به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 مرداد 91 [ 10:27]
    تاریخ عضویت
    1391-5-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    430
    سطح
    8
    Points: 430, Level: 8
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 24 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    سلام خدمت مدیر همدردی و دیگر دوستان
    کلیاتی از مشکلی که میخوام با شما در میون بذارم رو میگم و چون نمیدونم دقیقا چه چیزهایی رو باید توضیح بدم منتظر سوال هاتون میمونم
    اول اینکه از آقای مدیر همدردی و بعد ازون دوستانی که تجربه مشابه دارن یا میتونن پیشنهادات سازنده بدن کمک میخوام

    من 27 ساله و مادر یه دختر دوساله ام که مدت یکسال هست از همسرم جدا شدم و کارمند هستم و تمام خرج خودم و فرزندم رو بدون یک ریال کمک از دیگران می پردازم
    خصوصیات رفتاری خودم آرام، صبور ، مذهبی، خودخور و حمایتگر هست
    محیط کاری من محیط خشن و مردونه ای هست و من هیچ همکار خانومی ندارم و حدود 20 همکار آقا در ارتباط کاری با خودم و 200 آقا در اطرافم که تا حدود 1 کیلومتر از هر طرف هیچ خانومی هم نیست !
    خیلی زجر کشیدم تا بالاخره خودم رو توی این محیط به اثبات رسوندم و حالا برعکس روزایی که مدام آزارم میدادن نسبت به من حس حمایتی پیدا کردن و خدارو شکر مدام در حال کمک کردن و احوال پرسی و ... هستن
    اما مشکل من :
    (فعلا کاری با مشکلات شدید زندگی تنهای یک زن نداریم )
    مشکل کوچکی سر کارم من و اذیت میکنه و اون تقلا ها و ناراحتی های شدید همسران همکارانم هست ، بیش از حد خودشون و اذیت میکنن و مدام فکر میکنن من در کمین همسرانشون هستم
    همسر یکیشون که درصدد اخراج من ازین محیط بود و خیلی اذیت کرد و مدتها کارم تلخ شده بود
    البته من این رو بیشتر تقصیر همکارام میدونم که همه چیز و خونه تعریف میکنن و شرایط من رو مو به مو توضیح میدن و یا شاید تصورات اشتباهشون رو هم میگن و اون بیچاره ها رو اذیت میکنن
    همشون من رو از همسرانشون قایم میکنن ، تا وقتی سر کاریم خیلی باهام خوبن اما به محض اینکه همسرشون و میبینن یکم رفتارشون توهین آمیز میشه ، در مقابل من هم وسواس فکری گرفتم و حتی موقع دادن اس ام اس کاری مدام فکر میکنم الان تو خونه دعواشون میشه !
    خانومهای عزیز همینجا ازتون خواهش میکنم حساسیت بی جای خودتون رو بیارید پایین و همسرانتون و خانم های امثال من رو بی مورد آزار ندید
    آقای مدیر عزیز
    من چطور رفتار کنم که این حساسیت ها به حداقل برسه
    وقتی باهام توهین آمیز رفتار میکنن چطور رفتار کنم ؟
    اگر همسر همکارم رفتار بدی داشته باشه باهام و تهمت بزنه من چکار کنم ؟
    چطور وسواس فکری رو از خودم دور کنم و مدام فکر نکنم که دارم زندگی ها رو متلاشی میکنم ؟

    و این فقط مخصوص همکارانم نیست
    توی فامیل هم ...
    مثلا زن پسرخاله ام از زمان جدایی رفتار توهین آمیز (شبیه قهر) با من داره
    بی دلیل !

  2. 6 کاربر از پست مفید تن ها تشکرکرده اند .

    تن ها (چهارشنبه 01 شهریور 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 بهمن 93 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-27
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    2,749
    سطح
    31
    Points: 2,749, Level: 31
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    968

    تشکرشده 980 در 243 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    سلام دوست عزیز
    من تقریبا 4 ساله جدا شدم، 3 سال از شما بزرگترم و بچه ندارم، منزله پدر زندگی میکنم، متاسفانه این مسایل که میگین دامن گیر جامعه ما شده، خانمها که رفتار غلط دارند هیچ، متاسفانه آقایون هم به دیده جنسه قابله مصرف نگاه میکنن، البته من هم محیط کاریم مردونست، اما خوب به خاطر حضور بابا کسی جرات چپ نگاه کردن را نداره، تو فامیل هم همین طور، محیط ورزشم هم مردونست، یعنی مختلطیم، اما کسی از ماجرای طلاق خبر نداره، و همه فکر میکنن من یه دختره سخت گیرم که نخواستم ازدواج کنم،
    اینها رو گفتم تا چند تا راهکار بدهم
    باید قبول کنین شما نمیتونین دید غلط افراد جامعه را تغییر بدین، و قضاوت خانمهای همکاران یا اقوامتون هم بر میگرده به عدم شناخت صحیحه شما، این افراد رو رها کنین، اصلا بهشون هم فکر نکنین، کار خودتون را بکنین، آن که حساب پاک است از محاسبه چه باک، بیشتر زیر پرچم خانواده مخصوصا پدر باشین که میتونه تنها حامی شما در این مسایل باشه، دیگه خیلیها جرات به ذهن خطور دادنه تهمت هم پیدا نمیکنن چه رسه رفتار زشت یا برخورد غلط.
    از طرفی قوی تو محله کارتون حاضر شین، دیگه از مشکلاتتون چیزی مطرح نکنین تا افراد یا همکاراتون بخوان همدردی کنن یا حرفی از شما به منزل انتقال بدهن، فقط در زمانه کاری با همکاراتون ارتباط داشته باشین، هر چند محدود و در حد اس ام اس کاری، اگر هم واجب بود از کسه دیگه بخواین پیامه شما رو برسونه. کم کم با کم حاشیه شدنتون، این مسایل کمرنگ میشه و اصلا همه اطرافیانتون فراموش میکنین شما جدا شدین و اوضاع به رواله عادی بر میگرده
    زمان حلاله مشکلاته
    با هر کس هم که رفتار بدی داشت، مخصوصا خانمها، خیلی بامهربانی از شرایطتون بگین که چه طور مثله یه مرد بار زندگی به دوشتون هست و فقط یه چیز براتون مهمه و اون هم خوشبختی فرزندتون، و نیازی ندارین که زندگیه خودتون را رو کلبه خرابه یه زندگی دیگه بنا کنین چون خودتون طعم تلخ جدایی را چشیدین و حاضر نیستین کسه دیگه بچشه و خوب این اطمینان هم بدین، اینقدر پایبند هستین و اینقدر احترام برای شخصیتتون قایلیل که حاظر نیستین مثله جنسه یه با ر مصرف به شما نگاه شه حالا شرعی یا غیر شرعی
    این هم میتونین مطرح کنین که اگر اونها جای شما بودن، واقعا چه توقعی از اطرافیان داشتند؟

    کمی اعتماد به نفست را بیشتر کن، این باعث میشه امواجش روی دیگران هم اثر بزاره، این را باور کن که ترسها و نگرانیهای شما حتی اگر هم مطرح نشه، تاثیر منفی در ارتباطتون با دیگران میزاره، پس از خودتون دورش کنین

  4. 7 کاربر از پست مفید elahe.a تشکرکرده اند .

    elahe.a (سه شنبه 24 مرداد 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 مرداد 91 [ 10:27]
    تاریخ عضویت
    1391-5-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    430
    سطح
    8
    Points: 430, Level: 8
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 24 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    سلام و ممنونم بابت بازگویی تجربه تون
    سعی میکنم جز به جز جوابتون بدم
    خانمها که رفتار غلط دارند هیچ، متاسفانه آقایون هم به دیده جنسه قابله مصرف نگاه میکنن،
    بله این موضوع خیلی دامن گیر من هست اما فعلا نمیخوام دربارش صحبت کنم و مشکل دیگه ای رو مطرح کردم

    اما کسی از ماجرای طلاق خبر نداره، و همه فکر میکنن من یه دختره سخت گیرم که نخواستم ازدواج کنم،
    من هم کسی از ماجرای طلاقم خبر نداره و فقط فکر میکنن تنها هستم اما کامل جدا نشدم یعنی من پنهان کردم
    بیشتر زیر پرچم خانواده مخصوصا پدر باشین که میتونه تنها حامی شما در این مسایل باشه،
    متاسفان پدر من در این خصوص دخالتی نمیکنه و با اینکه خیلی مذهبی و منطقیه اما میگه باید خودت رو پای خودت باشی
    از طرفی قوی تو محله کارتون حاضر شین، دیگه از مشکلاتتون چیزی مطرح نکنین تا افراد یا همکاراتون بخوان همدردی کنن یا حرفی از شما به منزل انتقال بدهن، فقط در زمانه کاری با همکاراتون ارتباط داشته باشین، هر چند محدود و در حد اس ام اس کاری، اگر هم واجب بود از کسه دیگه بخواین پیامه شما رو برسونه. کم کم با کم حاشیه شدنتون،
    خیلی سعی میکنم این مسائل رو رعایت کنم از مشکلاتم که نمیگم اما اونا در هر صورت همدردی میکنن مثلا برای بچه ام کادو میخرن یا اگر چیز سنگینی بخرم برام میارن جای من وایمیسن تا من زودتر برم خونه، تو محیط فوق العاده خشن کاریه ما ازم دفاع میکنن و ... اما چیزی از جزئیات نمیدونن
    درباره ارتباط حداقل کاری هم تا حدی میتونم بگم امکان نداره ، همین الان حداقلشه ، توی تیپ کاریه من تنها هستم و تنها کسی هستم که با اونا در ارتباطم و بقیه تیپ کاریشون فرق میکنه و عملا نمیشه کمتر مواجه بشیم
    همسرانشون بی دلیل خودشون اذیت میکنن البته بیشترش بخاطر بی سیاستیه خود آقایون هست .
    با هر کس هم که رفتار بدی داشت، مخصوصا خانمها، خیلی بامهربانی از شرایطتون بگین که چه طور مثله یه مرد بار زندگی به دوشتون هست و فقط یه چیز براتون مهمه و اون هم خوشبختی فرزندتون، و نیازی ندارین که زندگیه خودتون را رو کلبه خرابه یه زندگی دیگه بنا کنین
    جلوی روی خودم چیزی بروز نمیدن و فقط آویزون شوهراشون هستن ، جوری بهشون میچسبن که انگار همین الان میخوام جداشون کنم ، گاهی ازین برخوردها خندم میگیره اما بیشتر عذاب وجدان و وسواس فکری پیدا کردم و عذاب میکشم
    من همیشه ازینکه محور توجه باشم یا حتی اینکه ببینم کسی داره تو خیابون نگاهم میکنه اذیت میشم اما توی محل کارم و فامیل خیلی مورد توجهم ، البته بیشتر آقایون توجه و محبت خاصی بهم دارن که این باعث زجر خانومهاشون و برداشت غلط دیگران میشه ، نمیدونم چطور برخورد کنم مجبورم تو جمع ها الکی با آقایونی که خانومهاشون همراهشونه حرف نزنم تا اعصابم آرومتر باشه
    مثلا باید با پسرخالم قهر باشم تا زنش بعد از دوساعت خیالش راحت بشه و دوکلمه حرف بزنه و به نظرم این باج دادن به اون و تایید کارهاشه ! اما خداییش همکارهام به چشم جنس دسته دوم نگاهم نمیکنن چون تو این مدت خیلی سختی کشیدم تا بهشون ثابت کنم نمیخوام با هیچ کسی باشم و انواع اقسام مزاحمت های تلفنی و ... داشتم خدارو شکر الان با نهایت احترام باهام رفتار مکنن اما همشون موقع روبرویی من با همسرش استرس خاصی میگیرن

  6. 4 کاربر از پست مفید تن ها تشکرکرده اند .

    تن ها (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 بهمن 93 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-27
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    2,749
    سطح
    31
    Points: 2,749, Level: 31
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    968

    تشکرشده 980 در 243 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    دوست من،
    شما کاری رو که فکر میکنی درست هست انجام بده، بزار دیگران هر جور دوست دارند قضاوت کنن، تا زمانی که خودت به باور نرسی، این افکار دست از سرت برمنیداره و حتی هر ارتباطی را میخواهی به این مساله نسبت بدی،
    منظورم از اینکه گفتم زیر پرچم پدر، این نیست که ایشون حمایت خاصی داشته باشن، نه، منظورم همون حمایتی که یه پدر از دختر مستقلش داره، با خانواده حرکت کنین، در فامیل خودتون را جزئی از خانواده بابا جا بندازین، دختر خانواده یه مدت نبوده، حالا دوباره برگشته........
    عزیزم، این طبیعیه که رفتار همکارانه مرد در کنار همسرانشون متفاوت هست و ربطی به شرایط شما نداره و این مساله مربوط به حساسیت همسرانشون هست، حالا اگر ازدواج هم نکرده بودین باز این مسایل در اون محیط مردونه پیش می اومد، من بیشتر فکر میکنم شما رو خودت و نوع نگرشت کار کن، حالا که اینقدر شرایط خوب هست، پس زمانه اینه که زندگیت رو بسازی، و اجازه ورود این تنشهای الکی رو هم به خودت نده، اینقدر سختی کشیدی و اینقدر مانع زندگی سر راحت هست که این چیزها رو اهمیت هم قایل نشی

  8. 2 کاربر از پست مفید elahe.a تشکرکرده اند .

    elahe.a (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 مرداد 91 [ 10:27]
    تاریخ عضویت
    1391-5-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    430
    سطح
    8
    Points: 430, Level: 8
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 24 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    درسته
    حساس شدم و همین حساسیت خودم اذیتم میکنه
    امیدوارم این نوشته من باعث بشه خانوم های متعهل کمتر با داستان سازی و توهم های بی پایه زندگی خودشون و همسرشون تلخ کنن
    سعی میکنم از ذهنم حذف کنم که چطور همجنس های خودم با بی رحمی درباره من قضاوت و رفتار کردن
    و همین طور آقایونی که باعث بروز این سوءتفاهمات شدن

  10. 3 کاربر از پست مفید تن ها تشکرکرده اند .

    تن ها (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    237
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    818

    تشکرشده 848 در 197 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    خواهر جون
    تن های عزیز
    یادتون باشه شما مسئول تفکر و برداشت های دیگران نیستید.
    بذارید هر فکری میخوان بکن. چه اهمیتی داره؟؟؟؟؟؟؟

    شما تنها مسئول رفتار خودتون هستید. مسئول کاری که وظیفه داریدو مسئول خانواده دو نفره تون.
    نه مسئول و پاسخگو در مقابل افکار دیگران.
    از این مساله تمرکزتونو بردارین.

    این طور اگر به قضیه نگان کنید، کار کردن براتون سخت میشه و وسواس کاری و فکری پیدا میکنید.
    البته شاید خودتون تشخیص بدید که بهتره طور دیگه ای با این همکاران آقا مراوده کنید. خوب حرفی نیست.
    اما دلیل نمیشه که نگران باشید تو خونه با همسرشون دعواشون میشه یا نه.
    شما واقعا مسئول بی سیاستی این همکارا نیستید.
    شاد باشی عزیزم

  12. 4 کاربر از پست مفید mehrabooni تشکرکرده اند .

    mehrabooni (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    تن ها جان درکت میکنم که چی میگی ولی از اونطرف خانمهای متاهل رو هم درک میکنم که تو این زمونه که هیچکی به هیچکی رحم نمیکنه (حتی خواهر به زندگی خواهرش رحم نمیکنه) رو این مسائل حساس بشند و سعی کنند زندگی و شوهرشون رو حفظ کنند.

    به خدا آدم چیزایی میشنوه و میبینه که مغزت سوت میکشه.
    طرز رفتار دیگران با ما بازتابی از طر رفتار و برخورد ما با اوناست..البته این فرمول همیشه یه جور جواب نمیده ولی خیلی وقتا اینجوریه.

    تعریف تجربه شخصی:
    من 33 سالمه و 2 سالو خورده ای هست جدا شدم.سر کار میرم..البته محیط کارم خیلی علمی و تخصصی هست و همکارام همگی دکتر و مهندس هستند ولی خوب این مساله باعث نمیشه که بعضی وقتها سروگوششون نجنبه!!

    اوایل بعضی آقایون محل کارم سعی میکردند خودشونو بهم نزدیک کنند (به طرق مختلف) ولی با سردی و خشکی و رسمی بودنم مواجه میشدند.
    من از مطلقه بودنم حرفی با کسی نزده بودم ولی با تحقیق تو فایل استخدامی و اینا متوجه شده بودند، و حتما تو حرفاشون با خانوماشونم این موضوع رو گفته بودند چون بعدا طی این ماجرا متوجه شدم که به خانوماشونم گفتند:

    توی مهمونی شرکت که خانومهاشونم دعوت داشتند

    همشون خیلی دوست داشتند ببیند منو...که مثلا چه شکلیم..درک میکنم البته چون خودم یک زنم
    دیدم هی میچسبند به شوهراشونو هی جلوی همه (مخصوصا من) به شوهراشون ابراز عشق و یه سری لوس بازیای خاصی میکنند.(نمیدونم میخواستند از من زهر چشم بگیرند یا اینکه نشون بدند عشقشون خیلی قویتر از اینیه که من مثلا بتونم بهش خدشه ای وارد کنم و یا اینکه...نمیدونم)...بازم میگم درکشون میکنم

    ولی من با بی تفاوتی و لبخند همراهیشون میکردم..حتی بعضی وقتا خانمهاشون با هم حرف میزدند و مثلا به من توجه ای نداشتند...ولی بازم من فقط لبخند میزدم بهشون و اصلا هم جبهه نمیگرفتم و برعکس از بعضی از خصوصیاتشون تعریف میکردم..

    مثلا به یکیشون میگفتم: چه موهای خوشرنگی داره
    به یکیشون: عجب مانتوی قشنگی
    یکیشون: چه فلان لوازم آرایش توپی استفاده کردی و......

    حالا همونا شدند دوستای خودم
    حتی یکیشون که خب اعتماد به نفس خیلی پایینیم داشت اصلا یه مدت اومد همینجا کنار شوهرش مشغول کار شد تا حسابی تحت کنترلش بگیره ولی بازم دید نه بابا، خبری نیست و من عمرا دم به تله کسی نمیدم خودش گذاشت رفت (البته درکش میکنم)


    آخه مگه کاری داره که یه مردو که سروگوشش میجنبه رو از راه بدرش کرد؟؟؟
    اگر اینکارو نمیکنیم برای اینه که واسه خودمون و همنوعمون ارزش قائلیم..از هم پاشیده شدن زندگی یه نفر مثل از هم پاشیده شدن زندگی خودمونه.

    وقتی یک زن از خیانت شوهرش قلب و روحش زخمی میشه عرش خدا میلرزه و این لرزه ها حتما تو زندگی اون یا اوناییکه باعث بانیش بودند تاثیر داره.

  14. 9 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (پنجشنبه 26 مرداد 91)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    سلام تن های عزیز

    به همدردی خوش آمدی گلم

    وقعا شخصیتت و صلابتت قابل تحسینه خانومی

    عزیز دلم مشکل فقط تو نیستی! تا وقتی ازدواج نکردی یک طور اذیتت می کنند و وقتی طلاق میگیری یک جور دیگه.

    متاسفانه ما خانومها با هم جنس های خودمون خوب نیستیم و خودمون باعث این مسائل شدیم. به حاشیه نمیرم گلم.

    درفامیل زنی داشتیم به غایت نجیب و با حیا که همسرش فوت شد و این زن زیبا در هنگام فوت همسرش فرزندانی

    داشت. سالها ازدواج نکرد تا فرزندانش بزرگ شدن و ازدواج کردن. بعد یکی از مردان فامیل که همسرش فوت کرده بود از

    این خانم خواستگاری کرد و نمیدونی چه بلوایی به پا شد و پشت سر این بانوی محترم چه حرف ها که نزدن! ولی

    من و مادرم یک تنه جلوی حرف های یک فامیل ایستادیم و به اون خانوم توصیه هایی رو کردم که به شما می کنم

    امروز.


    - عزیزم همیشه خودت باش و برای خودت زندگی کن! مردم همیشه حرف مفت دارن که بزنن چون پر از عقده و

    ناکامی و مشکل هستند و قصد تخریب دارن! پس تو خودت رو باور کن! و به خودت اعتماد داشته باش! به نظر میرسه

    طلاق باعث کاهش اعتماد به نفست شده پس افزایشش بده.

    - همواره به صفت حیا خودت رو آراسته کن تا خیلی ها متوجه جایگاهشون بشن! با صلابت و محکم!

    - در این راه از خداوند کمک بخواه و همواره خودت رو از مواضع تهمت و حرف و سخن دور کن و طوری رفتار کن که

    همکارات بفهمن چقدر محکمی!

    - در برخورد با دیگران کاملا بی توجه به رفتارشون باش! عزت نفس و صلابت تو در اونها به مرور تاثیر میگذاره! برات مهم

    نباشه که چطور رفتار می کنن! مهم اینه که تو کار درستی داری انجام میدی و به درستی کارت ایمان داری!

    - سعی کن خودت رو منزوی نکنی که دیگران فکر کنن حق باهاشون بوده و اگر حرف پیش اومد در کمال ادب براشون

    توضیح بده که رفتارشون و نگرانیشون بیمورده و براشون جا بنداز که شما هم انسانی هستین مثل بقیه!

    - سعی کن فقط خودت باشی و به دیگران راه ندی! باور کن دنیا در مقابل خواست تو سر تعظیم فرو میاره بالاخره و

    همگان نجابتت رو تحسین می کنن.

    - در پوشش و گفتار و رفتارت سخت گیر تر از گذشته باش تا بیمار دلان افکار منفی به دلشون راه ندن!

    - به حرف مردم فکر نکن و هر وقت افکار منفی اومد سراغت از تکنیک توقف فکر استفاده کن!

    همبشه بادت باشه خداوند پشت و پناه و حامی و نگهیان تو هست و چه حامی ای بهتر از این!

    موفق باشی گلم



  16. 6 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (چهارشنبه 25 مرداد 91)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 31 مرداد 91 [ 10:27]
    تاریخ عضویت
    1391-5-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    430
    سطح
    8
    Points: 430, Level: 8
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 24 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    دوستان عزیزم واقعا ممنونم بابت نظرات همه جانبه و مفیدتون

    خصوصا اینکه اکثرا هم تجربه بودیم و این خیلی بهم کمک کرد

    شما تنها مسئول رفتار خودتون هستید. مسئول کاری که وظیفه داریدو مسئول خانواده دو نفره تون.
    نه مسئول و پاسخگو در مقابل افکار دیگران.
    از این مساله تمرکزتونو بردارین.
    این حرف شما کاملا درسته و من باید فکرم رو آزاد کنم و نسبت به اونها درگیری ذهنی نداشته باشم اما وقتی افکاره غلطشون ظاهر پیدا میکنه حس تحقیر بهم دست میده که میدونم حس غلطیه و اینجا مشکل از خودمه
    همشون خیلی دوست داشتند ببیند منو...که مثلا چه شکلیم..درک میکنم البته چون خودم یک زنم
    دیدم هی میچسبند به شوهراشونو هی جلوی همه (مخصوصا من) به شوهراشون ابراز عشق و یه سری لوس بازیای خاصی میکنند.(نمیدونم میخواستند از من زهر چشم بگیرند یا اینکه نشون بدند عشقشون خیلی قویتر از اینیه که من مثلا بتونم بهش خدشه ای وارد کنم و یا اینکه...نمیدونم)...بازم میگم درکشون میکنم

    ولی من با بی تفاوتی و لبخند همراهیشون میکردم..حتی بعضی وقتا خانمهاشون با هم حرف میزدند و مثلا به من توجه ای نداشتند...ولی بازم من فقط لبخند میزدم بهشون و اصلا هم جبهه نمیگرفتم و برعکس از بعضی از خصوصیاتشون تعریف میکردم..

    مثلا به یکیشون میگفتم: چه موهای خوشرنگی داره
    به یکیشون: عجب مانتوی قشنگی
    یکیشون: چه فلان لوازم آرایش توپی استفاده کردی و......
    عزیزم شما دقیقا حرف دل من و زدی اما خیلی خوب درمقابلش رفتار کردی اما این باعث نمیشه که بیشتر توی اشتباهشون فرو برن و بقول معروف کمی لوس بشن ؟

    حتی یکیشون که خب اعتماد به نفس خیلی پایینیم داشت اصلا یه مدت اومد همینجا کنار شوهرش مشغول کار شد تا حسابی تحت کنترلش بگیره ولی بازم دید نه بابا، خبری نیست و من عمرا دم به تله کسی نمیدم خودش گذاشت رفت
    این موضوع دقیقا برای من پیش اومد با این تفاوت که وقتی نتونست چیزی پیدا کنه باز ه روی حرفش پافشاری کرد و هرجایی نشست پشت من حرف زد و مدتها همسرش که رییس من بود رو مجبور کرد تا من رو بیرون کنه !
    دوست عزیزم مشخصه شما خیلی تجربه داری و برخورد زیادی هم با همکارات و همسرانشون داری خوشحال میشم بیشتر باهم صحبت کنیم
    آخه مگه کاری داره که یه مردو که سروگوشش میجنبه رو از راه بدرش کرد؟؟؟
    اگر اینکارو نمیکنیم برای اینه که واسه خودمون و همنوعمون ارزش قائلیم..از هم پاشیده شدن زندگی یه نفر مثل از هم پاشیده شدن زندگی خودمونه.
    عزیزم در اصل طرز فکر اون ها غلطه
    خیلی خوبه که درکشون کنیم اما نه اونقدر که باعث بروز سوءتفاهم بیشتر باهاشون بشه
    به نظرم گاهی برخورد لازمه
    چرا فکر میکنن من که جدا شدم دیگه شایسته داشتن یک زندگی آرام و بی دغدغه و دونفره نیستم ؟ و حتما باید برم روی زندگی یه نفر و یواشکی رابطه داشته باشم ؟
    ما هم مثل خود اونها به مردی علاقه داریم که قلبش در تصرف خودمون باشه نه زن دیگه و ... و بچه و .....
    در مقابل اشتباه آقایون صدبرابر بدتره که نمیفهمن چی رو باید بگن و چی رو نه ! و یا تا به حال جوری رفتار کردن که اینقدر مورد سوء ظن هستن
    تا حالا صبر و آرامش به خرج دادم دوستان اما احساس میکنم صبر برای مقابله با این مشکل مثل خوردن قرص مسکن هست
    دلم میخواد یک رفتارم نطقی و درست رو چاشنی صبرم کنم تا درمان بشه اما نمیدونم چی !

    دوست عزیزم بهار شادی
    ممنونم بابت نوشته ات که خط به خطش برام سودمند و با ارزش بود
    امثال من یا قربانی شهوت و هوس های شیطانی دیگران میشن یا قربانی سوءظن دیگران
    اما من نمیخوام اینجوری زندگی کنم

  18. 4 کاربر از پست مفید تن ها تشکرکرده اند .

    تن ها (پنجشنبه 26 مرداد 91)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: زنی آرام در آستانه طوفان، مشکلات زندگی پس از جدایی

    سلام دوست عزیز.به همدردی خوش اومدی.

    من نظر شخصیمو میگم..به نظر من ایراد کار اینجاس که شما زیاد از حد به رفتارای اونا توجه داری.در صورتیکه لزومی نداره.مثلا:

    جلوی روی خودم چیزی بروز نمیدن و فقط آویزون شوهراشون هستن ، جوری بهشون میچسبن که انگار همین الان میخوام جداشون کنم ، گاهی ازین برخوردها خندم میگیره اما بیشتر عذاب وجدان و وسواس فکری پیدا کردم و عذاب میکشم
    ببخشید که رک میگم اما به نظر من اصلا و ابدا به شما و هیچ شخص دیگه ای ارتباطی نداره که اونا اویزون شوهراشون هستن یا نیستن...
    شوهرشونه شاید دلشون میخواد عین لاله و لادن بهم بچسبن..ایرادی نداره..

    شما چرا زوم میکنی روی رفتارشون که ایا این خانومه به شوهرش چسبیده؟؟ایا اویزونشه؟؟؟نیازی نیست به رفتاراشون دقت کنی که خندت بگیره یا عذاب وجدان پیدا کنی..

    وقتی شما روی رفتارای اونا زوم میکنی..اونا هم روی رفتارای شما زوم می کنن.
    وقتی شما روی برخوردای اونا حساس میشین اونا هم روی رفتارای شما حساس میشن.

    حالا چون مطلقه هستی یه ذره بین برداشتی ریز به ریز رفتار اقایون و خانوما رو زیر ذره بین گذاشتی و برای خودت تفسیر میکنی..
    ممکن بود تو متاهلم میبودی بازم این زنها اویزون شوهرشون میبودن اما چون خودت حساس نبودی اصلا متوجه این موضوع نمیشدی.

    به نظر من نه انقد بهشون دقت کن نه هیچی..نیازی هم نیست تعریف الکی ازشون کنی که وای چه لباست خوشگله..تو اگه سرت به کار خودت واقعا گرم باشه بعد یه مدت اونا هم بیخیال میشن..
    چون تو بیخیال شدی اونا هم بیخیال میشن.

    نمیدونم متوجه منظورم هستی یا نه؟؟
    انقد به دیگران پالس نفرست من مطلقه ام پس لابد ازم میترسی...

    من همیشه ازینکه محور توجه باشم یا حتی اینکه ببینم کسی داره تو خیابون نگاهم میکنه اذیت میشم اما توی محل کارم و فامیل خیلی مورد توجهم ، البته بیشتر آقایون توجه و محبت خاصی بهم دارن که این باعث زجر خانومهاشون و برداشت غلط دیگران میشه ، نمیدونم چطور برخورد کنم مجبورم تو جمع ها الکی با آقایونی که خانومهاشون همراهشونه حرف نزنم تا اعصابم آرومتر باشه
    ببین خودتم داری توجه میکنی.

    اگه توجه نکنی متوجه توجه خاص!!!!!! اقایون نمیشی..
    کلا یه سر بازی دست توئه..یه سر دیگش دست بقیه..تو سر خودت رو درست انجام بده..یعنی از بازی بیرون بیا..توجه نکن..چه اهمیتی داره فلان اقا بهت توجه خاص داره یا نداره؟؟

    توقف فکر و استفاده از تجاهل اینجور جاها بکار میاد.

    مثلا باید با پسرخالم قهر باشم تا زنش بعد از دوساعت خیالش راحت بشه و دوکلمه حرف بزنه و به نظرم این باج دادن به اون و تایید کارهاشه !
    ببین این که ما داریم میخونیم برداشت توئه.که توش احتمال خطا هم هست.

    اما در هر صورت نیاز نیست با پسر خالت قهر کنی..نیازی هم نیست دقت کنی ایا مثلا بهت توجه خاص داره یا نه؟؟
    خودت باش..انگار متاهلی..در اینصورت حتی اگه زن پسرخالت هم ناراحت بشه به تو ربطی نداره و اون مختاره ناراحت بشه یا نشه.

    اینم بخوون.
    بازی ها

    موفق باشی

  20. 2 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (پنجشنبه 26 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا من از پس جدایی بر میام ؟
    توسط بادبادک در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 18 شهریور 96, 16:20
  2. اختلال استرس پس از ضربه ( ptsd ) - تشخیص و درمان
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 24 بهمن 94, 21:33
  3. استرس پس از سانحه
    توسط دانوب در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 27 مرداد 91, 01:54
  4. استرس بي مورد پس از فوت مادربزرگم
    توسط بهار58 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 مرداد 91, 13:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.