی
    این موضوع شما واسه من خیلی اشناست منم شرایط شمارو داشتم ولی الان خودمو پیدا کردم حضرت علی (ع) میفرماید :بهترین کارها میانه روییست یعنی افراط و تفریط در محبت به همه ممنوع . رفتاری توام بااحترام و محبتی بشردوستانه
    عزیزم ببخشیدا ولی توقع زیادیه شما رو هم مثه دخترشون تحویل بگیرند اون هم ما عروسهایی که همیشه به نگاه مادرشوهر بهشون نگاه میکنیم خیلی بندرت پیش میاد ماهم رفتار مثه دخترشون داشته باشیم
    برا کادویی هم عزیزم اگه واسه 4-5 تا مناسبت که برات هدیه بیارن با شوهرت ازدواج کردی زندگیتو باختی چون خواستت برآورده نشده و اگر هم برای بود پس بذار تاآخر ارزشش حفظ شه و با این حرفا شخصیت خودت و شوهرتو خدشه دار نکن
    احساس من اینه شما از یه جایی ناراحتی و به این موردا گیر دادی و حتی قبول هم نداری اینا مشکلن چون گفتی"شاید حرفام خیلی بچه گانه باشه ولی تو زندگی ذهن منو خیلی درگیر کرده"
    ببخشید خیلی رک و بی پروا صحبت کردم
    موفق باشی و شاد و عاشق

  4. 7 کاربر از پست مفید single تشکرکرده اند .

    single (شنبه 20 آبان 91)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه سرد با خانواده همسر

    سلام ریحانا

    به همدردی خوش آمدی

    تو دوران عقد هیچ کدم از عیدا به من کادوی درست حسابی ندادن ... من و خواهرم به فاصله یکسال ازدواج کردیم ولی مادرشوهر اون خیلی کارا واسه خواهرم میکرد که مادر شوهرمن نمیکرد ... من یه خواهر شوهرم دارم که 5سال از خودم کوچیکتره نمیدونم چرا توقع دارم هرکاری واسه اون میکنن واسه منم بکنن ... یا مثلا برای دخترش هرسال تولد میگیره ولی واسه من نه
    ریحانا با این توضیحاتی که دادی، فکر می‌کنم ایراد کار، توقع بالای شماست؛ نه رفتار خانواده‌ی همسرتون.

    دوران عقد، برای هدیه دادن و گرفتن نیست. اصلا شاید خانواده‌ای باشه که رسم نداشته باشه در این دوران هدیه‌ای بده. تفاوت‌های فرهنگی، شرایط اقتصادی و ... در بین خانواده‌ها متفاوته و چه بسا از نظر خانواده‌ی شوهر شما چنین هدیه‌هایی خوب و مناسب بودند.

    شما هم این تفاوت‌ها رو بپذیرین تا دیگر نه مادرشوهرتونو با فرد دیگری مقایسه کنین و نه هدیه‌ها رو با پیش‌بینی ذهنی خودتون.

    در مورد تولد گرفتن. آیا در خانواده‌ی شما این رسمه که برای عروس یا داماد تولد بگیرن؟ آیا خانوادتون برای همسر شما در این دو سال تولد گرفتن؟
    حتی اگه این‌گونه هم بوده باشه باز باید تفاوت‌های فرهنگیو بپذیرین. خانواده‌ی همسر شما چنین رسمی ندارن و در نتیجه تولد نمی‌گیرن. از تولد نگرفتن هم غرض بدی ندارن.

    شما روی مسائل کوچکی از زندگیتون تمرکز کردین که واقعا ارزششو نداره. دلیلش هم توقع زیاد شماست.

    من میگم اگه میخواین من شمارو مثل پدرمادرخودم بدونم پس شما هم باید منو مثل دختر خودتون ببینید
    شما اول می‌خواین حس کنین که اون‌ها شما رو مثل فرزندشون دوستتون دارن تا بعدش خوش‌رفتاری کنین. و این درست نیست!
    آن‌ها وظیفه ندارن که به شما هدیه‌ بدن. اگه بدن، چه هدیه‌اش کوچک باشه و چه بزرگ، لطف کردن. شما توقع هیچ چیزی نداشته باشین و به خاطر همسرتون، بزرگ‌تر بودن آن‌ها و ... بهشون احترام بگذارین و خوش‌رفتاری کنین. اگه بهتون لطف کردن که چه بهتر، اگه نکردن هم ناراحتی‌ای نداره که بخواین خودتونو اذیت کنین.

    پس این رابطه‌ی عروس و خانواده‌ی همسر رو به این گونه‌ ببینین که شما اومدین که احترام بگذارین و خوش‌رفتاری کنین و هیچ چیزی در قبال این نمی‌خواین. به خاطر خوشحالی همسرتون می‌خواین به کسانی که بهشون علاقه داره، خوش‌رفتاری کنین.
    مطمئن باشین که اگه این‌گونه فکر کنین خیلی چیزها بدست میارین که اولینش آرامشی هست که ازتون گرفته شده.



  6. 5 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    مسافر زمان (پنجشنبه 02 شهریور 91)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: رابطه سرد با خانواده همسر

    سلام ریحانا عزیز

    توصیه های دوستان خوب بود....
    من هم چند تا چیز دیگه بهش اضافه میکنم....

    اولا اینکه اینو بدون هیچ عروسی جای دختر رو نمیگیره و هیچ پدر شوهر و مادر شوهری /پدر زن مادر زنی جای پدر و مادر واقعی خود آدم رو نمیگیره.
    اینا همش در حد حرف و تعارفه.مگر اینکه واقعا دیگه موارد استثنایی باشه....

    پس به قول مسافر زمان عزیز
    شما توقعت رو درست تعریف کن.

    اصلا دلیلی نیست که خانواده همسرت برات تولد بگیرن !!(راستش من باره اوله میشنوم عروسی از خانواده همسرش این توقع رو داره ! )

    باور کن همین حرفها و تفکرات بچه گانه راه دادگاه رو باز میکنه.فکر کردی کسایی که میرن برای جدایی اقدام میکنن خیلی دلایل فلسفی و حکیمانه ای دارن.

    نه عزیزم...همه مشکلاتشون اینه:
    مادرت اینجوری کرد..خواهرت اینجوری کرد...بابات اونجوری کرد....

    شما رفتارت مثل یه عروس باشه....اصلا سعی نکن خودت رو جای دخترشون بدونی (چون نمیتونی سطح توقعت رو کنترل کنی ).

    حفظ احترام همراه با رعایت حریمها + پایین آوردن سطح توقع

    مشکل عمده شما همین سطح توقعته....

    مراقب زندگیت باش که به راحتی میپاشه...



  8. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (پنجشنبه 02 شهریور 91)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array

    RE: رابطه سرد با خانواده همسر

    سلام ریحانا

    برای اینکه بتونی ذهنت رو از این مسائل آزاد کنی و قدر زندگی و 100 البته خانواده همسرت رو بدونی

    این قسمت از تالار

    طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران رو حتما بخون.

    شاد باشی


  10. کاربر روبرو از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده است .

    صبا_2009 (پنجشنبه 02 شهریور 91)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 91 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1391-6-02
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    436
    سطح
    8
    Points: 436, Level: 8
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه سرد با خانواده همسر

    سلام به همه دوستان
    ممنون از راهنماییاتون
    سینگل جان من واقعا منظورم کادو گرفتن نیست ، یه جورایی احساس میکنم شاید دوستم ندارن که چیزی واسم نمیگیرن ، میدونی نمیخوام مقایسه بکنم ها ولی مادرشوهر خواهرم هرجا میره یه چیز کوچولو شده واسه خواهرم میخره
    میخوام از اول همه موردهایی که باعث شد من ازشون دلگیر بشم و بگم :

    1- من زمان دختری روسری سر نمیکردم ، ولی بعد از عقد مادرشوهرم ازم خواست جاهایی که ما هستیم روسری سر کن منم به احترامشون قبول کردم ، ولی الان میبینم دختر خودشون مانتو کوتاه میپوشه، آرایش زیاد میکنه بعدم روسریشو مدل دار سر میکنه که تمام گلوش دیده میشه ، الان خیلی ناراحتم که به حرف اونموقعشون گوش کردم احساس میکنم مسخره دست اونا شدم
    2 - زمان عقد من 2 روز میرفتم خونشون و شب میموندم ، کلی بی احترامی اونموقع دیدم ، مثلا از در وارد میشدم مامان شوشو یه سلام میکرد میرفت میشست روزنامه میخوند!!!!!!!!!!!!!!!!!1
    یا خواهر شوهر انقد از اتاقش بیرون نمیومد سلام کنه تا وقت شام صداش کنن ، من همه اینارو بی احترامی به خودم میدونستم و ناراحت میشدم
    3- عروسی کردیم اینا یه کلمه از دهنشون در نیومد که وای چقد خوب شدی اصلا نگفتن چرا بد شدی انگار مجسمه بودن
    اصلا تو این 2سال که من عروسشون خواهر شوشو که اصلاااااااااااااااااااااا ا ولی مامان شوشو یه 2-3باری شاید گفته باشه مثلا چه خوب شدی یا چقد این لباس بهت میاد
    من عقده تعریف ندارماااا ولی آدم از غریبه ها تعریف میکنه چه برسه به عروس
    4 - بعد از عروسی دعوتشون میکردم یه استکان جابه جا نمیکردن ، مامان شوشو تعارف میکرد که بیام کمک ولی من نمیذاشتن ، اون دخترش که هی سنگشو به سینه میزنه خودشو تکون نمیداد ، انقد مامان شوشو بهش چش غره میرفت تا میومد دم آشپزخونه میگفت کمک نمیخوای

    بخدا حرف خیلی زیاده
    تورو نگید این حرفا چیه واسه من حساس اینا خیلی درد بزرگیه
    همین چیزهای کوچیک تو رابطه من با اونا تاثیر گذاشته
    احساس میکنم دوستم نیستن
    مخصوصا خواهر شوهر اصلا نمیتونم باهاش حرف بزنم
    اصلا چشم دیدنشو ندارم
    ولی ه موقع هایی تو دلم میگم چرا نباید دوستشون داشته باشم ، عروس و خواهر شوهرایی که باهم خوب هستنو که میبینم انقد حسودی میکنم ، میگم کاش رابطه ما هم اینطوری بود

    من خیلی به رفت و امد مقیدم
    دلم نمیخواد بی دعوت جایی برم ، من حتی خونه پدرمادر خودمم تا نگن بیاین اینجا بی خبر پانمیشم برم
    بعد از عروسی مامان شوشو شاید هفته ها یه زنگ به ما نمیزد که مردین زنده این
    بعد ناراحت میشد که چرا نمیاین پیش ما
    من سعی میکنم هفته ای یکبار رو بهشون زنگ بزنم ولی تو رفت وآمد رعایت میکنم
    شوهرمم خیلی با خانوادش صمیمی نیست در حد سلام شاید جایی ببینتشون باشه
    فکر کنم رفتار اونم رو من تاثیر گذاشته تا از خانوادش دور بشم


    حالا به نظرتون هرچند وقت یه بار باید خونه مادرشوهر رفت؟
    شما میرین کار میکنید؟ من الان که دیربه دیر میرم کاری انجام نمیدم ، یعنی ظرف نمیشورم فقط تو جمع کردن میز کمک میکنم
    در مورد تولد خواهر شوهر هم تو روز تولد اصلا کار نمیکنم یعنی فقط دارم حرص میخورم
    دلم میخواد آروم باشم و کسی فکر نکنه که دارم حسودی میکنم

  12. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: رابطه سرد با خانواده همسر

    ریحانا عزیز سلام

    پیشنهاد دارم پست مسافر زمان و مریم123 عزیز و single رو دوباره مرور کنی

    سعی کن به راهکار دوستان توجه کنی تا بتونی مشکلاتت رو مدیریت نمایی

    بخش عمده حل مشکلات با خودته

    موفق باشی

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 91 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1391-6-02
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    436
    سطح
    8
    Points: 436, Level: 8
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    3
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    تورو خدا زود راهنماییم کنین

    خانواده همسرم هفته پیش رفته بودن شمال
    من سعی کردم هر روز بهشون زنگ بزنم و حالشونو بپرسم
    به ما هم گفتن بیاین البته بخاطر اینکه به من نگفتن و فقط با همسرم در میون گذاشتن ناراحت شدم و نرفتیم
    الان 4روزه برگشتن
    تو این 4روز به من یه زنگ نزدن فقط مادرشوهرم به سرکار شوهرم زنگ زده و حرف زده
    الانم باز به شوهرم زنگ زده که شب مهمون دارم پاشین بیاین
    میدونه که من ناراحت میشم اگه این به من زنگ نزنه
    حالا منم امشب باز نمیرم انقد نمیرم تا یاد بگیره
    البته شوهرمم مقصره ها اون اگه یه بار بگه به زنم زنگ بزن مادرشم یاد میگیره
    چه برخوردی داشته باشم هم با شوهرم هم با مادرش
    من که امشب نمیرم ولی میخوام بفهمونم بهش که کارت اشتباهه
    توروخدا زودی بهم بگین وقت ندارم

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 20 آذر 94 [ 23:47]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    3,144
    سطح
    34
    Points: 3,144, Level: 34
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    257

    تشکرشده 299 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تورو خدا زود راهنماییم کنین

    ریحانا جان سلام
    عزیزم ارئم باش و غصه نخور
    الان دوستای هم تالاری کمکت میکنن

    همه ما دوست داریم مورد احترام بقیه باشیم...حالا هر کس احترام رو طوری تلقی میکنه.شاید شما توی خونواده پدریتون هم چین رسمی داشتین که هم زن و هم مرد جدا گانه دعوت بشن ولی باور کن توی همه خونواده ها اینطور نیست و این اصلا به معنای بی احترامی نیست.ایا از نیت اونا مطمئنی؟که میخوان بهت بی احترامی کنن یا شاید فقط یه سو تفاهم ساده ست؟
    تازه مگه زن و شوهر یک نفر به حساب نمیان پس چرا نیازه دو بار دعوت بشن؟
    این خود ما هستیم که احترام رو به دیگران یاد میدیم.

    بار بعد که شما قراره اونا رو دعوت کنین به هر نفر تک تک زنگ بزنین و خیلی دوستانه بگین من دوست دارم به همه تون تک تک بگم چون این یه جور احترامه...
    دو تا برخورد میبینی
    یا میگن نیاز نیست به یکیمون هم بگی کافیه و این یعنی قصد اونا به شما بی احترامی نبوده
    یا اینکه یاد میگیرن کم کم و در قبال شما همین کار را میکنن

    اگر هیچ کدوم هم اتفاق نیفتاد من فکر نمی کنم ریحانای عزیز ما حتی ذره ای از ارزش وجودیش کم بشه...شئهرت رو وسط ننداز این خود ماییم که باید به رئش صحیحی دیگران رو از خواسته هامون مطلع کنیم عزیزم

  15. کاربر روبرو از پست مفید فرشته من تشکرکرده است .

    فرشته من (یکشنبه 05 شهریور 91)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 93 [ 14:46]
    تاریخ عضویت
    1390-4-05
    نوشته ها
    144
    امتیاز
    2,677
    سطح
    31
    Points: 2,677, Level: 31
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    680

    تشکرشده 721 در 128 پست

    Rep Power
    27
    Array

    RE: تورو خدا زود راهنماییم کنین

    بنطر من برو عزیزم با این کارت فقط بهنونه دستشون میدی کاری کن که شرمنده خوبیهات بشن و مطمِن باش آدمی که قبلا نفهمیده حالا هم نمیفهمه
    تازه چرا عزیزم از اون سمت نگاه نمیکنی که میتونستن تحویلتون نگیرن و حتی دعوتتون نکنن اونجا بیشتر حق داشتی ناراحت شی
    من الان مادر شوهرم همیشه به شوهرم زنگ میزنه برا دعوتی منم از خدامه آخه اگه نخواسته باشم بیام شوهرم یه جوری رد میکنه و کسی هم نمیفهمه نقشه من بوده تازشم میتونه در مورد غذا هم نطر بده که هیچکدومو من روم نمیشد بگم از این فرصتای طلایی استفاده کن دختر خوب
    حالا پاشو اماده شو

  17. 2 کاربر از پست مفید single تشکرکرده اند .

    single (یکشنبه 05 شهریور 91)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.