سلام،اولین باریه که تو یه فروم مینویسم.۲۷ سالمه.۳ ساله ازدواج کردم.با شوهرم ۵ سال دوست بودم .عین ۵ سال با هم رابطه داشتیم.اوایل ازدواج خیلی خوب بودیم.مشکل از جایی شروع شد که فهمیدم خیلی دروغ میگه.یه دروغگوی حرفه ای.وقتی بهش میگم من میفهمم تو داری دروغ میگی فحش میده و جنگ راه میندازه.اخیرا فهمیدم قبل از ازدواج که دوست بودیم با یکی دیگه هم بوده.منتهی چون بابای من خونه و ماشین به من داد منو انتخاب کرد.یه خصلت دیگه ای هم که داره فیلمهای پورن نگاه میکنه.هرشب. تا پیش ازین فکر میکردم اشکال از منه . شاید من آدم سردی هستم.تا شد ۱ سال پیش.تو اینترنت با یه پسر غیر ایرانی شروع کردم چت کردن.اولش هم من هم اون فقط برای تقویت زبانمون بود.آروم آروم دیدم چقدر برام احترام قایله.چقدر دیدیش متفاوته به زندگی.تا اینکه برای اینکه همو ببینیم اومد ایران.تازه فهمیدم احترام یعنی چی.تو قلبم اتفاقی افتاد که هیچوقت تجربه نکرده بودم.همیشه فکر میکردم شوهرمو دوست دارم.ولی اشتباه کردم.هیچوقت حاضر نبودم خودمو براش فدا کنم یا حتی براش کمترین از خودگذشتگی کنم،الان برای این آقا حاضرم بمیرم.جالبه که اونم میگه تو با همه دخترای زندگیم فرق داری،اولش گفتیم اینا همش برای اینه که از دوتا فرهنگ مختلفیم.بعد دیدیم نه واقعا تو نگاه هردومون یه چیزی هست،خلاصه ایشون از ایران رفتن . من بعد از چندماه تنهایی رفتم کشورش.اونجا دیگه محدودیت های ایران نبود.ما با هم رابطه داشتیم.بعد از ۸ سال س...س با همسرم اولین بار فهمیدم وقتی میگن ۲ طرف لذت ببرن یعنی چی.عذاب وجدان گرفتم ولی تقصیر خودمه.وقتی برگشتم ایران سعی کردم با شوهرم خوب باشم.سعی کردم بهش بگم تو رابطه ازش چی میخوام،ولی گوش نکرد.کار خودشو میکنه،مامانم هروقت منو میبینه میگه چرا لاغر داری میشی.اون آقای خارجی هم که الان دیگه هر روز بهم زنگ میزنه بیشتر از همه از اون ور دنیا نگرانمه.بهش گفتم درآستانه جداییم.هیچی نگفت،فقط گفت درون تو زیباست،آدما تصمیمای اشتباه میگیرن.
من الان مدتهاست با شوهرم حرف نمیزنم.میخوامم حرف بزنم همش به زبان فرانسه همه چی میاد تو زبونم.چون تمام حرفهایی که از عمق وجودم به معشوقم میگم فارسی نیست.الان شوهرم اینجا خوابیده ، به من گفته روزه است ولی دیدم آب خورد.بازم دروغ.سه روزه حتی بهم سلامم نکردیم.
چیکار کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)