چه مسائلی را باید با همسر احتمالی آینده درمیان گذاشت؟

[چیستان]

[align=justify]سلام. و خسته نباشید.
یه سوالی دارم که از زمانی که این احساس بهم دست داده که باید به مساله ی ازدواج جدی تر فکر کنم ذهنم رو مشغول کرده. تصمیم گرفتم اینجا مطرحش کنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایین.
من غده ای در یکی از سینه هام دارم که چند سال پیش که دکتر رفتم گفت چیز مهمی نیست و خطرناک نیست و فقط در اثر فشار یا عوامل دیگه ای ممکنه بزرگ تر شه و فرم سینه رو بهم بریزه. بخوای میتونی برداریش. من جرئت عمل نداشتم و با توجه به اینکه خداروشکر چیز مهمی نبود بهش اهمیت ندادم. حالا سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا من وقت ازدواج باید این رو با همسر احتمالی درمیون بذارم و اگر آره این در میون گذاشتن باید به چه بیان و در چه زمانی صورت بگیره؟
ممنون میشم اگر جواب بدین.[/align]

[behzad1919]

بله به نظر من حتما باید بهشون بگید در همون جلسات اول هم باید بگید
موفق باشید

[چیستان]

راستش مطرح کردنش برام خیــــــلی سنگینه. نمیدونم چطور باید بگم، اصلاً چی باید بگم. توی چه مرحله ای از آشنایی من باید اینو مطرح کنم و با چه بیانی که روم بشه. خواهش میکنم بیشتر توضیح بدین و اینکه اگر نگم چه اتفاقی ممکنه بیفته و آیا به نظرتون من از نگفتنش یا دیر گفتنش عذاب وجدان میگیرم؟
فکر میکنین میتونم از مثلاً مادرم بخوام که این قضیه رو بهشون بگن؟ یعنی انقدر مهمه؟

[نرگس شیروان]

با سلام. عزیزم چرا نمیری عملش کنی که کلا هم خیال خودت و هم خیال طرف رو راحت کنی؟ این مساله رو به هرکی بگی اطمینان داشته باش پا پس میکشه! اونم مردهای این دوره زمونه. برو عمل کن.روزه شک دار نگیر!

[a_put2008]

سلام
من هم با نظر نرگس خانم موافقم› من از ديدگاه يه پسر خدمت شما عرض كنم كه شما اين مسله رو به هر كي بگيد سرد ميشه و ادامه نميده، به نظرم طبيعي هم هست. شما كه دكترا بهتون گفتن مسله خاصي نيستن و ميتونيد عمل كنيد.پس هر چه زودتر اينكارو بكنيد، با آرزوي سلامتي و خوشبختي براي شما

[رازقی]

بله خیلی مهمه. اما بیشتر از اون برای سلامتی خودتون مهمه. برین عمل کنین و روزه شک دار نگیرین. در ضمن اصلا معاینه های دوره ای رفتید؟ گفتین چند سال پیش دکتر گفته... شما باید بدونید الان دقیقا اوضاعش چیه.

گاهی آدما ترجیح میدند چیزی رو ندونند تا آرامش داشته باشند... مثلا علت اینکه کمرشون درد میکنه و...، بیست سال نمیره دکتر تا بعد 20 سال از بی حسی دست و پا بفهمه دیسکش پاره س و باید اورژانشی ببرنش اتاق عمل و ...

شما اینطوری نباش چیستان جان. مطمئن باش چیزی که نمی شناسیش و نمیدونیش خطرناک و ترسناکه.
وقتی چیزی رو شناختی و ابعادش رو درک کردی توان کنترل و غلبه بهش رو پیدا میکنی.

[داود.ت]

به نظر من که پسر هستم ، هیچ حساسیتی برام نداره طرفم بگه !
ولی حتما مجبورش می کنم زودتر پیگیری کنه

[چیستان]

بچه ها ممنون از راهنماییاتون ولی راستش یکم ناامید شدم. من از این عمل میترسم. مخصوصاً اینکه دکتر (7-8 سال پیش)گفته ممکنه هیچوقت هیچ تغییریم نکنه. بنابراین نگاه خوشبینانه به این مشکل باعث شده تا نتونم به ترسم به عمل غلبه کنم. و اینکه دیگه شهامت رفتن به دکتر جدید رو هم ندارم! خودم که خودمو معاینه میکنم متوجه تغییری یا بزرگ شدنش نشدم و هیچوقتو خداروشکر تغییری نداشته.
بچه ها ممنونم که جواب دادین و ممنون میشم اگه بازم نظری دارین بگین.

[میثاق]

با سلام

به نظر بنده هم بهتره که دوباره به پزشک مراجعه کنید حتما
چون خیلی وقته مراجعه نکردین
به خاطر سلامتی خودتون و اینکه آگاه تر بشین از مسئله

در مورد مطرح کردنش هم شاید بهتر باشه که بهد از دو سه جلسه خواستگاری بپرسین که شما بیماری خاصی ندارین؟
و وقتی که اونم پرسید بگید بیماری مهمی که ندارم فقط یه موردی بوده چندسال پیش... که گفتن اگه بزرگ نشه یا تغییر نکنه موضوع مهمی نیست
که خداروشکر تغییر هم نکرده
ولی به هرحال من برای اینکه صداقت داشته باشم و بعدها عذاب وجدان نگیرم گفتم که شما هم در جریان باشین

موفق باشین