به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    سلام

    من یک ساله که عقد کردم. اکثراً هم خونه مادرشوهرم میمونم.
    چون از دو شهر مختلفیم و من تو شهر اونا دانشجو هستم.
    من 24 و اون 25 سالشه.

    اوایل عقدمون که تابستون هم بود شوهرم تو یه شرکتی کار میکرد.
    وقتی دانشگاه شروع شد. ساعتی همونو ادامه داد.
    ولی خیلی سفت و سخت نه.
    تا ظهر خوابه هرروز.
    من خیلی از این موضوع ناراحت میشم.

    به درساشم نمیرسه اصلاً.
    خیلی کم درس میخونه.
    در حالی که قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور رو داریم و قرار
    گذاشته بودیم که خوب درس بخونه که قبول شه.
    اما نمیخونه. زبانشم خوب نیست و باید بخونه که نمیخونه.
    اصلاً به فکر نیست. در حالی که خودش بیشتر از من میگه که بریم
    خارج از کشور

    ولی هیچ تلاشی نمیکنه.

    همین الانشم مشخصه که ما نمیتونیم با هم درسو (تو خارج) شرو کنیم و
    اون با یه سال تأخیر باید شرو کنه.
    چون اگه الانم زبان خوندنو شرو کنه تا اون موقع که من میخوام شرو کنم تموم نمیشه.
    ولی حتی الان هم شروع نمیکنه.

    البته نه این که الان اینطور شده باشه درس خوندنش.
    کلاً درس خون نبوده. ولی هوشش خوبه.
    فقط شب امتحان میخونه.
    بیشتر به خاطر همین زورم میگیره که اون که میتونه موفق باشه چرا تلاش نمیکنه.
    مثلاً کنکور ارشد که همزمان امتحان دادیم
    خیییلی کم درس خوند و نتیجش اصلاً خوب نبود.
    درحالی که میتونست خییلی بهتر قبول شه اگه یکم بیشتر تلاش میکرد.

    اینم بگم که من خودم خییلی درس خونم و تو بهترین دانشگاهای تهران درس خوندم و میخونم.
    و واقعاً نمیتونم این موضوع رو بپذیرم که اون اینطور وقتشو تلف کنه.
    و ناراحت میشم که چرا شوهر من باید اینطوری باشه.
    البته بگم که من اونو به خاطر یه سری ویژگی های خوب اخلاقی که داشت انتخاب کردم
    و اصلاً هم از انتخابم پشیمون نیستم.
    ولی خب یه مشکلاتی هست که دوست دارم حل شه.

    اگر حداقل به کارش میرسید بازم یه چیزی.
    ولی نه درست حسابی درس میخونه نه کار میکنه ...
    اگه وقعاً درس خون بود اصلا برام مهم نبود که سرکار بره
    ترجیح میدادم که تو خونه باشه و درس بخونه
    دو سال عقد رو هم با کمال میل صبر میکردم که مجبور نباشه بره سر کار

    من میخواستم تا یکی دو ماه دیگه عروسی کنم
    البته نه اینکه واقعاً بخوام خودمم کلی شک داشتم
    چون هم درسام خیلی زیاده و هم میگفتم واسه اون سخت میشه مخارج رو تأمین کردن
    که هم به درسش برسه و هم کار کنه
    (البته خونه رو خانوادش تهیه میکنن.)
    ولی خانواده هامونم نظرشون این بوده که یکم دیگه صبر کنیم بهتره به همون دلایلی که خودمم گفتم
    (یه سال از ارشدمون مونده و مثلاً شاید تا عید صبر کنیم)
    خودشم که میگه سخت میشه.
    هرچند اگه من بگم که نه حتماً میخوام عروسی کنم همشون قبول میکنن و کسی حرفی نداره.
    ولی چون خودمم از همون اول دودل بودم
    قبول کردم که دیرتر باشه عروسی

    الانم میدونم که اگه عروسی کنیم
    مجبوره که جدی بره سرکار و نمیتونه تو کار دیگه تنبلی کنه
    ولی دیگه نمیتونه به درس و زبان خوندن هم برسه
    ولی همین الان هم که عقدیم تنبلی میکنه و درس و زبان خییلی کم میخونه
    حتی بدتر هم میشه انگار هرروز

    خلاصه اینکه موندم چیکارکنم
    چیکار کنم که درسخون تر شه؟
    آخه همونطور که گفتم خودش بیشتر از من تمایل داره واسه دکترای خارج
    اینطوری هم نیست که من مجبورش کرده باشم

    در مورد کارش چی؟
    آخه اصلاً خیلی وقتا بهش نمیگم که چرا نمیری سرکار
    تا مدت ها نمیگفتم
    فکر میکنم که خیلی بده که من بخوام بش بگم پاشو برو سرکار
    به نظر شما بده که بگم؟

    پیشاپیش از اونایی که تایپک طولانیمو میخونن و راهنماییم میکنن کمال تشکر را دارم.

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    چرا همه میخونن و میرن؟

    هیشکی جوابی نمیده. :(

    من به کمکتون احتیاج دارم.

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    سلام

    طبعا چیزی که میگم نظر شخصیه بنده است:

    همین که شما و همسرتون تا ارشد ادامه دادید نشادهنده ی اینه که از سطج هوشی خیلی خوب و پشتکار کافی برای ادامه ی تحصیلات عالیه برخوردار هستید، نمیشه گفت که ایشون تنبل و درس نخون هستند.

    آدم ها برای انجام هر کاری باید انگیزه کافی داشته باشند، این انگیزه همیشه همراه نیست، باید زمانش برسه.
    شوهر شما احتمالا تنها زمانی به فکر درس می افته که هیجان و استرس امتحان مجبورش کنه، تا قبل از اون انگیزه کافی برای درس خوندن نداره، به خصوص اینکه این روش تا اینجا براش مشکلی ایجاد نکرده.

    فکر میکنم شما باید بیشتر نگران نتیجه باشید تا روشی که همسرتون انتخاب کرده،

    مطمئن باشید همینکه احساس کنه داره از شما عقب می افته خودش دست به کار میشه و چه بسا گوی سبقت رو هم از شما برباید.
    اجازه بدید خودش به فکر بیافته و برای خودش برنامه ریزی کنه.
    شاید اصرار شما نتیجه عکس داشته باشه.

  4. 3 کاربر از پست مفید arash1348 تشکرکرده اند .

    arash1348 (پنجشنبه 02 شهریور 91)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    خیلی ممنون از اینکه خوندین و راهنمایی کردین

    ولی آخه میدونین نتیجه هم اونقدرا خوب نیست
    مثلاً همین کنکور ارشد رو همونطوری که گفتم کم تلاش کرد و نتیجش هم خوب نشد
    چون به هر حال رقابت زیاده
    اگه نخونه موفق هم نمیشه

    الان هم که قصدمون ادامه تحصیل در خارج از کشوره
    مطمئنم که اگه همینجوری بخواد پیش بره نمیتونه
    چون زبانش ضعیفه
    و نمیدونم چرا شروع نمیکنه
    هرچقدر باهاش صحبت میکنم و میگم که اینطوری آخرش نمیتونیم بریم و باید بیشتر تلاش کنی
    میگه من میخونم تو نگران نباش
    اما من که با پروسه ی این موضوع بیشتر آشنایی دارم و قبلاً امتحان زبان دادم
    میدونم که هنوز سطحش خیلی پایینه
    نمیدونم چطوری تشویقش کنم که شروع کنه

    آخه از طرفی ما یه سری از تصمیمات دیگه زندگیمونو بر اساس اینکه بخوایم بریم خارج گرفتیم
    اگه نتونیم خیلی بهم میریزه همه چی! :(

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348

    اجازه بدید خودش به فکر بیافته و برای خودش برنامه ریزی کنه.
    شاید اصرار شما نتیجه عکس داشته باشه.
    آخه میدونم اون موقع که خودش بخواد به فکر بیفته خیلی دیگه دیره
    مثلاً همین الان هم اون احتمالاً یک سال دیرتر از من باید درسو شروع کنه
    اصلاً من نمیدونم اگه بخوایم بریم و من برم دانشگاه، شوهرم اون یه سالو میخواد چیکار کنه

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 01:31]
    تاریخ عضویت
    1390-12-12
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    997
    سطح
    16
    Points: 997, Level: 16
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 27 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    سلام سایه جان

    این روزا خارج شدن از ایرانو خیلی ها دوست دارن ولی خب این کار زحمت داره باید اونقدر اراده و انگیزه هم باشه که بعضی ها ندارن
    من یه سوالی دارم همسرتون احیانا افسردگی ندارن؟

    منم همین مشکل رو با همسرم داشتم، الان سه سالی می گذره و مشکل هنوز باقیه

    الان یه سالی هست که اومدیم اینجا ولی هنوزم همسرم نتونسته پوزیشن بگیره و مخارج زندگی با منه حتی زبانشم خوب نشده و همه جا من باید کارا رو انجام بدم

    از دست من که کاری بر نیومد چون همسرم سنش بیشتر بود و شرایطش فرق می کرد ! شخصیت آدما رو تغییر دادن کار سختیه ولی امیدوارم که مشکل شما ریشه در شخصیت ایشون نداشته باشه و حل شه (سعی کن به صورت غیر مستقیم علت سهل انگاریشو متوجه بشی و برطرف کنی)


  7. کاربر روبرو از پست مفید mahroo تشکرکرده است .

    mahroo (سه شنبه 24 مرداد 91)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    ممنون ماهرو جان

    نه ایشون اصلاً افسردگی ندارن

    یه سؤال،
    شما که رفته بودین اونجا شوهرتون بیکار بود؟
    چیکار میکرد کلاً اگه درس نمیخوند؟
    بیکاری اذیتشون نمیکرد؟

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    با سلام...
    به شخصه فكر ميكنم با توجه به توضيحاتي كه دادين همسرتون تقريبا از اون دسته ادمهايي كه به قول معروف دقيقه نودي هستن!با اين تفاسير فكر نميكنم اصرار وراهنماييهاي مستقيم وغير مستقيم شما چندان اثري در ايشون داشته باشه چون از نظر ايشون حالا حالاها وقت هست،براي كار ،براي خوندن زبان و....
    بهترين راه حل در اين شرايط به نظر من تعيين همون تايم 90هست!يعني براي كارهاتون البته با مشورت خانواده وخود ايشون تاريخ تعيين كنيد،براي مثال:
    زمان دقيق امتحان مثلا ايلتس كه بايد هر دو بديد.
    تاريخ دقيق ازدواج
    تاريخ دقيق انتخاب محل زندگي وتهيه وسايل و...

    البته در طي اين پروسه يادتون باشه كه شما فقط به وظايف خودتون عمل كنيد،مدام سهل انگاريهاي ايشون رو بهش گوشزد نكنيد،اگر به مشكلي برخورد اجازه بديد كه خودش براي مشكلش راه چاره پيدا كنه،حرص وجوش بيخود نزنين واين احساسات رو هم به ايشون منتقل نكنيداما....در عوض وقتي كاري رو به موقع انجام ميده ازش تشكر كنيد وبيان كنيد كه بهش افتخار ميكنيد و اين افتخار رو منوط به اما واگر نكنيد،كه اگر اين كارو ميكردي،اگر زبانو زودتر ميخوندي،اگر فلان اگر بهمان و ....

    پ.ن:زندگي مشترك يك پروسه طولاني مدته،گاهي ممكنه كاري كه الان ميكنيم در كوتاه مدت نتيجه بخش باشه اما در طولاني اثرات منفي بزاره.براي مثال اصرار و تلاش يك جانبه شما براي اين كه همسرتون مثلا زبان بخونه شايد به سختي و در نهايت نتيجه بخش باشه اما ممكنه رفته رفته باعث بشه كه شما براي هر كاري مجبور باشيد مدام به همسرتون اصرار كنيد.

    پ.ن2:به شخصه فكر ميكنم بهتره كه يك زندگي مشترك براساس شرايط بالفعل ادمها پايه ريزي بشه تا شرايط بالقوه اشون.چون متاسفانه گاهي ممكنه اون فعليت ايجاد نشه وفرد سرخورده بشه.در واقع ميخام بگم بهتر بود كه شما ازدواجتونو وتصميمات اصلي زندگيتون و بر پايه ي رفتن به خارج وادامه تحصيل در اونجا نميگرفتيد،چون به هر حال ممكنه در طول اين فرايند هزاران اتفاق مختلف بيافته كه كه اين خارج رفتن رو تحت الشعاع قرار بده و در نتيجه مستقيما روي ازدواجتون اثربزاره،در واقع بهتر بودكه به اين خارج رفتن به شكل يك گزينه ي جانبي در كنار مسائل ازدواجتون نگاه ميكرديد.

    پ.ن3:در راستاي پاراگراف قبل خيلي بهتره كه بيشتر در پذيرش همسرتون باشيد.نه تنهادر مورد تحصيل يا... بلكه به طور كلي در پذيرش خصوصيات واخلاقيات ايشون.

    براتون آرزوي موفقيت ميكنم

  10. 2 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (شنبه 28 مرداد 91)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
    پ.ن2:به شخصه فكر ميكنم بهتره كه يك زندگي مشترك براساس شرايط بالفعل ادمها پايه ريزي بشه تا شرايط بالقوه اشون.چون متاسفانه گاهي ممكنه اون فعليت ايجاد نشه وفرد سرخورده بشه.در واقع ميخام بگم بهتر بود كه شما ازدواجتونو وتصميمات اصلي زندگيتون و بر پايه ي رفتن به خارج وادامه تحصيل در اونجا نميگرفتيد،چون به هر حال ممكنه در طول اين فرايند هزاران اتفاق مختلف بيافته كه كه اين خارج رفتن رو تحت الشعاع قرار بده و در نتيجه مستقيما روي ازدواجتون اثربزاره،در واقع بهتر بودكه به اين خارج رفتن به شكل يك گزينه ي جانبي در كنار مسائل ازدواجتون نگاه ميكرديد.
    راستش اینکه تصمیم داریم بریم خود به خود تأثیر میذاره رو بعضی چیزا
    مثلا اینکه چطوری خرید کنیم برای جهیزیه
    نمیدونم والله جیکار کنم
    با اینکه خودم خیلی دوست دارم
    و شرایطشم دارم
    بازم گاهی میگم که اصلاً میخوای نریم؟
    مشکلاتش زیاده
    و زندگی اینجا همه چیزش معلومه و روتین تره
    ولی اون میگه که حتماً بریم

    راهنماییاتون خیلی خوب بود زن امیدوار.. ممنون

  12. کاربر روبرو از پست مفید |سایه| تشکرکرده است .

    |سایه| (سه شنبه 24 مرداد 91)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط |سایه|
    اگه وقعاً درس خون بود اصلا برام مهم نبود که سرکار بره
    ترجیح میدادم که تو خونه باشه و درس بخونه
    دو سال عقد رو هم با کمال میل صبر میکردم که مجبور نباشه بره سر کار

    من میخواستم تا یکی دو ماه دیگه عروسی کنم
    البته نه اینکه واقعاً بخوام خودمم کلی شک داشتم
    چون هم درسام خیلی زیاده و هم میگفتم واسه اون سخت میشه مخارج رو تأمین کردن
    که هم به درسش برسه و هم کار کنه
    (البته خونه رو خانوادش تهیه میکنن.)
    ولی خانواده هامونم نظرشون این بوده که یکم دیگه صبر کنیم بهتره به همون دلایلی که خودمم گفتم
    (یه سال از ارشدمون مونده و مثلاً شاید تا عید صبر کنیم)
    خودشم که میگه سخت میشه.
    هرچند اگه من بگم که نه حتماً میخوام عروسی کنم همشون قبول میکنن و کسی حرفی نداره.
    ولی چون خودمم از همون اول دودل بودم
    قبول کردم که دیرتر باشه عروسی

    الانم میدونم که اگه عروسی کنیم
    مجبوره که جدی بره سرکار و نمیتونه تو کار دیگه تنبلی کنه
    ولی دیگه نمیتونه به درس و زبان خوندن هم برسه
    ولی همین الان هم که عقدیم تنبلی میکنه و درس و زبان خییلی کم میخونه
    حتی بدتر هم میشه انگار هرروز
    با این تفاسیری که گفتم به نظرتون کی عروسی کنیم؟!
    تا الان همونطوری که گفتم یک سال از عقد میگذره.

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به طور جدی به درس و کارش نمیرسه.

    من چندروزی نبودم

    چرا هیچکس جوابی نداده؟ :( :(

    با این شرایط بهتره عروسی کنیم یا تا عید یا حتی بعد از ارشد عقب بندازیم؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.