سلام به دوستان خوبم.
عضو جدید همدردی هستم. دنبال جایی بودم که مشکلم رو مطرح و درخواست راهنمایی کنم که با همدردی آشنا شدم.
مدت 4 سالی هست که با دختری رابطه دارم. باهم نسب فامیلی هم داریم.
من 24 ساله و ایشون هم 19 سالشه. تا حالا مشکلی نداشتم ولی از وقتی که خواستم برای خواستگاری اقدام کنم مشکلات من هم شروع شد.
اولین مشکلی که بود اینه که مادرم چون آدم مذهبی هستش و با بی حجابی مخالف، با آرایش کردن ایشون یکم مشکل داره. از طرفی خودم اصلا به این چیزا اعتقادی ندارم ( حجاب و ...). و همچنین خواهرم هم راضی به این ازدواج نیستن. گرچه بعداز کلی حرف الان یکم قانع تر شدن.
بعداز این مسائل مشکلی که قبلا هم بهش فکر کرده بودم، الان خیلی فکرم رو مشغول کرده. من کلا آدم حساسی هستم و این حساسیت من باعث شده ایشون هم نسب به اطرافیان من حساس بشه. حساسیت من فقط به این دلیل بود که دوست دارم ایشون بهترین ارتباط رو با همه اطرافیانم داشته باشه. و شاید رفتارم در خلال این موضوع باعث ایجاد حساسیت در ایشون شده. مثلا نسبت به چند نفر از اطرافیان حساس شده خیلی.
از طرفی ایشون (نمیدونم چطور توضیح بدم) دوست نداره زیاد با دخترای فامیل رابطه داشته باشم. یعنی رابطه صمیمی. و از طرفی خیلی مقاوم نیست و نسبت به انتقال های دیگران زود واکنش نشون میده. امیدوارم متوجه منظورم شده باشید.
بیشترین ترس من اینه که بعداز ازدواج ایشون با روابط من با اطرافیان مشکل پیدا کنه. چون دوست دارم روابط راحتی رو با دیگران داشته باشم و خدا شاهده که دخترای اطراف فقط مثل یه خواهر یا یه دوست ( به معنای واقعی کلمه، نه معنی مخالفش) هستن. این رو همیشه بهش میگم.
و اینکه مخصوصا چون خانوادم خیلی راضی نیستن، با یه حرف کوچیک بینشون اختلاف بیوفته.
چند روزی هم هست که حتی تصمیم گرفتم ازش جدا بشم.
ببخشید خیلی حرف زدم.
امیدوارم منو راهنمایی کنید چون واقعا این موضوع داره منو اذیت میکنه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)