به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنید تا فراموشش کنم

    سلام.من 22 سالمه و دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی. حدود یه سال و نیمه که تو شهر خودمون میرم کلاس زبان .تو این موسسه با یه اقایی 25 ساله که تو بعضی از ترم ها مربی مون بوده اشنا و علاقه مند به ایشون شدم (البته این علاقه مربوط به 3 یا 4 ماه گذشته میشه نه قبل از اون).درسته که میدونم ایشون همه ی شرایط مرد ایده ال منو نداره ولی حداقل 70 درصد اونا رو داره.تو این مدت بعضی وقت ها فکر کردم که این علاقه دوطرفه است و بعضی وقتا فکر کردم که نه این توجه زیادی تعریف های بیش از حد به فقط وفقط به خاطر حس یه استاد به شاگردشه شاگردی که تو اکثر ترم ها به نوعی ممتاز بوده (کمترین نمره ام نود و دو بوده) حالا من موندم و یه عذاب وجدان(تا قبل از این از اکثر اقایون متنفر بودم وبه رابطه ی دوست دختر و دوست پسری هم اصلا اعتقادی ندارم وشدیدا مخالفش هستم) لحظه لحظه فکر میکنم که ایشون به این علاقه پی بردن و به نوعی ابرو ی من رفته .حال به نظر شما چطور میتونم ایشون و فراموش کنم و مثل گذشته تعلق خاطری وجود نداشته باشه؟
    خواهش میکنم هر چه زود تر کمکم کنیدقبلا از راهنمایی تون کمال تشکر و دارم(میدونم زیادی لفظ قلم شد)

  2. کاربر روبرو از پست مفید تنها ی جاده تشکرکرده است .

    تنها ی جاده (یکشنبه 15 مرداد 91)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: کمکم کنید تا فراموشش کنم

    عزیزم خوش اومدی به تالار همدردی
    تاپیکهای زیادی تو همین تالار هست برای فراموش کردن میتونی سرچ بزنیو بخونی

    ولی عزیزم شما 2 تا که اصلا رابطه ای هم نداشتین که میخوای فراموش کنی.بهتره نشینی تو تنهایی و هی به مغزت فشار بیاری که من عاشق استادم شدم!!
    تو عاشق نشدی فدات شم..نمیخواد انقدر به خودت تلقین کنی تا دستی دستی خودتو عاشق کنیو بعدشم بیوفتی تو فاز افسردگی.

    خیلی جوونی و میدونم حس عاشق شدن تمام سرتاپاتو گرفته..البته حس قشنگیه ولی نذار حروم شه و هرز بره.
    به کارای خودت برس و عجله ای هم نداشته باش.
    تازه 22 سالته....اووووووووووووووووو وووواااااااااااااااا انقدر راه داری بری که نگو.

    یه روز عشق واقعیت میاد تو زندگیتو اونوقت عاقلانه و عاشقانه عاشقش شو

  4. 2 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 15 مرداد 91)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آبان 91 [ 02:52]
    تاریخ عضویت
    1391-5-03
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 199 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید تا فراموشش کنم

    سلام تنهای جاده عزیزم
    حست رو درک میکنم .عزیزم الان خیلی زوده برای عشق و عاشقی ( با توجه به رشته تحصیلیت).اصلا عجله نکن گلم.22 سالته . استاجر میشی .اینترن میشی .تو این دوران تو بیمارستان خیلی مورد های مناسب تری برات پیش میاد که امکان شناخت بیشتری هم نسبت به هم دارین.
    از طرفی این عشق نیست این فقط یه حس جاذبه هست.به نظر من اگه امکانش رو داری کلاس یا استادت رو عوض کن.اصلا هم فکر نکن دیگه به این موضوع...
    اینم بگم نادیا جون اینقدر با محبت و صمیمیت راهنمایی میکنن من لذت میبرم پیاماشون رو میخونم و ناخوداگاه لبخند میزنم

  6. 2 کاربر از پست مفید زیبا خانوم تشکرکرده اند .

    زیبا خانوم (یکشنبه 15 مرداد 91)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array

    RE: کمکم کنید تا فراموشش کنم

    ممنونم زیبا خانوم
    این گل هم برای شما و تنهای جاده عزیز

  8. کاربر روبرو از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (یکشنبه 15 مرداد 91)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 مهر 91 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1391-5-14
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    475
    سطح
    9
    Points: 475, Level: 9
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 26 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید تا فراموشش کنم

    سلام عزيزم


    بعضي وقتا هيچ مشكلي پيش نيومده اين ماييم كه فكر ميكنيم مشكل به وجود اومده خيلي به اين موضوع فكر نكنيد چون من كه خارج گودم و مشكلتون رو خوندم به نظرم مشكلي وجود نداره

  10. کاربر روبرو از پست مفید انيس تشکرکرده است .

    انيس (دوشنبه 16 مرداد 91)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید تا فراموشش کنم

    گفتم که من فکر میکنم و تقریبا مطمئنم که ایشون با دید استاد و شاگردی منو تحسین میکنن ولی این منم که بی جنبه بازی در اوردم شاید به خاطر این باشه که تمام عمرم رو سرم و کردم تو کتاب و ازمون و... و الان که وقتم ازاد شده دارم توهم میزنم.
    ولی باید بکم که من از این میترسم که ایشون متوجه قضیه شده باشن همین و بس وگر نه من خودم دارم سعی میکنم که خودم و توجیه کنم
    این قضیه رو این جا مطرح کردم چون خیلی دلم گرفته(البته نه به خاطر اون قضیه ) بود و کسی رو نداشتم تا به هاش حرف بزنم و درد دل کنم
    در ضمن از همه ی دوستانی که سعی کردن راهنماییم کنن ممنونم

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید تا فراموشش کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نادیا-7777
    عزیزم خوش اومدی به تالار همدردی
    تاپیکهای زیادی تو همین تالار هست برای فراموش کردن میتونی سرچ بزنیو بخونی

    ولی عزیزم شما 2 تا که اصلا رابطه ای هم نداشتین که میخوای فراموش کنی.بهتره نشینی تو تنهایی و هی به مغزت فشار بیاری که من عاشق استادم شدم!!
    تو عاشق نشدی فدات شم..نمیخواد انقدر به خودت تلقین کنی تا دستی دستی خودتو عاشق کنیو بعدشم بیوفتی تو فاز افسردگی.

    خیلی جوونی و میدونم حس عاشق شدن تمام سرتاپاتو گرفته..البته حس قشنگیه ولی نذار حروم شه و هرز بره.
    به کارای خودت برس و عجله ای هم نداشته باش.
    تازه 22 سالته....اووووووووووووووووو وووواااااااااااااااا انقدر راه داری بری که نگو.


    یه روز عشق واقعیت میاد تو زندگیتو اونوقت عاقلانه و عاشقانه عاشقش شو

    نقل قول نوشته اصلی توسط زیبا خانوم
    سلام تنهای جاده عزیزم
    حست رو درک میکنم .عزیزم الان خیلی زوده برای عشق و عاشقی ( با توجه به رشته تحصیلیت).اصلا عجله نکن گلم.22 سالته . استاجر میشی .اینترن میشی .تو این دوران تو بیمارستان خیلی مورد های مناسب تری برات پیش میاد که امکان شناخت بیشتری هم نسبت به هم دارین.
    از طرفی این عشق نیست این فقط یه حس جاذبه هست.به نظر من اگه امکانش رو داری کلاس یا استادت رو عوض کن.اصلا هم فکر نکن دیگه به این موضوع...
    اینم بگم نادیا جون اینقدر با محبت و صمیمیت راهنمایی میکنن من لذت میبرم پیاماشون رو میخونم و ناخوداگاه لبخند میزنم
    از شما دو دوست عزیز هم ممنونم که راهنماییم کردین .
    ولی من اصلا نگفتم که عاشق طرف شدم فقط و فقط گفتم که به ایشون علاقه مند شدم . چون تعریف عشق از نظر من شاید با تعریف شما فرق دشته باشه. عشق علاقه ی کور کورانه اس که ایرادهای طرف رو نمیبینی و لی دوست داشتن این شکلی نیس.
    در ضمن عشق تو نگاه من خیلی مقدس تر از این حرفهاس که اسم این احساس بی خود رو بزارم عشق.
    من میدونم که موقعیت من اصلا مناسب ازدواج نیس برای همین سعی میکنم که احساسم با ایشون مثل بقیه مورد ها باشه که بی برو برگرد بهش بگم نه. وحرف من اینه که اگه ایشون بهم پیشنهاد بدن(که فکر میکنم زیاد طول نکشه)بهشون بگم نه.چون با این حالی که دارم اگه پیشنهاد بده احتمالا بهش بگم که باید فکرامو بکنم تازه بعد اون جوابشونو بدم در صورتی که من نمیخواماینطوری بشه میخوامبا رضایت قلبی تمام همون اولش بگم نه
    شاید بگین این دختره مریضه خودش داره توهم میزنه و همه چیزو میسازه خودشم توهم میزنه و همه چیزو خراب میکنه بالاخره من همینم دیگه شاید یه مریض متوهم
    در هر صورت منون

  13. کاربر روبرو از پست مفید تنها ی جاده تشکرکرده است .

    تنها ی جاده (دوشنبه 16 مرداد 91)

  14. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: کمکم کنید تا فراموشش کنم

    تنها ی جاده سلام صبحت بخیر

    مشخصه که دختر عاقل و فهمیده ای هستی و اصلا دچار توهم نیستی

    شما دچار احساسی شدی که از به وجود آمدنش نگرانی همین

    گاهی وقتها ما تحت شرایط خاصی به کسانی که یه جورایی برامون حکم الگو و سرمشق دارند و شاید دلمون می خواد به لحاظ مقام و مرتبت به پای اونها برسیم علاقمند می شیم .

    اگر طرف مقابل ما بویژه از جنس متفاوت باشه و از طرفی هم خود ما و اون مجرد باشیم اگه کمی راهش رو باز بذاریم و به مرور ، در اندیشه و منطق رو بروش ببندیم به یه احساس تبدیل می شه که می تونه با واقعیت مساله تفاوت داشته باشه .

    در حال حاضر با این موضوع باید بیشتر عاقلانه برخورد کرد تا احساساتی

    سعی کن تا فکرش به ذهنت آمد از تکنیک توقف فکر استفاده کنی و اگرم امکانش هست کلاس باهاش برندار

    در آخر یادآوری میکنم تنها کسی که میتونه کمکت کنه فقط خودتی

    موفق باشی



  15. 2 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (دوشنبه 16 مرداد 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.