سلام
من یه مشکلی دارم که خیلی ازارم میده، اونم اینکه مادر شوهرم در مورده همه چیز دروغ میگه،
مادر شوهرم خیلی دوست داشت من با پسرش ازدواج کنم بعد فهمیدم برای اینکه از طریق من شوهرم رو ایران نگه داره...
من 3 سال که ازدواج کردم و 32 سالمه... ولی چون بلافاصله از ایران رفتیم، جشن نگرفتیم حالا که برگشتیم به دوست و اشناها میگه من همسر قبلی شوهرم هستم و یه دختر 17 ساله دارم، همسر سابق شوهرم و دخترش خارج از ایرانن....
اولین بار من در عمل انجام شده قرار داد و من چون مسن گفتم تو جمع چیزی نگم...
بعد از فامیلهای شوهرم فهمیدم که این عادتش و کلا در مورد همه چیز دروغ میگه حتی ساده ترین چیزها، بدش اینکه ما رو هم درگیر دروغهاش می کنه...
همسرم ایران نبوده و اون هم تازه با این مساله روبرو شده و خیلی اهل بحث با مادرش نیست،
خودش شوکه شد وقتی فهمید، میگه بهتر خودم مسایلم رو با سیاست با مادرش حل کنم...
مادرش هم خیلی ادم تندیه هم خرافاتیه، ساده ترین مسایل رو به صورت راز درمیاره که چشم نخورن و دروغ میگه راجع بهش...شوهرم میگه چون همش تنها بوده اینطوری از خودش مجافظت می کنه...
رفتارهای ازار دهندش زیاده ولی دروغ گفتنش از همه بدتر، بماند که هر اتفاق بدی می افته میگه بخاطر من چون اون موقع استخارش بد اومده بود با وجود اینکه اوون موقع کلی انرژی گذاشت که ما باهم ازدواج کنیم...
من سعی کردم رو ابطم رو محدود کنم ولی خوب شوهرم اینو دوست نداره..
به همسایه ها هم اینو گفته حتی دوستای صمیمش و اشناهایی که مرتب می بینیم، البنه نه به فامیلها... بیشتر این وقتها شوهرم حضور نداشته...
حالا شما میگیم چیکار کنم، چون مادر شوهرم حتی اشتباههاش که گوشزد کنیم جنجال درست می کنه و میگه اگر کسی قلب من بشکنه بلا سرش میاد...
یه تو یه مهمونی گفتم که من عروس قدیمیه نیستم با شوخی و خنده، مهمون هم شوکه شد و شاکی چرا بهش نگفنن، نمی دونم چی به اون خانم گفت که بعد از اون یا من سرد برخورد می کنه...
هیچکس باور نمی کنه من یه دختر به این سن وسال دارم و می فهمن دروغه...
من ادم سهل گیری بودم ولی این موضوعات خیلی اذیتم می کنه، نمی دونم چطور اشتباهتم رو اصلاح کنم...
خیلی ممنون میشم دوستان با تجربه راهنماییم کنن...
علاقه مندی ها (Bookmarks)