به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 06:44]
    تاریخ عضویت
    1391-4-22
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    1,849
    سطح
    25
    Points: 1,849, Level: 25
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 203 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم


    ...
    چی بگم... یه جورایی روم نمی شد بیام اینا رو بنویسم.

    وقتی برام خواستگار میاد، کوچکترین استرسی که در شناخت طرف مقابلم بگیرم، منجر به عصبانیت، بدخلقی و بدرفتاری کلی میشه و با پدر و مادرم یا بدرفتاری و بداخلاقی میکنم یا با بی تابی هام به اونها هم استرس میدم و ناراحتشون میکنم...

    یه مقدار که جلوتر میره به خاطر تردیدهام و یا این احساس که هر چی میگردم نمیتونم شناخت خوب و کاملی بدست بیارم، یا گاهی هم به خاطر اینکه نمیتونم انعطاف پذیری لازم رو در مچ کردن خواسته هام و تصمیم گیری با توجه به کفه خصوصیات + و - خواستگارم داشته باشم، کلی گریه زاری هم میکنم....- من کاملا شطرنجی هستم، ببخشید، شرمنده- ولی خب واقعیته.

    اصلا همینجوری که دارم به شرایط یه خواستگار فکر میکنم، شکل برج زهرمار میشم... خودمو که تو آینه می بینم در اون شرایط، شکل کسی هستم که کسیش مرده!... وقتی حالم بهتره مامانم مسخره و شوخی میکنه در رابطه با خوبی خواستگارم و این که هیچ فاجعه ای رخ نمیده که من اینقدر نگرانم...

    اصلا اینهمه استرس باعث میشه نتونم منطقی فکر کنم و تصمیم بگیرم

    عذاب وجدان گرفتم، میترسم به عقوبیت اینهمه آزار پدر و مادرم اشتباه کنم تو زندگیم...

    از طرف دیگه موندم من با اینهمه آستانه تحمل و طاقت! بعدا که ازدواج کنم میخوام با مشکلات زندگیم چکار کنم؟...

    در کل به نظر میاد آدم توانمندی هستم و پشت و پناه و حامی های زیادی دارم اما احساس ناتوانی و بی پناهی میکنم در این مقوله خاص.
    نمیدونم چکار کنم.

  2. 5 کاربر از پست مفید رازقی تشکرکرده اند .

    رازقی (چهارشنبه 18 مرداد 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array

    RE: اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم

    می دونی دقیقا چی ناراحتت می کنه؟ مثلا نگرانی اینکه نتونی خودتو با خواستگار تطبیق بدی و خواستگارو از دست بدی و نتونی ازدواج کنی یا اینکه نگرانی اینکه نتونی به اندازه ی کافی خواستگارو بشناسی و بعدا که ازدواج کردی ببینی این ادم با اونی که فکر می کردی فرق داشت؟ یا چیز دیگه ای؟ من نتونستم دلیل اصلی این ناراحتیتو بفهمم. اگه می دونی بنویس و اگه نمی دونی هم یه کمی با خودت فکر کن. بشه دلیل اصلیشو بفهمی بهتر می شه باهاش کنار اومد.

  4. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    meinoush (چهارشنبه 18 مرداد 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 06:44]
    تاریخ عضویت
    1391-4-22
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    1,849
    سطح
    25
    Points: 1,849, Level: 25
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 203 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم


    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush
    می دونی دقیقا چی ناراحتت می کنه؟ مثلا نگرانی اینکه نتونی خودتو با خواستگار تطبیق بدی و خواستگارو از دست بدی و نتونی ازدواج کنی یا اینکه نگرانی اینکه نتونی به اندازه ی کافی خواستگارو بشناسی و بعدا که ازدواج کردی ببینی این ادم با اونی که فکر می کردی فرق داشت؟ یا چیز دیگه ای؟ من نتونستم دلیل اصلی این ناراحتیتو بفهمم. اگه می دونی بنویس و اگه نمی دونی هم یه کمی با خودت فکر کن. بشه دلیل اصلیشو بفهمی بهتر می شه باهاش کنار اومد.

    هم این نگرانی که هایلایت کردم رو دارم، هم اینکه خب بالاخره هر خواستگاری یکسری ویژگیهاش ایده آله و مطابق معیارهاته، یه تعدادیش هم مطابق نیست که آدم این مجموعه رو میپذیریه و میگه بله دیگه، من میترسم از اینکه این چیزهایی که مطابق معیار و خواسته من نیست و من باید خودمو منعطف کنم و باهاش تطبیق بدم، جونم رو به لب برسونه. الان بگم اکی، بعدا پدر خودم و طرفم رو در بیارم.... حتی فکر کردن به این تطبیقه عصبیم میکنه.
    ... من دختر لوس و نازکرده ای هستم... سختی نکشیده به معنای واقعی...! ...
    میترسم از آینده... میترسم نتونم. مییترسم قولی بدم و پاش نمونم...
    ببخشید آه و ناله شد همه ش.

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array

    RE: اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم

    نه بابا چه اه و ناله ای. خوب داری نظرتو می دی دیگه عزیز جان.
    امیدوارم کسایی که واردترن و همینطور مشاورا بیان بهت کمک کنن. اما منم سعی می کنم نظرمو بدم.

    ببین خواستگاری تا جایی که فهمیدم دو تا معنی داره. اولیش برای خونواده هایی که یا مذهبی ان یا سنتی ان کاربرد داره. یعنی هر کسی رو اجازه می دن به عنوان خواستگار بیاد خونه (کسی از دوست و فامیل و اینا) بعد طی جلسات و به هر تعداد دفعه ای که لازمه دختر و پسر همدیگه رو توی خونه و پیش خانواده می بینن و با هم هی حرف می زنن تا به این نتیجه برسن که ممکنه برای هم مناسب باشن. بعدش می تونن برای شناخت بیشتر از هم به منظور ازدواج با همدیگه بیرون برن یا نمی دونم به هر حال یه مدت بیشتری در عمل همدیگه رو بشناسن. مشاوره ی ازدواج هم می رن. بعد از همه ی اینا اگه همه چی خوب بود مشکلی نبود اونوقت می تونن ازدواج کنن.

    نوع دوم واسه کساییه که مثلا توی دانشگاه با هم دوست می شن یا همکارن و اینا و بعد از یه مدت که همدیگه رو می شناسن حس می کنن می تونن با هم ازدواج کنن. بعدش موضوع خواستگاری پیش میاد که در اصل برای اشنا کردن خانواده ها با دختر و پسره. توی مدل قبلی خواستگاری پسر که بره خواستگاری راحت می تونه دفعه دوم نیاد و خوشش نیاد کلا و هیچ تعهدی نداره. اما توی این نوع دوم خود خواستگاری رفتن یه جورایی اعلام تعهده.

    در هر دو مورد فرصت کافی باید به خودت و طرف مقابلت بدی که همدیگه رو بشناسین. مهم اینه که صداقت در رفتار داشته باشین. و چیزی که باید توجه کنی بهش اینه که قبل از ازدواج هم معمولا ادما نشون می دن اخلاقاشونو اما چون کمرنگه ما ندیده می گیریم. خلاصه نشونه ها هست و می شه تا حد زیادی یه سری اخلاقا رو قبل از ازدواج فهمید. باید به نشونه های رفتاری کوچیک هم دقت کنی. مشاوره ازدواج هم حتما برو.

    اینکه سختی نکشیدی خیلی هم خوبه. اعصاب داری. اونی که سختی کشیده درسته ابدیده شده اما اعصاب واسش نمی مونه! پس این خیلی هم خوبه واست عزیزم. از تجربیات دیگران هم استفاده کن.

    ببین نمی دونم درست فکر می کنم یا نه اما به نظرم این تطبیق دادنو باید گذاشت واسه بعد ازدواج. الان باید دنبال کسی باشی که با هم هماهنگ باشین نه اینکه تو خودتو با اون هماهنگ کنی. خواستگاری های سنتی خوبیش اینه که خانواده ها همدیگه رو می شناسن می مونه شناخت دختر و پسر از هم. اما لازمه یه مقدار علاقه هم بین دو نفر باید وجود داشته باشه.

    من یکی رو می شناختم که خانمه سنتی بود. اصلا مذهبی نبود. اما نمی خواست که دختراش دوست باشن با کسی. اما خودش هم کم نمی ذاشت واسه دختراش و هر چقدر که می تونست براشون خواستگار میاورد مخصوصا واسه یکی شون که مشکل پسند بود. انقدر برای دخترش خواستگار اورد و دخترش نخواست تا بالاخره یکی رو قبول کرد. منظورم اینه که ازدواج اینه که انقدر ادم بگرده تا جفتشو پیدا کنه. البته برای همه هم مقدور نیست. یعنی خیلی وقتا ادم خیلی هم حق انتخاب نداره. تو سعیتو بکن. مشاوره هم برو. به همه ی نشونه های کوچیک هم دقت کن. البته یه علاقه ای هم داشته باش به ظرف مقابلت. فکر می کنم بعدش مشکلی هم اگه پیش بیاد کوچیکه و خودت می تونی مدیریتش کنی. در مورد ویژگی های خواستگار هم باید اولویت بندی کنی که کدوم برات مهم تره و کدوم برات کمتر مهمه. اگه دو نفر همدیگه رو دوست داشته باشن تا حد زیادی موضوع تطبیق دادن بعد ازدواج حل می شه البته اگه مشکلات معمولی باشن.

    موفق باشی.


  7. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    487
    امتیاز
    1,771
    سطح
    24
    Points: 1,771, Level: 24
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3,685

    تشکرشده 3,700 در 587 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم


    سلام

    يه كم شبيه مني و تو شلوغي خودتو گم ميكني

    منظورم اينه وقتي موقعيت حساس ميشه ترس درونيت روي رفتارهات اثر ميزاره و براي فرار ازون موقعيت عكس العمل نامناسب نشون ميدي

    مثل عصبانيت يا بد اخلاقي

    همه اش هم بخاطر ترسه كه استرس ميگيري

    اول كه نگران پدر و مادرت نباش اونها دركت ميكنن, اما شرايطتو براشون توضيح بده

    دوم سعي كن اعتماد به نفس خودتو در برخورد با مشكلات ببري بالا يعني فكر نكني اگه خداي نكرده طرفم ايده ال نباشه من بدبخت ميشم يا ...

    خوشبختي و بدبختيتو وابسته به شوهر خوب ندون. هر چند ان شا ا... اوني كه ميخواي پيدا ميكني اما منظورم كلي بود

    خوبه كه خودت ميدوني مشكل كارت كجاست , پس مهارتهاي زندگيتو بالا ببر. جوري كه ديگه خودت به خودت نگي نازبرورده يا سختي نكشيده

    قرار نيست يخ حوض شكسته باشي كه بتوني با مشكلات كنار بياي , تو زندگي اونايي برنده هستن كه از تجربيات ديگران استفاده ميكنن و به نشونه ها دقت ميكنن

    كاري كه من نكردم

    اما اين نشونه ها چي هستند

    بيشتر تشابهات, اما صددر صد اين نيست

    ديدي مامان بزرگا ميكفتن مثلا امان از مرد شكاك يا..., حالا مياي تو تالار ميبيني مرد شكاك يا ...كلي نشونه داشته و تو نميديدي

    بودن تو تالار كمكت ميكنه رازقي جان البته مهارتهات رو ببر بالا نه اينكه خودتو منفي كني ها

    بايد يادبگيري خودتو مديريت كني حالا زندگي هر جور هم باشه خيالت راحته از پس خودت برمياي

    لينكهاي مفيد اينجا زياده كه ديدم برات ميزارم دوست عزيز

    در نهايت هم توكل كن به خدا چون لقمه هر خورنده را، درخور او دهد خدا


    ارسال من و مينوش همزمان شد

  9. 4 کاربر از پست مفید z o h r e h تشکرکرده اند .

    z o h r e h (چهارشنبه 18 مرداد 91)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم

    عزيزم تا يه حدي اين موضوع طبيعيه واسه همينه كه مردم انقد تحقيق ميكنن .
    منم همين طور بودم ولي خوب با بقيه بدرفتاري نميكردم.بايد بيشتر به خودت مسلط باشي
    بايد مهارتاتو بالا بيري كلي مقاله تو سايت هست واسه شناخت.

    من وقتي به شوهرم جواب بله رو دادم ولي هنوز عقد نكرده بوديم استرس گرفتم .
    غذا كه اصلا نميخوردم .دختري كه قبلا به زور 12 ظهر بيدارش ميكردن 6 صبح بلند ميشد.
    خواب نداشتم اصلا.
    اصلا يه وضعي بودم . يه داداش دارم انقد بي خياله كه حد نداره مصداق سيب زميني.اون روزا اونم نگرانم بود رفت به شوهرم گفت كه يكم نصيحتش كن. بنده خدا كلي باهام حرف زد گفت مطمئن باش
    خوشبختت ميكنم و ....(سانسور) بعدشم مجبورم كرد همونجا غذا بخورم و كلي ميوه برام پوست گرفت. آخ يادش بخير.


    در ضمن بايد مواظب باشي نكنه اين اضطراب و استرس خودش نميذاره درست تصميم بگيري.

  11. کاربر روبرو از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده است .

    گلنوش67 (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 06:44]
    تاریخ عضویت
    1391-4-22
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    1,849
    سطح
    25
    Points: 1,849, Level: 25
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 203 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم

    زهره جون، مینوش جان، گلنوش عزیز،
    چقدر شماها خوبین! خیلی به آدم آرامش و قوت قلب میدین. من فکر کردم الان همه میان دعوام میکنن میگن برو خدا رو شکر کن که خوشی زده زیر دلت.

    آره واقعیت هم اینه که دلیل اصلی اینکه عضو همدردی شدم استفاده از همین مطالب و تاپیکا و ... توی سایت برای خودشناسی و مهارتهای زندگی و خوندن تاپیک مشکلات دیگران و درک همین نشونه هایی است که می فرمایید. دیگه نمیدونستم با عضو اینجا شدن اینهمه خواهر گل مهربون و همدل پیدا میکنم.

    فقط باید صبرم رو زیاد کنم... قبول کنید گاهی پروسه شناخت اونقدر سخت و طولانی و استرس زا میشه که آدم فقط میخواد از شرایط فرار کنه و زیر همه چی بزنه و الفرار!... من قبلا یه دفعه اینکارو کردم. تا 48 ساعت در پوست خودم نمیگنجیدم اما بعدش یکباره فهمیدم چه خرابکاری کردم و یک ماه داشتم از غصه میمردم!... یه کمی هم همه چی رو انداخته بودم تا یه مدت گردن مامان بابام و میگفتم تقصیر شما بود!!!... انگار دست و پامو بسته بودن!...

    تا حالا تو سایت همدردی خیلی به اطلاعاتم اضافه شده و کلی واسه خودم تجربه زندگی و اینا کوله بار کردم... حالا از نظر تئوریک دیگه!

    من سعی میکنم آرامش خودمو حفظ کنم و به خدا توکل کنم و شناخت خوبی انجام بدم.

    به زودی سرتون رو در زمینه این خواستگارای بیچاره و چگونگی شناخت و توجه به نشانه ها، به شدت درد خواهم آورد.

    با تشکر!
    یک دختر غیر لوس بعد از این!:D

    راستی، درباره "اولویت بندی معیارها" میتونید بهم مطلب معرفی کنید لطفا؟

  13. 3 کاربر از پست مفید رازقی تشکرکرده اند .

    رازقی (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    487
    امتیاز
    1,771
    سطح
    24
    Points: 1,771, Level: 24
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3,685

    تشکرشده 3,700 در 587 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم


    اين لينك ها ممكنه كمكت كنه

    مقالاتی در خصوص انتخاب ، تصمیم گیری و ازدواج

    15خطر در کمین ازدواج

    ازدواج مهارت می‌خواهد!

    اولين قدم ازدواج چيست؟

    تاملی در مساله ازدواج

    مشاوره برای همه

    چه همسری مناسب کدام شخصیت >>>



    البته رازقي جان خيلي حواست باشه فقط يادبگيري و عمل كني و تجربه رو هم كه با مرور تاپيك هاي مشابه و... ميتوني به دست بياري

    فقط از اون طرف بوم نيفتي و الكي منفي نشي

    تجربه بهم ثابت كرده اگه با اگاهي بري تو يه زندگي هيچوقت شكست نميخوري, اينم من كوله بار كردم:D

    اميدوارم بهترين ها برات پيش بياد


    اينم اميد65 گذاشته بد نيست بخوني


    فایل صوتی سخنرانی آقای کریمی در مورد ازدواج

  15. 3 کاربر از پست مفید z o h r e h تشکرکرده اند .

    z o h r e h (پنجشنبه 19 مرداد 91)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array

    RE: اضطراب فراگیر! در مواجهه با ازدواج: منجر به غم، پنیک، بد اخلاقی و تندی با والدینم

    z o h r e h برات لینکای خوبی گذاشت.
    منظورم از الویت بندی اینه که چون معمولا پیش نمیاد که یه خواستگار همه چی رو با هم داشته باشه (امیدوارم واسه تو پیش بیاد) به خاطر همین معیارهایی که برات مهمه شوهر اینده ات داشته باشه رو برا خودت دربیار و به ترتیب اهمیت بچینشون. مثلا چه اخلاقایی داشته باشه. و اینا یا اینکه تا چه حدی پول داشته باشه یا سنش یا این چیزا. معیارا رو با مطالعه و با در نطر گرفتن دل خودت دربیار اگه نمی دونی الان. بعد ببین کدوماش برات اهمیت بیشتری داره. اونوقت اگه خواستگارت اون موارد مهم از نظر تو رو داشت و یه مورد بی اهمیت معیار رو از نظر تو نداشت یه خواستگار مردود شده نمی شه. می تونی بهش فکر کنی.
    موفق باشی عزیزم.

  17. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 19 مرداد 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.