به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 83
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 تیر 93 [ 09:39]
    تاریخ عضویت
    1390-10-15
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    3,034
    سطح
    33
    Points: 3,034, Level: 33
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 491 در 147 پست

    Rep Power
    35
    Array

    تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    سلام به دوستای خوبم.
    ممنون میشم اگر در این تاپیک هم من رو کمک کنید.میخوام مشکلاتم رو به ترتیب بنویسم و اونوقت شما نظراتتون رو بگید راجع به هرکدومش.
    1- شوهرم با زبون نیش دار خیلی بدجور با من حرف میزنه،متلک میندازه. توی 90% موارد اینجوری حرف میزنه (مثلا دیروز میگفت از طلاهای خونه پدرت بنداز گردنت یعنی داشت مسخره م میکرد چون میدونست ندارم) بقیه چیزام همینطور
    2- خونه ما دو ماهه نیومده و هرچی میگم پدر مادرم احوالت رو میپرسن شروع میکنه به بد و بیراه گفتن بهشون،هرچی میگم اونا تورو دوست دارن باز حرف خودش رو میزنه و میگه نباید من رو باهاشون روبه رو کنی و این در حالیه که میگه چرا پدرت زنگ نزده دعوتم کنه؟ چرا پدر مادرت بهم کادوی سالگرد ازدواج ندادن؟ میگم خوب خودت گفتی نمیخوام باهاشون چشم تو چشم بشم، میگه باشه اینم بره توی بانک بماندها.براتون جبران میکنم،کاری میکنم به حال خودت افسوس بخوری.
    3- واسه هیچ جایی من رو همراهی نمیکنه و من تقریبا همه جا رو تنهایی میرم.
    4- گاهی حس میکنم من رو به چشم زنش نگاه نمیکنه بلکه به چشم دشمن و رقیب میبینه و واسه همین سعی در خرد کردنم داره.
    5- زنگ نمیزنه و اسمس نمیفرسته و منطقشم اینه که با زن باید همینجوری رفتار کرد!
    فعلا همینا باشه تا بعد.
    من اون مهارت همدلی رو کاملا یاد گرفتم و در اون موارد ی که داره بد و بیراه بار من و خونواده م میکنه باهاش همدلی میکنم و به زور خودم رو کنترل میکنم که هیچ چیز بدی نگم، توی اون موقعیت ممکنه مقطعی جواب بده ولی روز بعد دوباره همین آشه و همین کاسه. بانک عاطفیم از طرف شوهرم به شدت خالیه و فکر میکنم دارم تنهایی دست و پا میزنم و اون اصلا براش مهم نیست مسیر این زندگی داره کجا میره واسه همینم گاهی به شدت کم میارم و قاطی میکنم.خسته شدم از تلاش تنهایی.
    خواهش میکنم کمکم کنید و امشب دعام کنین

  2. 4 کاربر از پست مفید maryam1363 تشکرکرده اند .

    maryam1363 (شنبه 21 مرداد 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    درود آبجی

    چشم حتما تونستم واسه همه زوجای جوون دعا میکنم مهارت های زندگی درست رو یاد بگیرن و بکار ببندن انشالله
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    khaleghezey (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 تیر 93 [ 09:39]
    تاریخ عضویت
    1390-10-15
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    3,034
    سطح
    33
    Points: 3,034, Level: 33
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 491 در 147 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    سلام و با آرزوی قبولی طاعات و حاجات توی این شبهای عزیز.
    توی عنوان تاپیکم نوشتم تلاش بدون همکاری همسرم. این رو به واقع نوشتم، حتی دیشب هم توی تلفن بهم گفت نباید از من هیچ انتظاری داشته باشی، اگه میتونی خودت تغییر کن و گرنه من همینم که هستم، من ازش نخواستم خودش رو تغییر بده چون میدونم مردا به این حرف حساسن، فقط ازش خواستم باهام همراهی کنه، گفتم که نمیتونم تنهایی.ولی خوب قبول نکرد و گفت که من ذهنم در مورد تو خرابه و اصلا هم حاضر نیستم هیچ قلمه باهات راه بیام. خودت تنهایی کاری کن یا از زندگیم برو بیرون.و باز هم همون تحقیرها و توهینها به سرتاپای من و خونواده م.
    حالا مسئله من اینه : دقیقا 40 روز به تاریخ عروسی مونده و من دیگه واقعا راه درست رو گم کردم به دو دلیل: 1- همسرم و زندگیم رو دوست دارم و خواسته قلبیم روبه راه کردن این زندگیه و اصلا راضی به جدایی نیستم چون جدایی هم عواقب خودش رو داره و همینطور تشکیل یه زندگی دیگه هم همینه،پس به نظرم ساختن این زندگی به مراتب از نظر من بهتر از ساختن یه زندگی دیگه س.این خواسته قلبیمه
    2- طرف دیگه ماجرا گفتگوی درونیمه که هر دقیقه در حال فعالیته مثل اینکه یه چیزی بهم میگه:خوب وقتی اون نمیخواد تو چرا هی دست و پا میزنی؟مگه فقط زندگی مال توه؟ اگه اون از جدایی نمیترسه تو چرا میترسی؟ مگه چت کمه که به دست و پاش افتادی؟تا کی میخوای اینجوری تحقیر بشی؟ دلت رو به چی خوش کردی؟
    خلاصه اینکه بین این دو تا حس کاملا گیر افتادم و نمیدونم چیکار کنم. امروز بهش گفتم تنهایی ادامه میدم نمیخوای همکاری کنی نکن که به جای روحیه دادن برگشت گفت ولی به نتیجه نمیرسی یعنی من نمیذارم برسی، من دارم به یه ازدواج دیگه فکر میکنم ،که من خندیدم و اونم گفت ثابت میکنم بهت.
    کم آوردم ، همه تیرام به سنگ میخوره، دارم از پا در میام،هرچی به خودم روحیه میدم همسرم ناامیدم میکنه. خدایا راه درست چیه؟

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    خلاصه اینکه بین این دو تا حس کاملا گیر افتادم و نمیدونم چیکار کنم. امروز بهش گفتم تنهایی ادامه میدم نمیخوای همکاری کنی نکن که به جای روحیه دادن برگشت گفت ولی به نتیجه نمیرسی یعنی من نمیذارم برسی، من دارم به یه ازدواج دیگه فکر میکنم ،که من خندیدم و اونم گفت ثابت میکنم بهت.

    عزیزم هنوز 40روز مونده که ازدواج کنید چنین حرفی!!!!!
    نمیخوام سستت کنم ولی خیلییییییییی دقت کن عزیزم..خودتو به زوووور نبر تو زندگی که از همین اول معلومه چی در انتظارته.
    امیدوارم ارزش خودتو بدونید.

    باتشکر

  7. 7 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 21 مرداد 91)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مرداد 91 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-31
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,302
    سطح
    29
    Points: 2,302, Level: 29
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    با ناديا كاملا موافقم

  9. 3 کاربر از پست مفید نيلوفر84 تشکرکرده اند .

    نيلوفر84 (شنبه 21 مرداد 91)

  10. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 تیر 93 [ 09:39]
    تاریخ عضویت
    1390-10-15
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    3,034
    سطح
    33
    Points: 3,034, Level: 33
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 491 در 147 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    نادیا ممنونم عزیزم. سرزنشم نکنید ولی واقعا نمیدونم دقت یعنی چی؟ یعنی بیام بیرون؟خوب این همون گفتگوی درونیمه ولی با خواسته قلبیم چه کنم؟ زندگیم داره سر یه مشت حرف به هم میخوره. نمیدونم داره با کی لج میکنه با زندگی خودش!!!!!!!!!
    ازم رنجیده درست، دلخوره درست، ناراحته درست ولی آیا راهش جدا شدنه؟ هرچی هم باهاش حرف میزنم بدتر میکنه.امروز که گفت تلاشت نتیجه نمیده گفتم اشکال نداره حداقل دیگه عذاب وجدان نمیگیرم که من کاری نکردم.
    گفت تو این تلاش و ادامه دادن رو هم به خاطر خودت میکنی
    بسسسسسسه خدایا به حق امشبت که شب قدره یه کاری واسه م بکن
    ممنون میشم بازم راهنماییم کنید
    راستی همین الان یه چیزی به ذهنم رسید،به نظرتون یه مدت نزنم زیر همه چی و مثل خودش رفتار نکنم؟
    یا به نظرتون بگم پدرم باهاش حرف بزنه؟

  11. 2 کاربر از پست مفید maryam1363 تشکرکرده اند .

    maryam1363 (شنبه 21 مرداد 91)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    تجربه شخصی و نه کارشناسی:

    دوران نامزدی با همسر سابقم ایشون همین برخوردها رو داشت.به من و خانوادم احترام نمیذاشت و توهین میکرد و هرچی دلش میخواست میگفت و چون من همش کوتاه میومدم و باهاش راه میومدمو (به خاطر عشقی که بهش داشتم!!!) همش میگفتم نه بابا الان روش فشاره و درست میشه و بیشتر و بیشتر بهش محبت میکردم، توهم برش داشته بود که شخص مخصوصی هست که من دارم اینجوری میکنم و بدتر شد که بهتر نشد و بعد ازدواج توهیناش خیلی وقیحتر و شدیدتر شد طوریکه پشت تلفن به خانوادم بدوبیراه میگفت و 1بار بابام رو هل داد (بنده تازه 5روز بود زایمان کرده بودم و منم هل داد خوردم دیوار)

    واسه اینا میگم بیشتر دقت کن عزیزم.ازدواج خوبه ولی نه به هر قیمتی!

  13. 7 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 21 مرداد 91)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مرداد 91 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-31
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,302
    سطح
    29
    Points: 2,302, Level: 29
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    وقتي از الان اينجوري رفتار ميكنه ديگه زير يك سقف بريد چه طور ميخاد رفتاركنه
    اگه واقعا تورا نميخاد چرا اصرار به موندن ميكني ؟

  15. کاربر روبرو از پست مفید نيلوفر84 تشکرکرده است .

    نيلوفر84 (شنبه 21 مرداد 91)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    maryam1363 سلام

    از اینکه دوست داری زندگیتو بسازی جای تقدیر داره

    دوستان توجه کنید که این دوستمون علاقمند حل مشکلاتشه نه پاک کردن صورت مسئله

    امیدوارم این پست بال های صداقت عزیز بدردت بخوره

    به امید حل مشکلاتت

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت



    یه جمله ای نوشته بودی


    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1348

    .اما وقتی یک طرف زندگی راضی به ادامه نباشه من که با زور نمیتونم مجبورش کنم.

    این جمله ات خیلی خاطرات گذشته را برایم زنده کرد .... و چقدر این جمله برایم آشنا بود

    مشاوری در برابر این جمله به من گفت : تداوم یک زندگی زناشویی خواستن 50-50 هر دو طرف هست ، 50 تای شما که حل هست ، می مونه 0 طرف مقابل به که به 1 برسه ، اون وقت با 51 می شود زندگی زناشویی ادامه داشته باشه ...

    =====



  17. 4 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (شنبه 21 مرداد 91)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: تلاش برای ساختن زندگیم بدون همکاری همسرم

    سلام مریم جان

    میشه لطفا خصوصیات مثبت همسرت رو و دلایلی که میخوای این زندگی تداوم پیدا کنه بنویسی؟

    آیا خود شما صد در صد دلت به ادامه زندگی هست؟(یعنی اون 50 تایی که بالهای صداقت گفته وجود داره؟)

  19. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (شنبه 21 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.