ا سلام .
من تازه عضو اینجا شدم.امروز برای اولین بارهم میشه که با این سایت آشنا شدم.
از دست شوهرم خسته شدم به خاطر اینکه توی زندگی مشترک ندیدم توی مواردی که نیاز به درک شدن از طرف اونو داشتم.درک بشم.الان 5 سال از زندگیمون میگذره و یه دختر 11 ماهه داریم
با توجه به این که من از خانواده خودم دورم.وکسی هم دور و برم نیست که به من کمکی بکنه.با این که من انتظاری ندارم.ولی بعضی وقتها خسته میشم .امیدم به اینه که شوهرم بیاد خونه و یه کم پیش بچه باشه.وبه کارهام برسم.
شوهر من خیلی آدم منظم و بسیار منطقیه.من مثل شوهرم نیستم .ولی آدم شلخته ای هم نیستم.ولی شوهر من در زمینه نظم با توجه به شرایط فعلی من انتظار خیلی زیادی از من داره.واقعا بیشتر وقتها در توان من نیست .همیشه نمیشه خونه مرتبی با وجود بچه داشته باشم.ولی وقتی میاد خونه کاملا نارضایتی خودشو از بی محلی به من و حرف نزدن و غر زدن در مورد ریخت و پاش خونه نشون میده .و این طرز برخورد از طرف شوهرم منو خیلی عصبانی میکنه.چون خودم حتی نمیتونم ساده ترین کارای شخصیمو راحت انجام بدم.مثل شانه کردن موهام.یا صبحانه خوردنو........
ولی بعد از 11 ماه از تولد بچه هنوز درک نکرده که شرایط من چطوریه.
در حال حاظر مشکل من با شوهرم اینه با توجه به اینکه تا حالا مشکلات بسیار زیادی داشتیم و داریم.اگه کسی میتونه منو درمورد بهترین برخوردی که میتونم داشته باشم چیه ممنون میشم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)