به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 98 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1391-5-16
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,516
    سطح
    47
    Points: 5,516, Level: 47
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    سلام
    امیدوارم حالتون خوب باشه
    خیلی اتفاقی با سایت شما آشنا شدم امیدوارم
    بتونین کمکم کنید
    من دختری هستم 24 ساله که دنیا آمده و بزرگ شده اهوازم اما اصالتن اصفهانی هستم
    از قضای روزگار من با پسر دوست پدرم که اهل اصفهان و اینجا ساکن هستند ازدواج کردم
    اسفند سال 89 ازدواج کردیم
    من در صحبت های خواستگاری بهش گفته بودم که جدا بودن از خانوادم برای من
    سخته و من باید هر از گاهی برم اهواز
    اونم مخالفت نکرد و گفت باشه
    خلاصه بگم
    تو این مدت 2 سال زندگی بدی ازش ندیدم الی چند چیز
    مرد خیلی خوبی اخلاقش خوبه، مهربون، خیلی مودبه ،خیلی دوستم داره
    اما تعصب داره به بعضی مسائل و من این رو بعد از ازدواج فهمیدم
    اوایل خیلی مخالف این بود که من تنها از خونه برم بیرون میگفت با مامان و
    خواهرم یا مامان و خواهر خودت وقتی میان برو
    من دوست ندارم تنها بری
    با باشگاه رفتن من مخالف بود
    اما با سر کار رفتن در صورتی که کاره مناسب گیرم بیاد مخالف نبود
    بدش میاد تنها برم توی یه مغازه
    اهواز هم که میخواستم برم از بس مامانم اینا هر ماه میومدن اصفهان سرم
    دیگه بهونه ای نداشتم که برم
    اوایل هر روز بحث داشتیم سر تنها بیرون رفتن من
    برای من غیر عادی بود این رفتار
    چون تو خانوادم اینطور نیستن برای من که اینجا تنهام و هیچکس رو ندارم خیلی سخته
    کم کم قانعه شد که برم باشگاه و کم کم هم موافقت کرد که برم کلاس فتوشاپ
    با اینکه راهش خیلی دور بود البته با کلی قهر و آشتی
    و الان 3 ماه میشه که میرم سر کار
    اما هنوز با تنها خرید کردن من مخالفه و میگه هر جا می خوای بری حتما باید
    به من اطلاع بدی
    یعنی من وقتی میرسم سر کار باید اسمس بدم
    وقتی هم میرم خونه همینطور
    اگر سر راه هم خواستم چیزی بخرم یا ببینم باید بهش زنگ بزنم و اجازه بگیرم
    این رفتار برای من غیر قابل تحمله
    با تنها اهواز رفتن من ظاهرا دیگه مخالفتی نداره اما من حدود چند ماه به این نتیجه رسیدم که تنهاش نزارم به خاطره خانوادش
    با یک سری اتفاقات که تو زندگی برادر شوهر و جاریم افتاد متوجه شدم که خانواده شوهرم داخل گوش پسراشون زیاد می خونند
    برای همین ترجیح دادم تنهاش نزارم
    این رو هم بگم که شوهرم همیشه میگه من پشتتم و هوات رو دارم
    من مخالفتی با اسمس دادن و این چیزا ندارم اما اینکه برای هر کار کوچیکی باید اجازه بگیرم برام خیلی سخته
    در صورتی که خواهراش که ازدواج کردن اصلا اینطور نیستن
    خودش میگه من دوست دارم سعی کنم اونطور باشم که تو میخوای اما باز هم رفتار های خودش رو ادامه می ده
    حس میکنم خودش هم داره اذیت میشه یکبار با تنها رانندگی کردن من مخالفت میکنه 1 بار هم ماشین رو میده دست خودم که تنها برم سر کار و برگردم اما همش نگران اینه که من عادت کنم و توقعم بالا بره
    من دختر چادری هستم و به احترام حرف همسرم برای رفتن سر کار آرایش نمیکنم و خیلی ساده میرم بیرون اما با این کوتاه اومدنهای من باز هم اون حساسیت خودش رو داره
    من نمیدونم چطور به شوهرم و خودم کمک کنم
    ؟
    من وقتی هم سن و سال های خودم رو میبینم که ازدواج کردن اما آزادی های خودشون رو دارن
    واقعا بهم میریزم
    از نظر روحی خیلی بهم ریخته ام



  2. 5 کاربر از پست مفید آویسا تشکرکرده اند .

    آویسا (سه شنبه 17 مرداد 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    سلام آویسا خانم
    خیلی از مرد ها این عادت رو دارن که زن مورد علاقه شون رو کنترل کنند تازه مال شما شدید هم نیست و مطمئن باشید به مرور زمان هم این رفتار کمتر میشه
    ماشالله که شوهر خوبی هم دارید و از اخلاق های دیگه اش تعریف میکنید حیف نیست فقط زوم کنید به این رفتارش که شما رو ناراحت میکنه
    بهت پیشنهاد میدم به قسمت متارکه و طلاق و یا اختلاف زن و شوهر سر بزنید ببیند خیلی از خانم ها با چه مشکلاتی دارن دست و پنجه نرم میکنند که اگه جای شما بودن آرزو میکردن همچین زندگی رو داشتند!
    زندگی هایی که پر است از درگیری و کتک کاری ،خیانت ، خساست و حتی بیماری روحی و روانی شوهر که جون زن رو به لبش رسونده ولی با این حال میخوان زندگیشون رو حفظ کنند
    آویسا جان شما تازه عروس هستید و کم و بیش برای همه نو عروس ها از این محدودیت ها هستش ولی به مرور کم میشه
    حتی بعضی ها هستن که با دوست پسرشون که قصد ازدواج دارن همین رفتار رو مشاهده میکنن چه برسه شما که زن و شوهر هستین
    به نظرم قدر شوهر و زندگیت رو بدون چون مشکل خاصی نداری عزیزم اینم حل میشه.


  4. 6 کاربر از پست مفید سارا@ تشکرکرده اند .

    سارا@ (سه شنبه 17 مرداد 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 بهمن 91 [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 568 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    سلام
    اویسای عزیز
    الان که شرایط وازادیهای شمارو دیدم یه اه بلند سردادم که ببین مردم چقدر ازادن؟؟؟؟؟

    ازاد اره ازاد تعجب میکنی اینو میخونی ولی باید بهت بگم من شرایط خیلی سختتر از شمارو تحمل کردم بهمین خاطر میگم شما ازادی .....
    باور میکنی هنوز اجازه باشگاه و ندارم با اینکه بزرگترین باشگاه شهر مال شوهرمنه......
    تازه بعد 9سال واینکه تنها شرط ازدواجم دانشگاه بود یه ترمه تونستم اسممو تو دانشگاه بنویسم واونم چون غیر حضوریه....
    مغازه تازه میرم ....
    رانندگی تایم میگیره برم وبرگردم اگه دیر بیام .......
    سر کار که دیگه چی.....
    میدونی من تمام این مثلا امتیازاتو بعد چند سال و بعد کلی عذاب بدست اوردم ....
    اگه خواستی برو تو "گذشتایی که تو زندگی مشترک با همسرمون داشتیم "بخون تا ببینی چه جور تحت فشار بودم.


    البته اینو میدونم ازادی تو هر فرهنگی یه جور تعریف شده وشما باهم کمی تفاوت فرهنگی دارید ولی شرایطت اونقدرام که فکر میکنی سخت وغیر قابل تحمل نیست.
    زندگی یعنی گذشت ایشون سعی میکنه بنظرم ....شما هم کمی کوتاه بیاین.

    شاید درست نباشه حرفام نمیدونم.....

  6. 4 کاربر از پست مفید هیام تشکرکرده اند .

    هیام (یکشنبه 22 مرداد 91)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 98 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1391-5-16
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,516
    سطح
    47
    Points: 5,516, Level: 47
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    سلام سارا جان و هیام عزیز
    بله حرفاتون رو قبول دارم
    اوایل خیلی بحث و دعوا داشتیم سر این موضوع به نظر شوهرم این خواسته من که تنها بخوام بیرون و یا سر را ه یه ویترین نگاه کنم کاملا خواسته بچگانه ای و هر چی سعی کردم بهش بفهمونم من احتیاج دارم نشد
    من اینجا خیلی غریبم
    دوری خیلی بهم فشار میاره این رفتار شوهرمم یه جور دیگه
    درسته در مقابل خیلی از مشکلات دیگران واقعا مشکل من نا چیزه اما همین ناچیز بودن برای من شده یه معضل
    احساس میکنم شدم ادم اهنی که هیچ اختیاری از خودم ندارم
    نگران آیندم هم هستم با خودم میگم من اگر پس فردا بچه دار هم بشم اختیار بچه خودمم هم ندارم
    میدونید همسرم عقیده داره همین آزادی هایی هم که با کلی کلانجار رفتن بهم داده واقعا لطف کرده و منت میزاره
    آخه من مگه احساس ندارم ؟
    هدف ندارم؟
    من ازدواج کردم که شوهرم بشه همراهم و صمیمی ترین دوستم و راهنماییم کنه راه را بهم نشون بده نه اینکه راه را ببنده و مقابلم بایسته
    الان چند ماهی که دیگه سعی میکنم بحث نکنم چون از نظر بدنی و روحی خیلی ضعیف شدم و بیش از اینکه از رفتار همسرم بترسم از خودم میترسم
    که یهو دل زده بشم
    من میخوام به خودم و شوهرم کمک کنم اما راهش رو نمیدونم
    حس میکنم ادبیاتم خوب نیست نمیتونم بهش بفهمونم که چی می خوام

  8. 2 کاربر از پست مفید آویسا تشکرکرده اند .

    آویسا (چهارشنبه 18 مرداد 91)

  9. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    آویسا عزیز سلام

    به تالار همدردی خوش آمدی

    احساست رو کامل درک میکنم و میفهمم که توقعت یه آزادی فردی محدود هست

    به نظر من کمی روی علایق مشترک کار کن تفریح و سرگرمیتو با همسرت هماهنگ کن تا بمرور حس کنترل گریش کم بشه

    اگه بخای روی رفتارش حساس بشی هم به خودت سختتر میگذره هم همسرت مقاومتر میشه

    با مهر و محبت پایه زندگیتو محکم کن این مشکلات هم به مرور حل میشه نگران نباش

    موفق باشی دوست عزیز

  10. 5 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (سه شنبه 17 مرداد 91)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 98 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1391-5-16
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,516
    سطح
    47
    Points: 5,516, Level: 47
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    سلام ویدا جان ممنون که وقت گذاشتی و مطالب رو خوندی

    دارم سعی میکنم تمام تلاشم رو بکنم و الان تمتم تفریح و بیرون رفتنم با همسرمه
    اما برام یه سوال پیش اومده؟
    سوال: به نظرتون اگر من گهگدار ازش نخوام که مثلا تنها برم بیرون یا مثلا تو راه رفتن به خونه بهش زنگ نزنم و بگم من میخوام برم گیر بخرم برم یا نرم؟
    رفتارش بدتر نمیشه و عادت نمیکنه به این کار ( نمیدونم چجور منظورم رو توضیح بدم) و بهدها دیگه کلا این خواسته های من نابود بشن و حساس تر بشه رو تنها بیرون رفتن من؟

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    آویسا جان این تاپیک رو برات میذارم تا بدونی چقدر خوشبختی فدات شم.
    http://www.hamdardi.net/thread-22637.html

    این گیر دادنها هم کم کم برات درست میشه و از بین میره چون اونطور که متوجه شدم شوهر شما پسر خوبی هست و بیمار روانی نیست که درست نشه.
    با تشکر

  13. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (سه شنبه 17 مرداد 91)

  14. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    سلام آویسا

    همون‌طور که دوستان گفتن، این مشکل بزرگی محسوب نمیشه و تا حدودی بین زوج‌های جوان عادیه.

    برای برطرف کردنش:

    روی این مسائل دعوا نکنین. این‌که ایشون بهتون بگن فلان جا تنها نرو و شما بخوای بری و یا حتی سرش بحث کنی موضوعو بی‌جهت بزرگ و حل کردنشو سخت می‌کنه. اگر کمی صبور باشین، پس از مدتی می‌بینین که به جای این‌گونه مشکل‌ها، اعتمادی قوی شکل می‌گیره که زندگیو براتون شیرین می‌کنه.

    پس برای مدتی اگر صحبتی در این موارد شد قبول کنین. اگر شرط شد که برای خروج از منزل به ایشون اطلاع بدین، بپذیرین و هنگام خروج از منزل بهشون اطلاع بدین. یادتون باشه که آقایون تشنه‌ی این هستن که همسرشون حرف‌هاشونو بپذیره. هر چه بیشتر بپذیرین، ایشون برای پذیرفتن نظرهای شما نرم‌تر میشن و به قول امروزی‌ها زن‌ذلیل‌تر میشن.

    یک کار دیگه هم که اگه بکنید خیلی خوب نتیجه می‌ده، اینه که بیشتر از قبل غیرت خودتون نسبت به خودتونو به همسرتون نشون بدین. منظورم این نیست که بیاین بگین امروز فردی مزاحم شد و من حالشو گرفتم! (یا هر عکس‌العمل دیگری) این که ایشون بفهمن که شما مزاحمی داشتی کارو خراب‌تر می‌کنه چون فکر می‌کنن که "نکنه همسر من هم اشتباهی داشته که توجه دیگری جلب شده؟"
    پس به جای این‌ها، غیرتتونو در هنگام بحث‌های مختلفی که در مورد روابط زن و مردِ نامحرم میشه نشون بدین. سعی کنین در هنگام صحبت با دیگران وقتی همسرتون هست(و حتی وقتی نیست)، بیش از پیش نظرتون در مورد سنگین بودن بانوان و پرهیز از ارتباط غیرکاری با نامحرمان (و ...) رو بیان کنین. یا از مزایای پوششتون در جامعه بگین که چون با سنگینی رفتارتون همراه بوده، خیالتون راحته که دیگران مزاحم نمیشن و ...

    اگر این‌ کارها رو مدتی انجام بدین و صحبت‌های تحریک‌آمیزی نکنین (منظور تحریک کردن غیرت همسرتونه) پس از مدتی این فکر‌های همسرتون از بین می‌رن و مشکلتون حل میشه. و اگر پش از گذشت این مدت، با مهر و محبت (بدون گفتن هیچ حرف تندی) از ایشون خواهش کنین که برای کارهای کوچک بیرون از خانه وقت همسر عزیزتونو به خاطر پیغام دادن نگیرین، احتمالا موافقت ایشونو خواهین دید.

    موفق باشید

  15. 13 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    مسافر زمان (سه شنبه 17 مرداد 91)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 98 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1391-5-16
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    5,516
    سطح
    47
    Points: 5,516, Level: 47
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 44 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    سلام نادیا جان
    خیلی خوشحال شدم که مطلب رو خوندی و خیلی خحیلی ناراحت شدم برای اتفاقاتی که برات افتاد
    شوکه شدم
    از خونه تا سر کار همش تو ذهنم بود

    مسافر زمان از شما هم ممنون که اینقدر خوب راهنماییم کردید
    باشه یه مدت طولانی سعی میکنم همینطور رفتار کنم

    برام دعا کنید فکر هایی که تو سرم میاد گاهی نمیزاره درست عمل کنم

  17. 2 کاربر از پست مفید آویسا تشکرکرده اند .

    آویسا (چهارشنبه 18 مرداد 91)

  18. #10
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: سخت گیری همسرم برای بیرون رفتن

    با سلام
    اگر همسرتان دست شما را لمس کند فریاد نمی کشید و ناله سر نمی دهید.
    اما اگر قسمتی از جسم شما التهاب ، جراحت یا شکستگی داشته باشد یک نوازش ساده هم فریاد شما را در می آورد.
    گاهی ما آدمها التهاب ها و جراحت هایی در روح و روانمان داریم.(که ما اینجا قصد نداریم این مسئله را کنکاش و علت یابی کنیم.)، لذا تحریک این مواضع احساسات ما را در هم می ریزد و فریادمان را بلند می کند.

    همسر شما هم وقتی قصد تنهایی خرید کردن یا رفتن به جایی دارید با اینکه از نظر شما طبیعی هست(مثل یک نوازش ساده)، اما او فریادش بلند می شود. در واقع او مضطرب می شود، تپش قلب می گیرد و آزرده می گردد و این اضطرابش پایین نمی آید مگر اینکه شما به او قوت قلب دهید اس ام اس دهید و یا ....

    توصیه ما اینست که با زخمها و جراحت های روانی همسران نباید برخورد خشن کرد. همچنین نباید آزرده شد.
    آنها قصدا و عمدا قصد آسیب رساندن به خودشان و همسرشان را ندارند. لیکن به طور ناشناخته ای اذیت می شوند.

    اگر تا اینجای صحبتهایم را کاملا شفاف گفته باشم. به این نتیجه خواهید رسید که آسیب دیده تر از شما در این مورد همسرتان هست. او هر وقت که شما را محدود می کند، قبل از آن خودش اذیت می شود و برای کاهش اضطرابش به شما سخت می گیرد.
    پس او به کمک روانی شما، بسیار نیاز دارد. با کمک شما او به آرامش می رسد و به مرور التهاب روانی اش فروکش می کند.
    هر چقدر شما بحث منطقی کنید و دلیل بیاورید ، کار را برای او و خودتان سخت تر می کنید.
    همین طور که به زیبایی مسافر زمان اشاره کردند شما باید محل جراحت روانی همسرتان را التیام دهید تا زودتر بهبود یابد. به این منظور شما مرتب باید مراعات او را بکنید وحتی از او حساس تر باشید.
    او باید آنقدر خیالش از شما راحت باشد که حتی آن بخش روان آسیب دیده را در اخیتار شما قرار دهد بدون اینکه با نوازش شما دردش بیاید. یعنی اینکه حتی او نیاز به پیگیری نداشته باشد و شما خودتون مراعات می کنید.

    شما باید به او نشان دهید که ذاتا به بعضی چیز ها تمایل ندارید و دوست دارید آنطور که او دست دارد رفتار کنید.

    مجموعه این روشها موجب تقویت اعتماد وی و از آن مهمتر ترمیم روان آسیب دیده اش شود و عنصر زمان هم به مرور کمک می کند که هم این تحریک پذیری را کنار بگذارد و دلش قرص شود.



  19. 16 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (شنبه 11 شهریور 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.