به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 دی 91 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    با سلام خدمت دوستان عزیز
    نمیدونم از کجا شروع کنم ولی به یه مشکل بزرگی برخوردم و کسی رو هم ندارم که تو این زمینه تجربه داشته باشه و به من کمک کنه طوری که این مشکل یک ماه زندگی منو مختل کرده و من اونی نیستم که چندماه قبل با شور شوق واسه ارشد برنامه ریزی میکرد و قصد خوندن واسه ارشد از تابستون رو داشت ولی الان داره ۴۵ روز میگذره و من هیچی نخوندم و سر چند راهی بزرگی قرار گرفتم و با کسی هم نمیتونم در میان بذارم...و با توجه به اشنایی که با شما دوستان دارم و میشه گفت شاید کسانی مثل من هم هستند و خواستم اینجا با شما درمیان بذارم شاید نظرات و تجربیات شما دوستان بتونه به من کمک کنه پس خواهش میکنم پس از خوندن داستان و مشکل من هر نظری که به ذهنتون رسید کمکم کنید!!!
    خب داستان این مشکل من از این قرار هست من وقتی که از کاردانی به کارشناسی رفتم از همان اوایل مهر سال ۹۰ دنبال منابع و مراجع ارشد بودم که مانشت هم تو این زمینه اشنا شدم و شدید در حال تحقیق و جستجو بودم تا بتونم واسه ارشد اماده بشم و بتونم یه دانشگاه خوب قبول بشم اوایل ترم بود که یکی از هم کلاسی های ما بود و بهش حس خاصی پیدا کردم هرچند در جمع دوستان نسبت به اون شخص احساس بی تفاوتی میکردم ولی ته قلبم یه چیزی بود ترم یک هرطور شده بود به خودم غلبه کردم و جنگیدم و با این موضوع کنار اومدم که مبادا اینجور مسائل باعث لطمه به درسم بشه ترم یک تموم شد منم درس هام رو خوب پاس کردم ترم دو شروع شد ولی من باز باخودم کنار میومدم ولی همیشه یه حس خاصی به طرف مقابل داشتم تا اینکه بعد عید ما اومدیم دانشگاه و من دیگه مثل قبل نمیتونستم دیگه با این مسئله کنار بیام نه میتونستم بیخیال بشم نه میتونستم برم جلو میترسیدم از اینده از اینکه شاید خیلی چیزهایی که فکر میکردم نشه تا اینکه موقع امتحانات پایان ترم بود و بخاطر مسائل درسی ارتباط من طرف مقابل برقرار شد گفتگو های ما درسی بود ولی من طور دیگری رفتار میکردم و ایشون اصلا از راز دل من باخبر نبود در حین این گفتگوها من با برخی از خصوصیاتش اشنا شدم و داشتن چند خصوصیت مثبت منو واقعا بهش علاقه مند کرد امتحانات تموم شد و نتونسته بودم هنوز حسی رو که نسبت بهش داشتم بهش بگم واین مسئله خیلی منو ازار میداد تا اینکه دیگه تصمیم گزفتم بگم ولی قبل از اینکه بخوام بگم به مدت یه هفته کاملا در مورد اینده و عواقبش فکر کردم ولی باز مردد بودم برم جلو ولی به خدا توکل کردم گفتم اگه این کار خیر و صلاح خودت یه نور امیدی به دلم بنداز تا اینکه بالاخره یه روزی من دیگه دلم قرص شد و رفتم جلو ولی قبل از اینکه برم جلو یه استخاره با قران کردم درسته گفتن در کار خیر استخاره نمیکنن ولی من بخاطر این کردم که ببینم ایا این کاری که این موقع انجام میدم خوبه یا نه جواب استخاره خیلی خوب اومد و من دیگه هرچی تو دلم بود گفتم خلاصه بگذریم یه چند دوره ای ما از طریق ایمیل باهم در ارتباط بودیم و اندک شناختی نسبت بهم پیدا کردیم اشنایی ما که تا حدودی کامل شد مشکلات من شروع شد و برخی از هدفهام فراموش من یه ماه الان درگیر این مشکلاتم و واقعا نمیتونم در این روزها هیچ کاری انجام دست و دل انجام دادن هیچ کاری ندارم حتی واسه ارشد خوندن حالا من مشکلاتم رو میگم و امیدوارم شما نظر خودتون رو بگید و منو راهنمایی کنید
    مشکل اولی که هست من یه سال دیگه فارغ التحصیل میشم و طرف مقابل یکسال هم از من بزرگتره حالا خانواده ام با این موضوع مشکل ندارن ولی همونطور که خودتون میدونید دخترها زودتر ازدواج میکنند و کمتر تا سنین بالا میمانند سن الان من هم ۲۲ می باشد
    موقع فارغ التحصیلی من ۲۳ میشم اونم ۲۴ و فرصت برای من خیلی کمه
    حالا یه راه من اینه بعد پایان فارغ التحصیلی برم خدمت و بیام کار پیدا کنم و اقدام به خواستگاری کنم و بتونیم باهم در کنارهم واسه ارشد بخونیم که این خدمت سربازی با اماده شدن اولیه دوسال میکشه حالا من میترسم برم خدمت بیام شغل نداشته باشم اونوقت تکلیفم چیه کی به من دختر میده من فعلا تنها دلخوشیم اینه دغدغه مسکن ندارم...این راه از نظر طرف مقابل من بهترین راه چون میگه من بیشتر از دوسال نمیتونم صبر کنم و موقعیت های دیگر خودمو رد کنم هرچی هم باهم گفتگو میکنیم که من متقاعدش کنم تا سه سال صبر کنه ولی میگه نمیتونم خواستگار های خودم رو رد کنم چون نگرش بابام نسبت به من عوض میشه حالا خدارو شکر فعلا خواستگاری نداره حالا من اینجا دوسال بعد فارغ التحصیلی وقت دارم حالا به نظر شما من چیکار کنم؟
    اینم بگم من دیگه شدید وابسته شدم و یه خرده هم احساساتی هستم و نمیتونم به این اسونی از ایشون بگذرم
    و میخوام تلاشم رو کنم هم بهش برسم هم درکنار هم موفقیت های دیگر رو باهم بدست بیاوریم
    هدف قبل اشنایی من با ایشون این بود که میخواستم از تابستون واسه ارشد بخونم ولی الان نصف تابستان رد شده و من نتونستم کاری انجام بدم چون حیرانم
    حالا از شما دوستان میخوام بهم بگید چیکار کنم با این وضعیت؟؟
    ایا بعد از خدمت سربازی میتونم یه شغلی واسه خودم پیدا کنم یا دست و پا کنم و برم خواستگاری یا امکانش نیست؟؟
    داخل پرانتز بگم (۷ماه کسری خدمت دارم و تنها دلخوشیم اینه که دغدغه مسکن ندارم)
    حالا اگر هم فکر میکنید این کار به سرانجام نمیرسه کمکم کنید یا راه حلی پیشنهاد بدید تا این مسئله رو فراموش کنم و سریعتر شروع کنم واسه ارشد بخونم
    ببخشید زیادی حرف زدم ولی باور کنید الان یکماه زندگیم بهم ریخته سردرگمم به عنوان یه دوست کمکم کنید خودم دیگه کم اوردم
    پ.ن:
    مورد اول که بهش اشاره میکنم اشنایی ما باهم بدین گونه است ما تو چند ماهی که باهم به طور محدود ارتباط داریم فقط سعی بر این داریم که خصوصیات اخلاقی همدیگرو بشناسیم و اصلا قضیه رابطه دوستی در میان نیست و هیچ قولی هم بین خودمان ندادیم فقط بخاطر اشنایی و شناخت حقیقی نسبت بهم در ارتباط هستیم من خصوصیات اخلاقی بدی که دارم به ایشون گفتم ایشون هم خصوصیات خوب و بد اخلاقی خودشون رو به من گفتن...
    مشکل حال حاظر ماهم اینه من نیمه پر لیوان رو میبینم اون نیمه خالی لیوان رو من امیدوارم ولی اون از اینده نگران و میترسه
    باور کنید من تنها امیدم به خدا بود که رفتم جلو و به امید حرفهایی که خدا و ائمه در این مورد گفتن پیش قدم شدم خلاصه من امیدوارم اون نگران و ترس از اینده داره ولی خیلی سعی میکنم منطقی فکر کنم یعنی یه ماه که فکرم مشغول....اخر سر هم به این نتیجه رسیدم که میخوام بهش بگم شما برید دنبال کار خود منم کار خودم اگه قسمت بود من تلاشم رو میکنم به شما برسم و اگر یه نفر اومد خواستگاریش و از من بهتر بود بازم ازادی میتونی بری هرچند برای من سخته ولی قبول میکنم اگر هم بخواهم منطقی فکر کنم نتیجه اش اینه منم اگه تونستم برای خودم تلاشم رو میکنم اگر خدا بخواد بهم میرسیم....
    باز اگه شما دوستان نظری پیشنهادی دارین واقعا نیاز به کمک دارم و ممنون میشم راهنماییم کنید
    طرف مقابل منم دوست داره واسه ارشد بخونه ولی در کنار خانواده یعنی که اول ما باید از راه قانونی باهم نامزد کنیم و بعد برا ارشد به کمک هم بخونیم که هم خود و هم اون به اینطور خوندن علاقه داره
    من یکسال بعد فارغ التحصیلی وقت دارم شرایطم رو جور کنم یکسال میرم خدمت میام اگه شغل خوب گیرم بیاد میتونم همون ماه اول اقدام کنم ولی ترس من از نبود شغل هستش و اینکه نتونم منبع در امدی داشته باشم و برم جلو...
    ولی با چند تن از دوستان متاهل خودم که مشورت کردم همشون میگن خدا روزی رسونه و از طریق یه حساب غیبی کمکت میکنه منم امیدم به همین خداست
    خود هر دوی ما باور داریم که در کنار هم بهتر میتونیم موفقیت های اینده رو بدست بیاوریم
    فقط مشغول تحقیق واسه پیدا کردن یه شغل هستم که الان برم دنبالش

  2. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    خب ببین من بالشخصه اعتقاد دارم که خدا روزی رسونه و کمک می کنه ، مخصوصا که شما هم مشکل مسکن ندارین و این خیلی شما رو جلو میندازه.
    فقط مسئله هایی که هست به نظر من ایناست :
    1- خانواده دختر از نظر دخترشون ، با شرایط پسری مثل شما مشکلی ندارن؟
    2-فرایند خوندن برای ارشد در همچین شرایطی ، اگر جور بشه و مثلا شما نامزد بشین ، یه تیغ دو لبه می تونه باشه ، از یه طرف امکان داره ورود به این رابطه انگیزه دو طرف رو بالا ببره و موفقیت راحتتر کسب بشه و از یه طرف ممکنه شما رو اونقدر توی رابطه فرو ببره که از درس بیفتین.
    3- حالا فرض کن که شما از این سایت تایید گرفتی که بری جلو ، مرحله بعدی ، مرحله بعدی برای شما خواستگاریه ؟ یا میخوای صبر کنی تا دو سال ؟
    اگه می خوای صبر کنی تا دو سال ، من که می گم بی خیال شو . تو این دو سال شما اونقدر دختر می بینین و اون اونقدر واسش خواستگار می یاد ، که هم شما اون رو یادت میره و هم اون شما رو .
    ولی اگه می خوای بری خواستگاری که بحث یه چیز دیگه اس.

  3. 2 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    omid65 (جمعه 27 مرداد 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1391-4-21
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    1,193
    سطح
    18
    Points: 1,193, Level: 18
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    372

    تشکرشده 373 در 113 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    سلام matrixx گرامي

    من ميگم هم ارشد هم ازدواج... ميتوني هر 2 تاش رو با هم داشته باشي
    من فقط يه ترتيب واسه كارهات پيشنهاد ميدم ((البته اگه خانواده دختر با شرايط فعلي شما مشكلي نداشته باشن)) .... فقط در حده يه پيشنهاده و ميتوني روش فكر كني

    ***اول برو خواستگاري دختر خانم ... نه به اين قصد كه جواب مثبت رو بگيري و فردا عقد كنيد بلكه براي اين مساله كه حسن نيتت رو به خانم و خانوادش ثابت كني... برنامه هات رو بهشون بگو و ازشون زمان بخواه ... اين طوري هم خودت مصمم تر ميشي واسه اينكه كارهات رو زودتر پيش ببري هم خانم براي اينكه منتظرت باشه دلش قرص تره

    ***بعد بچسب به درسهاي كارشناسيت تا خدايي نكرده واحدي رو نيوفتي و فارغ التحصيلي به تاخير بيوفته

    ***بعد از فارغ التحصيليت برو سربازي... غير از دوره آموزشي، شما تو اين دوران فقط تا ساعت 14 يا 15 سر پستين... پس در بقيه طول روز ميتوني واسه ارشدت درس بخوني ...

    ***بعد از اتمام سربازيت ميتوني مجددا بري خواستگاري و كنكور ارشد رو هم بدي (( فكر نكنم بيشتر از 2 سال معطل شده باشن ، درسته؟؟))

    ***اگه همه موافق بودن با خانم عقد كنيد

    ***يه مدت عقد هستين تا كم كم ديگه جواب كنكورت هم مياد و انشا الله قبولم ميشي

    ***حالا وقتشه كه هم بري سر كار و هم ادامه تحصيل بدي (همزمان)

    ***كم كم هم كه آماده شدين واسه رفتن زيره يه سقف و شروع يه رندگيه رويائي

    ((البته اين ها موقعيه كه همه چيز خوب پيش بره و خدايي نكرده مشكل غير منتظره اي پيش نياد))


  5. 2 کاربر از پست مفید rama25 تشکرکرده اند .

    rama25 (جمعه 27 مرداد 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 دی 91 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    دوستان گرامی واقعا خیلی ممنون از نظرات خوبتون
    کمکم کرد واقعا چند روزی بود اصلا از کل زندگی دلسرد شده بودم چون احساس میکردم به بن بست خوردم
    من دوست دارم یه کاری رو هم با توجه به رشته درسیم از مهرماه شروع کنم حداقل یه کمک خرجی داشته باشم ولی موندم چیکار کنم؟؟؟


  7. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    رشته تون چیه ؟

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 دی 91 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    کامپیوتر مهندسی نرم افزار

  9. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    برنامه نویسی فکر کنم پول خوبی داشته باشه ، اگه بلد باشین.

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 دی 91 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط omid65
    برنامه نویسی فکر کنم پول خوبی داشته باشه ، اگه بلد باشین.
    برنامه نویسیم متوسط ولی تو شهر ما شرکت کامپیوتری کمه من و دوتا از دوستام چند روزی میشه یه شرکت تاسیس کردیم ولی خب یک شرکت تا بیاد راه بیفته و درامد داشته باشه یه سه سالی کمش طول میکشه....
    من دوست دارم از مهرماه یه شغلی رو شروع کنم که کمک خرجم بشه و تا راه افتادن شرکت و استخدام در یک اداره دولتی بتونیم یه درامد متوسطی داشته باشم که نمیدونم باید چه کاری انجام بدم؟؟؟
    حالا شما دوستان اگه نظری و پیشنهادی در مورد مشکل من دارید خیلی ممنون میشم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط omid65

    ولی اگه می خوای بری خواستگاری که بحث یه چیز دیگه اس.
    خب من میخوام برم خواستگاریش ولی میگم اگه یه شغل با در امد متوسطی داشته باشم اقدام میکنم و زمان اقدام خواستگاری که خودم در نظر دارم مثلا سه ماه مونده که خدمتم تموم بشه میخوام اقدام کنم

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 دی 91 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو راهی ارشد یا ازدواج؟

    دوستان کسی دیگه نظری نداره به مشکل من بده ؟؟؟
    اگه پیشنهادی دارید خوشحال میشم بدونم

  12. کاربر روبرو از پست مفید Matrixx تشکرکرده است .

    Matrixx (شنبه 04 شهریور 91)

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 دی 91 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عقلش میگه اره دلش میگه نه

    با سلام خدمت دوستان
    نخواستم دوباره تاپیک بزنم در مورد مشکلم و خواستم در ادامه همین موضوعی که عنوان شده بود بگم.
    اول اینکه میخواستم بگم مشکلاتی که در تاپیک اولم چندماه پیش مطرح کرده بودم از جانب خودم حل شده هستش من به طرف مقابلم ثابت کردم که نیتم خیره و با خانواده ام در میون گذاشتم دوم اینکه من مشکلم کارم حل شده و در یک شرکت کامپیوتری که خودمون تاسیس کردیم کار میکنم مسئله خدمتم هم بعد از پایان فارغ تحصیلی کارشناسی میتونم معافیت پزشکی بگیرم و بعد از نامزدی میخوام واسه ارشد بخونم ولی حالا یه مشکلی بین ما بوجود اومده.
    قبل از اینکه مشکل رو مطرح کنم اینو بگم ما تو این مدت باهم ارتباط مثل دو همکلاسی رو داشتیم ولی یه خرده زبان نوشتن و گفتاری ما حالت صمیمی داشت من با اینکه باید سعی میکردم تو این مدت وابسته اش نشم ولی شدم و لحظه ای فکر جدا شدن من از اون رو منو ازار میده مگر اینکه یه دلیل قانع کننده ای برام بیارن و یا کسی بهم بگه اونوقت میتونم به جدایی فکر کنم ولی الان میبینم دلیل قانع کننده ای نیست که من بخوام به جدایی از اون فکر کنم.
    ما تو این مدت اشنایی میشه گفت یک شناخت نسبتا جامعی برای شرایط اولیه بهم پیدا کردیم و در اخرین مرحله از شناخت همدیگر و اینکه اون چه انتظاری از همسر ایندش رو داره رو توی یک نامه ای برام نوشت و منم به تمامی کلماتش صادقانه جواب و بدون هیچ دروغگویی و بهش گفتم خودت باید تصمیم بگیری با این خصوصیاتی که من دارم ایا همسر ایده ال مد نظر تو هستم یا نه؟!
    اونم نوشته هام رو خوند و جواب داد که اگر هر دختری این خصوصیات اخلاقی تو رو بدونه مطمئنا جوابش میتونه مثبت باشه و از نظر من هم اگر بخوام منصفانه جواب بدم تو همسر ایده ال هستی. اینو اون جواب داد.
    ولی من باز الان بلاتکلیفم و این بلاتکلیفی منو عذاب میده چون یک جواب قاطع بمن نمیده میگه هم میتونه جوابم نه باشه هم میتونه اره باشه.
    میگه عقلم میگه اره ولی دلم هنوز میگه نه و هنوز اون حس دوست داشتن نسبت به من در اون بوجود نیومده و میگه میترسم بهت بگم نه بعدا پشیمون بشم.
    دختر هم بعد دوسال قصد ازدواج داره چون یه خواهر بزرگتر از خودش داره و میگه من دوسال دیگه امادگی ازدواج دارم و اگز اونوقت اومدی خواستگاریم امکان داره اون موقع حس دوست داشتن در من بوجود بیاد که جوابم مثبت و امکان داره جوابم نه باشه.

    اینم بگم وقتی که ازش پرسیدم که میتونم خوشبختت کنم گفت اره تو میتونی منو خوشبخت کنی و یکبار هم خودش گفت اگر قضیه سربازی و کارت جور بشه جواب منم اوکی هست.
    ولی نمیدونم چی میشه گاهی حرفی میزنه که حرفهای خودشو نقض میکنه و جوابی نمیده که قاطع باشه و قانع کننده باشه برای من چون من نمیدونم به کدوم جواب فکر کنم.
    ولی در کل همه چیز ما بهم میخوره و از نظر اون هم من همسر ایده الش هستم ولی هنوز حس دوست داشتن کاملی نسبت بمن نداره و میگه تا الان به اندازه یک دوست دارم همین معلوم نیست در اینده زیاد بشه یا نه.
    حالا من موندم چیکار کنم با این وضعیت؟؟؟؟؟
    در اینده چه خواهد شد و از این حرفا؟؟؟
    یا میگه اره یا میگه نه
    و خودشم میگه از لحاظ منطقی دلیلی نمیبینه که منو رد کنه ولی میگه به این حس دوست داشتن شک داره
    دوستان شدیدا به کمکتون نیاز دارم واقعا خودم موندم چیکار کنم واقعا بدترین حس بلاتکلیفی هستش

    از مدیران این بخش خواهش میکنم عنوان این تاپیک رو بکنن عقلش میگه اره دلش میگه نه
    بعد پست اخرم رو به پست اول اضافه کنن.
    خیلی ممنون


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.