به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 آذر 92 [ 21:32]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,389
    سطح
    20
    Points: 1,389, Level: 20
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نامزدم بازم برگشته اما خودم مرددم..

    سلام به همه دوستان؛ من واقعا كلافه ام من قبلا اينجا خيلي مشاوره گرفتم اما الان باز اومدم از شما مشورت بگيرم. من 27 سالمه با اقايي 34 ساله 4ماه پيش از طريق يه سايت اشنا شديم بعد از دو هفته اشنايي به اصرار اومد خواستگاري رفتارش هم خيلي منطقي بود و هم عاشقانه من ميخواستم دوره اشناييمون طولاني باشه اما اون اصرار داشت زودتر همه چي انجام بشه منم راضي شدم و به خانوادم گفتم من ايشونو پسنديدم اونها هم تحقيق كردن وقتي ديدن خوبه موافقت كردن يه ماه محرم شديم تا به كاراي عقدمون برسيم. وقتي مشغله فكري نداشت بهترين مرد دنيا بود اما اگه ناراحت بود تقريبا هميشه سر من خالي ميكرد اما من اينقد دوسش داشنم كه كوتاه ميومدم تا اينكه بعد از يك ماه كه ديگه بايد كارامون تموم ميشد اون كاراي ادارش زياد شد و يه بحث كوچيكم كرديم و اون بازم قهر كرد منم ديگه جلو نرفتم پدرم هم وقتي ديد اون جلو نمياد گفت بهش بگم ما منصرف شديم همه مشكلشم اين بود كه من خيلي احساسيم و زود بهم برميخوره رفت و بعد از يك هفته اومد ازم خواهش كرد برگرده كه منم گفتم اگه پدرم راضي شد بيا. خلاصه بابامو راضي كرد و اومد پدرم باز يك هفته بهش فرصت داد تا كاراي عقدمونو انجام بده توي اين مدت بهم گفت كه علت اين فاصله اين بوده كه ترديد داشته چون يه پرونده قضايي داره كه هنوز بازه.برادرم رفت دادگاهش و تحقيق كرد اونا گفتن مسله مهمي نبوده و فغلا پرونده بازه. پدرم با خودش صحيت كرد و ديد چيز خاصي نيست و گذشت تا اينكه نزديك عقد شد باز سر اينكه دعوتش كردم خونمون دعوا شد كه من كار دارمو و تو نمي فهمي منم سريع به پدرم گفت و مادرم زنگ زد خونشون كه ما ديگه اصلا ادامه نميديم. ما بعد از دو روز بازم باهم اشتي كرديم اما به خانوادمون تگفتيم قرار شد صبر كنيم تا هر دو طرف اروم بشن من بهش پيشنهاد دادم كه بيا توي اين فرصت خودمونم باز فكر كنيم و تصميم بگيريم و اون بازم بهش برخورد و قهر كرد و هر چي من اصرار كردم ديگه اشتي نكرد تا اينكه الان بعد از بيست روز اول پياماش با دعوا بود كه من احساس ميكردم از روي منت كشيه واسه همين محل ندادم تا اينكه اروم شد و ابراز دلتنگيو و خلاصه بهد از 3روز باهاش اشتي كردم عليرغم ميل باطنيم .
    به چند دليل نمي خوامش :1- سابقه قضايي 2- عدم پاي بندي به امور واجب مثل نماز و روزه (ما مذهبي هستيم اما اون و خانوادش نيستن) 3- استرس زياد مربوط به شغلش و دليلي كه ميخوامش علاقه به رفتارش؛ از لحاظ اخلاقيم وقتي استرس كارش نباشه عاليه..... نطرتون چيه باهاش ادامه بدم؟؟ ميتونم با اين ادم زندگي كنم؟؟؟ من كمك ميخوام...



  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 91 [ 19:55]
    تاریخ عضویت
    1391-3-08
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    612
    سطح
    12
    Points: 612, Level: 12
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    133

    تشکرشده 137 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم بازم برگشته اما خودم مرددم..

    سلام دوست عزیز
    شما توی اولین پست تقریبا 3-4 بار گفتین این آقا قهر کرده.
    دو تا نکته وجود داره یکی ضعیف بودن این آقا در برابر فشارها و مشکلات زندگی هست. مثل اینکه گفتید کارهای ادارش زیاد شد و با یه بحث کوچیک دعواتون شد و قهر کردند.
    عزیز من باید بدونی که این مرد در آینده باید تکیه"گاه شما باشه و در برابر مشکلاتی که توی زندگی همه آدمها خودی نشون داده ومیده بتونه مدیریت لازم رو داشته باشه.گویا قهر کردن به عنوان راهی برای فرار از مشکلات برای ایشون به یه عادت شرطی تبدیل شده.
    آخه مدت زمان یکی دو ماه زمان زیادی نیست که بخواد توش اینهمه قهر و آشتی اتفاق بیفته.
    از یه آدم 34 ساله رفتار پخته تر و منطقی تری انتظار میره.ایشون با عجله و شتاب بی مورد دوران آشنایی که خیلی هم مهمه رو کوتاه کردند و این خودش باید در همون ابتدا براتون زنگ خطری میشد.
    نکته بعدی در مورد خودتون هست که خیلی سریع و ناپخته مشکلات بین خودتون و اون آقا رو به پدر و مادرتون انتقال دادین و این وسط با آشتی دوبارتون 2 بار حرف اونها رو بی اعتبار کردین.منظورم این نیست که نباید آشتی میکردین منظورم اینه که قبلش به خودتون این فرصت رو میدادین که خشم و ناراحتیتون فرو کش کنه بعد تصمیم بگیرین که این مشکلو لازمه به پدر و مادرتون انتقال بدین یا نه.
    در این صورت حتی اگه با پدر و مادرتون صحبت میکردین از زاویه مشورت و راه حل خواستن بود نه از بعد شکایت و ناراحتی شما از کارهای ایشون.
    بالاخره بنده های خدا پدر و مادرند .دوست ندارن خاری توی دست بچشون بره.طبیعیه که عکس العملهای احساسی نشون بدن.

    اما شما در پایان صحبتهاتون به مسایلی اشاره کردین که نشون میده خصوصیات این آقا با معیار های اساسی شما هم چندان همخوانی نداره و از اونجایی که هنوز بین شما عقد و ازدواجی صورت نگرفته بهتون پیشنهاد میکنم اجازه ندین بیشتر از ین احساساتتون درگیر این رابطه بشه و خیلی منطقی و جدی دوباره معیارهاتون رو برای ازدواج بازبینی بکنید و با توجه به اونچه که توی این مدت از این آقا دیدین راجع به قطع یا ادامه این رابطه تصمیم بگیرین.
    شاد و خوشبخت باشی گلم.

  3. 10 کاربر از پست مفید سیتروس تشکرکرده اند .

    سیتروس (یکشنبه 22 مرداد 91)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 بهمن 91 [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 568 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم بازم برگشته اما خودم مرددم..

    سلام
    نماز روزتون قبول باشه ایشالا

    وقتی پستاتونو میخونم کمی یاد خودم می افتم وهمسرم.
    همسر من هم خیلی قهر میکرد تو نامزدی.
    سرهرچی که بگی چرا خندیدی؟چرا غذای مامانت اماده نیست؟چرا نمیای خونه ما؟چرا عکستاتو دادی به اون عکاس که منو میشناسه چاپ کنه؟چرا خونتون سرده؟چرا.....
    ویه عالمه چرای دیگه که باعث قهر واشتی میشد وهمیشه بعد یه مدت می اومد و من هم به روی خودم نمی اوردم واشتی میکردیم بعد ازدواج هم اینطور میشد گاهی وباز من کوتاه می اومدم .

    قهراش کمتر شد ولی ایرادا وبهونه هاش دیگه دیگه خیلی سنگین وغیر قابل تحمل شد ولی از اونجایی که من تحملم بیشتر شده بود وبه اصطلاح سر شده بودم اینارم ندیده گرفتم ولی اینو بدون زندگی با اینجور ادما خیلی سخته ...خیلی .

    راستی خبر نداری قبل از ازدواج هم اینطور بوده یا نه؟
    چون من بعد از مدتی فهمیدم همسرم از بچگی قرقرو بوده واولین بار تو 12 سالگی از خونه زده بیرون ورفته مشهد یعنی 14 ساعت با اتوبوس و300000تومن پول راه رفته وبعد چندروز برگشته "همسرم الان 39 سالشه"

    میفهمم چی میکشی تاکی قراره این قهرو اشتی ها ادامه پیدا کنه؟
    من به خاطر اینکه بهش زود وابسته شدم و قبل از شناخت درست از هم یعنی بعد 3روزاز خواستگاری صیغه شدیم و بعداز 12 روزم عقد دایم کردیم والبته ترس از حرف دیگران موندم و چشمامو بستم والان که 9 سال گذشته درسته بهتر شده ودیگه اونجور نیست ولی در من چیزی بنام اعصاب باقی نمونده وباکمک ارامبخش و قرص قلب سرپام تا باز مثل قبل نقش یه ادم خوشبخت ومادر نمونه رو بازی کنم....

    احساسات رو کنار بگذار و عاقلانه فکراتو بکن ایا اونقدر قوی هستی که بتونی تو اینجور مواقع اوضاع رو مدیریت کنی؟
    وبدون اینکه دیگران بفهمن زندگیتو جمع کنی؟

    ببخش سر درد ودلم باز شد برات دعا میکنم



  5. 5 کاربر از پست مفید هیام تشکرکرده اند .

    هیام (دوشنبه 23 مرداد 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 آذر 92 [ 21:32]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    1,389
    سطح
    20
    Points: 1,389, Level: 20
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم بازم برگشته اما خودم مرددم..

    ممنون هيام جان اما نه من اينقدم قوي نيستم نميتونم..

  7. کاربر روبرو از پست مفید yaya تشکرکرده است .

    yaya (سه شنبه 24 مرداد 91)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 شهریور 91 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1391-5-22
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    495
    سطح
    9
    Points: 495, Level: 9
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 18 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم بازم برگشته اما خودم مرددم..

    وقتی ایشونو دعوت کردی خونتون از اولش داد و بیداد کردن یا گفتن کار مهمی دارن و شما اصرار کردید نهایتا منجر به قهر ایشون شد؟

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 بهمن 91 [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 568 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم بازم برگشته اما خودم مرددم..

    سلام
    اگه نمیتونی تحمل کنی چرا تمومش نمیکنی؟
    دوست داری عذاب بکشی؟

    دوست داری گریه کنی؟
    میفهممت میدونم میخوای یکی رو دوست داشته باشی .ودوست داشته بشی .

    تصمیمتو بگیر.اینجوری نمیشه تابه کی قهرو اشتی؟

    میگی به اخلاقش علاقه داری یعنی چی؟ نمیفهمم اینو
    مرده وکار واسترس ومسئولیت وبعد ازدواج این بیشتر هم میشه .

    شما خودت کارت درسته وفقط میخوای زندگی کنی. اما اقا حالا حالاها کار داره تا معنی زندگی زناشویی رو بفهمه.
    اینقدرهم رو چند مثقال خوبیش زوم نکن بله همه خوبی دارن اما ما باید ببینیم بدیهای طرف رو میتونیم تحمل کنیم وازشون بگذریم ؟
    چند نمونه از رفتاراش که نمیپسندی رو گفتی اینا چیزای ساده وبی اهمیتی نیستن هر کدوم میتونه سر منشا هزار جور مشکل و اختلاف بشه بعدها.
    اگه نمیتونی ساده ازش بگذری وتصمیم بگیری از مشاور کمک بگیر تا در هر صورت خیالت راحت بشه که تموم سعیتو کردی
    البته اینا صرفا نظر منه شاید درست نباشه

  10. 3 کاربر از پست مفید هیام تشکرکرده اند .

    هیام (سه شنبه 24 مرداد 91)

  11. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نامزدم بازم برگشته اما خودم مرددم..

    خب من فکر می کنم که شما نتونستین درست ایشون رو بشناسین .
    در هر صورت اگر از ازدواج با این کیس صرفنظر کردین، مطالعات خودتون رو در زمینه جنس مخالف و همین طور مقالات ازدواج و ... افزایش بدین ، تا این اتفاق دوباره نیفته.

  12. 3 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    omid65 (سه شنبه 24 مرداد 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.