سلام دوستای عزیز.
راستش کاملا دچار شک هستم که این تاپیکو بازکنم یا نه؟؟
گمونم بیشترشبیه درددل بشه و تخلیه احساسی.
چیزی که خصوصا اون اوایل باهاش درگیر بودم مشکلات خونوام بود..البته من مسائل اصلی رو هیچوقت نگفتم و بیشتر احساس دلخوریمو نوشتم تا خود مشکلاتو.
تو این مدت خیلی روی پذیرش کار کردم..خیلی که میگم یعنی واقعا خیلی..و اون حالت تنفرم کاملا ازبین رفت.و واقعا الان دوسشون دارم اما هر ازگاهی دلخوریایی میاد.
یه بارم دررابطه با کارایی که خودم انجام میدادم و خونوادم به اسم خودشون تموم میکردن پرسیدم که شماها بهم گفتین به روشون نیار و غرورشونو نشکن که منم قبول کردم و چیزی نگفتم.
الان میخوام بدونم روشم درسته؟؟
کار دیگه ای هس که باید انجام بدم؟؟دور مورد دیگه ای اید خط بکشم؟؟؟
اینم بگم که مشکلات تقریبا به قوت خودش باقیه..یعنی هنوز دعواهای24ساعته پدر ومادرم خصوصا الان که پدرم اکثر مواقع خونه هس ادامه داره.
غرغرهای وحشتناک پدرم هس..جوری که با همه رفتاری فوق خشن داره.
اتفاقای دیگه هم افتاد مثه ضرری که تو فروش خونه داشتیم،پولی که نزدیک بود طی یه شراکت بی پایه و اساس از دست بدیم،ماشینمون که بخاطرسهل انگاری پدرم دزدیده شد،کلاهی که بخاطر حرف یه نفر تو خرید زمین سر پدرم رفت و ....
تو تموم این قضایا تقریبا 80 درصد موارد مقصر پدرم بود و ما یا بعد ازاتفاق افتادن باخبر میشدیم یا پدرم اصلا به حرفمون توجه نکرد.
با این حال سعی کردیم مراعاتشو کنیم چون میدونستیم خودشم داره اذیت میشه..و خدا رو شکر بعضیاش رفع به خیر شد مثه قضیه ماشین و شرکت.
با این حال پدرم مدام داره هممونو تهدید میکنه..مدام میناله..فحاشی و ...
مادرمم یه ذره سیاست نداره و اوضاعو بدتر میکنه و خلاصه دعوا پشت دعوا.
ما هم تقریبا هممون وقتای کمی خونه هستیم به جز روزای تعطیل مثه امروزکه حسابی از چشممون درمیاد.
الان واقعا دیگه نمیدونم چیکار باید کنم؟؟خودمو تو دعواهاشون دخالت نمیدم.
تا جایی که بشه سعی میکنم فضای خونه عوض بشه.
اما بازپدرم خصوصا زمانی که با مامانم درگیرشده(تقریبا اغلب مواقع) سر یه لیوان اب هم به همه فحاشی میکنه و غر میزنه و .................................:(
الان من دقیقا باید چیکار کنم؟؟
موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)