من واقعا‍‍ سر در گمم!

[سر در گم]

سلام
8 ماه پیش با پسری آشنا شدم و 4 ماه پیش به خواستگاریم اومد.خانواده ام قبول کردن اما نامزد رسمی نیستیم!
اوایل آشنایی درباره کار کردنم بعد از تمام شدن درسم صحبت کردم و قبول کرد
اما دوباره که صحبت از کار شده میگه فقط تا قبل از اینکه بچه دار بشیم میتونم کار کنم.
خیلی صحبت کردیم اما به نتیجه ای نرسیدیم
گفت من همچین زندگی رو نمیتونم قبول کنم و بهتره همه چیز تموم بشه
راهنماییم کنید
از یه طرف پسره خوبیه و خیلی بهش علاقه دارم.از طرفی سالها برای اینکه بتونم توی رشته و دانشگاه خوب درس بخونم تلاش کردم و نمیتونم چشممو روی همه آرزوهام ببندم
خیلی تلاش کردم متقاعدش کنم اما نشد
نمیدونم چه کار کنم؟؟؟؟

[مدیرهمدردی]

سلام خانم محترم
اول از همه توصیه می کنم اسم خودت را در این تالار عوض کنی ، منظورم« سردرگم» است. بهتر اینست که مشکلاتمون را با اصل خودمون ، اشتباه نگیریم. شما ممکن است در مسئله مردد باشی، اما خودت سردرگم نیستی.
دوم: شما احتیاج هست این آقا را بهتر و بیشتر بشناسی. معیارهای مهمی را در او باید مجددا بررسی کنید. ظاهرا به نظر می رسد این آقا از انعطاف پذیری کافی برخوردار نیست، همچنین حدس می زنم با این خلاصه که گفتی سبک مردسالاری را در زندگی دوست داشته باشد. و همچنین شیوه همه یا هیچ را می پسندد. ( یا اینطوری بکن یا همه چیز تموم بشه)
این را مطمئن باش اکنون که هر دو شما در اوج احساس بوده و هنوز مسائل خرد و کلان زندگی پیش نیامده است، بر سر موضوعات اساسی در تعارض هستی( تعارض بین خواسته خودت به عنوان یک انسان، و خواسته این آقا به عنوان یک همسر رئیس)، در آینده ممکن است اختلافات شدیدی بین شما باشد. مگر اینکه برای بسیاری از مسائل اساسی زندگی از همین اکنون تکلیف خودتون را روشن کنید .احتمالا شما در تقسیم وظایف و سایر تصمیم گیری های اساسی زندگی هم اختلاف نظر پیدا کنید.
اشتباه نکن. نمی گویم بی خیال این آقا بشو. می خواهم بدونی و آماده باشی که در زندگی آینده با چه مسائلی روبرو می شوی و از هم اکنون آمادگی مواجه شدن با آنها را داشته باشی.
این را هم فراموش نکن، آدم 20 وجود ندارد و بالاخره هر انتخابی داشته باشی ، در دل خود نقاط ضعفی هم دارد، اما مهم اینست که آن نقاط ضعف برای شما قابل هضم، یا حل یا سازگاری باشد. و اگر دقیقا آن نقاط ضعف چیزهایی هست که شما نمی توانید به راحتی ازش بگذرید، بهتر است قبل از ازدواج دقیقا حل شود. و گرنه سایه آن در تمام زندگی حکمفرماست.

[marzieh]

خودم هم خیلی به این موضوع.به آینده فکر کردم اما نمیتونم به نتیجه ی درستی برسم
نمیدونم واقعا میشه به کسی که برای یه اختلاف نظر میگه دیگه نمیشه ادامه داد اعتماد کرد؟
از طرفی توی این مدت هیچ بدی ازش ندیدم
من چه کار باید بکنم؟
به من گفته همه چیز برای من %D

[marzieh]

ممنون
اسم کاربر رو تغییر دادم
خودم هم خیلی به این موضوع.به آینده فکر کردم اما نمیتونم به نتیجه ی درستی برسم
نمیدونم واقعا میشه به کسی که برای یه اختلاف نظر میگه دیگه نمیشه ادامه داد اعتماد کرد؟
از طرفی توی این مدت هیچ بدی ازش ندیدم
من چه کار باید بکنم؟
به من گفته همه چیز برای من تموم شده
مطمئنم خودشم از این وضع ناراحته اما نمیخواد کوتاه بیاد
منم نمیتونم.نه اینکه بخوام لجبازی کنم
قبول همچین خواسته ای برای من غیر ممکن
من دور از خوانوادم.با تحمل این همه سختی.دارم درس می خونم که آخرش خونه دار بشم؟
من همیشه آدمی بودم و هستم که تا وقتی که احساس رضایت از خودم نداشته باشم نمیتونم آرامش داشته باشم
درسته نامزدیه ما رسمی اعلام نشده.ولی ما فامیلیم و همه فامیل این موضوع رو میدونن
نمی دونم......

[مدیرهمدردی]

سلام مرضیه
معمولا انتخاب هر چی مهمتر باشه ، حساسیت بیشتر هست و وقتی حساسیت بیشتر باشد نقاط قوت و ضعف راههای انتخابی بیشتر خودش را نشان می دهد. در این گونه موارد اگر بخواهیم راهی را انتخاب کنیم که فقط نقطه قوت داشته باشد و نقطه ضعفی نداشته باشد دچار تعارض می شویم و در دوراهی تنش زا می مانیم. هیچ چاره ای نداریم که اولویت های خود را لیست کنیم و راهی را انتخاب کنیم که مهمترین های ما را دارد.
شما نگران اقوام و فامیل نباش. این مسئله ثانویه هست. آنچه اکنون و در این موقعیت انتخاب مهم است، انتخاب همسر هست نه بررسی خواست دیگران.
لذا چند راهکار عملی:
یکم: به خودت فرصت انتخاب بده. لذا عنصر زمان لازم است و عجله نکن.
دوم: در این مدت زمان که پیدا می کنید برای ارزیابی بعضی مسائل اساسی ، برایش طرح مسئله کن. مثلا در مورد اینکه دوست دارید کی بچه دار شوید، چند تا بچه؟ یا محل سکونتتان کجا باشد؟ یا نام فرزندان چه باشد؟ یا نوع رفت و آمدها و تفریحات شما به چه نحوی باشد؟ و مدیریت هزینه های زندگی ، مسئولیت های کارهای خانه و خرید و ....، ؟!( این سئوالات برای اینست که آیا او در همه حوزه های تصمیم گیری شما را حذف می کند یا خیر)
سوم: از او بخواه که با شما به یک مشاور خانواده مراجعه کنید و این مسائل که برای شما مشکل زا شده است آنجا طرح شود. ( فایده این بند اینست که اگر او نخواهد به مشاوره بیاید و از کمک یک متخصص مثل یک مشاور در مسائلتون بهره بگیرد. احتمال دارد در سایر مشکلات زندگی نیز خود رای باشد و کاری به تخصص و منطق نداشته باشد و صرفا حرف خودش را بزند، اگر به مشاور بیاید ولی باز هم نظر مشاور را در مورد نحوه حل مسائل نپذیرد، یعنی باز هم احساس محور است اما احساس خودش را مهم می داند، اما اگر او به مشاوره آمده و به کمک هم و مشاور راههای حدواسط را پذیرفت، یعنی اینکه در مشکلات زندگی می توانید به لحاظ منطقی بودنش، نگران نباشید)
چهارم: به طور شفاف خواستها و نگرانی هایت را با او در میان بگذار، عکس العملهایش همانهایی خواهد بود که در یک عمر زندگی مشترک با شما دارد، اگر جالب است، پس انتخابتون عالی هست، و اگر دچار تنش می گردید، باید دوباره این انتخاب را از اول بررسی کنید.