رابطه جنسی با دوست پسرم و داشتن خواستگار جدید

[الای]

سلام؛من 22سالمه و3ساله با پسری که 5ساله خواستگارمه و3بار اومده خواستگاریم حرف میزنم و چندین بار باهاش رابطه جنسی داشتم,البته دوستم داره و برای رسیدن بهم خیلی تلاش کرده و به هیچ وجه حاضر نیست ازمن جدا بشه اما اخیرا مشکلات زیادی باهم پیدا کردیم,اون میگه من بجز خدا به هیچ چیز اعتقاد ندارم یعنی امام و نماز وپیامبروقرآن ولی این اعتقادات برای من فوق العاده اهمیت دارن,چندماه پیش هم یه خواستگار داشتم که خیلی شرایطش خوبه وکارمندهم هست ولی دوست پسرم تازه سربازیش تموم شده و دنبال کار میگرده,خیلی گیج شدم نمیدونم چیکارکنم؛من دوست پسرمو دوست دارم اونم منودوست داره اما حرفاش واقعانگرانم کردن تو روخدا بگین من چیکارکنم?سوالموتو سایت هم بذارین تا نظر دوستانوبدونم.ممنون

[eghlima]

سلام
شما که اعتقاد دارید چرا با دوست پسرتون رابطه جنسی داشتید؟!!

[نادیا-7777]

من نمیدونم تحت چه شرایط روحیو روانی و احساسی بودین که رابطه جنسی با دوست پسرتون برقرار کردین ولی تقریبا مطمئنم که از ازدواج باهاش مطمئن بودین و در اون موقع اصلا فکر نمیکردین که به کسی دیگه ای جواب مثبت بدین و دوست پسرتون رو به عنوان شوهر آیندتون پذیرفته بودین.

وگرنه اگر یک درصد هم احتمال میدادین که ممکنه این آقا شوهرتون نشه خودتون و در اختیارش قرار نمیدادین.
حالا دیگه چرا دچار شک شدین که خواستگار بهتر اومد اونو قبول کنم؟
مطمئنید خواستگارای جدیدتون با اینکه شما قبلا رابطه جنسی داشتین مشکلی ندارند؟

تکلیفتونو اول با این آقا پسر روشن کنید بعد ....

[ویدا@]

الای عزیز سلام

به تالار همدردی خوش آمدی

در مورد دوست پسرت کسی نظر یا مشاوره نمیده همدردی در خصوص نحوه و تداوم روابط دختر و پسر هیچ گونه مشاوره ای نمیدهد و با این روابط بنا بدلایل عدیده روانشناسی مخالف هست

در مورد خواستگارت بهتره اول با دوست پسرت قطع رابطه کنی و بعد طی یه مدت درباره خواستگارت تصمیم بگیری

امیدوارم بقیه دوستان بهتر راهنمایی کنن

موفق باشید

[بهار.زندگی]

سلام دوست عزیز.به همدردی خوش اومدی.

قطعا و یقینا برای اینکه بتونی تصمیم درست بگیری لازمه ارتباط جنسی و عاطفیتو با دوست پسرت قطع کنی..مهم نیست اختلاف عقیده دارین یا ندارین.مهم اینه که برای تصمیم درستن به شرایط عقلانی نیاز هست.

رابطتونو قطع کنید.ازش بخواید یه مدت فرصت بده هردوتون کاملا به همه جوانب قضایا فکر کنید..تو این مدت با هم ارتباط نگیرید..تا وقتی سنگاتونو با خودتون واکنده باشید.

مسئله بعدی اختلاف عقیده هست..و اینکه اختلاف عقیده تا کجاست..به هر حال دوست پسرت مسلمونه و ازدواج باهاش بلامانعه اما ایا بلااشکال هم هست؟؟

ایا میتونین حریم اعتقاداتتونو از هم جدا کنید..شما نماز بخونید و اون نخونه..شما به زیارت امام و امامزاده برید و اون نره..شما قران بخونید و اون نخونه..شما دلایلتونو از قران بیارید و اون قبول نکنه و با تموم اینکارا با هم درگیر نشید..ایا ممکنه؟؟

بچه دار شدید چی؟قراره به امام و قران و پیغمبر اعتقاد پیدا کنه یا نکنه؟قراره تو گوش اون بچه اذان گفته بشه یا نشه؟قراره وقتی بچه است بهش بگید روزه بگیر یا نگیر؟؟؟؟

اینا خیلی مهمه..اما وقتی میتونی درست بهشون فکر کنی که تو گیر و دار عاطفی و جنسی باهاش نباشی.

هر چند به احتمال خیلی زیاد این پسر هم مثل خیلی از ادمای دیگه بخاطر نارضایتی از شرایط از دین فراری شسده..درواقع مسلمون دیده که اینطور شده نه اسلام.اما در هر صورت هر دلیلی باشه این اختلافها پررنگه.
به نظرم جوری نگا کن که انگار اولین باره خواستگاریت میاد و با هم رابطه نداشتین..قبولش میکردی؟؟

موفق باشی

[elahe.a]

سلام عزیزم

حتما رابطه بین شما و دوستتو ن اونقدر عمیق هست که وارد فاز رابطه جنسی شدی، عزیزم، خاستگارتون اینجور که میگین، مذهبی هستند، آیا رابطه شما قبل از ازدواج براشون مهم نیست؟حالا این مساله هم که مهم نباشه، شما در عین علاقه به فردی میخواین وارد رایبطه عاطفی و ازدواج با کسه دیگه ای بشی که اصلا درست نیست، اگر دوستتون مورد پسندتئن نیست به هر دلیلی، اول تکلیف رابطت رو با ایشون معلوم کن و دوران نقاهت و سخت جدایی از ایشون را طی کن و بعد وارد یه رابطه جدید شو، شما هنوز عواقب جدایی از دوستت را نمیدونی، شاید ازدواجت به این شکل سبب شه، تا نتونی همسرت را جایگزینه عشقه سابقت بکنی و به عنوانه همسر دوستش داشته باشی، خلاصه از هر بعد بخواهی نگاه کنی، امکان خطا ومشکل زیاده، پس حالا که داری تصمیم به این مهمی در زندگیت میگیری و اینقدر هم با اعتقادی که خدا پیغمبر و نماز برات مهمه، به همون اعتقاداتت توکل کن و یه یا علی اساسی بگو و سعی کن خدا پیغمبری تصمیم بگیری،

برات آرزوی خوشبختی میکنم

[الای]

من مطمئن بودم باهاش ازدواج میکنم الانم مطمئنم فقط نمیدونم چطور با این عقایدش کنار بیام?میتونم باعشقی که اون بهم داره,تغییرش بدم یانه?خیلی میترسم.من اونموقع که بهش جواب دادم تازه دیپلممو گرفته بودم اصلا نفهمیدم چطور کار به اینجا رسید,ازاینکه رهاش کنم عذاب وجدان دارم اخه تو خونشونم همه میدونن ماباهم حرف میزنیم واونا هم منو عروسشون میدونن.

[bahar.shadi]

الای عزیز سلام

به همدردی خوش آمدی

هرگز با این دید که کسی را عوض می کنی ازدواج نکن. ممکن است او از شما تاثیر مثبت بگیره اما این امکانش خیلی

کمه. متاسفانه خطایی کردی که قبل از این بررسی ها وارد رابطه شدی. اما اگر برایت این مسائل مهم هستند باید با

مخاطبت به گفتگو بنشینی و نگرانی هایت را طرح کنی و منطقی به تبادل نظر بپردازی.

اگر توانستی با مشاوره های مذهبی ایشون رو متقاعد کنی که کسی که به خدا اعتقاد دارد پس حتما دستوراتش را

نیز دوست دارد ، البته قبل ازدواج ، میتونی با ایشون ازدواج کنی. وگرنه باید خوب فکر هایت رو بکنی و تجدید نظر کنی.

اما یک مشاوره مذهبی آگاه نظیر استاد حسین انصاریان یا دکتر محمد شجاعی در تغییر نگرش ایشون میتونن

خیلی موثر باشن. اما با علاقه نه با زور و اجبار.

ضمنا آیا رابطه شما در حد ازاله بکارت بوده یا خیر؟

موفق باشین.

[دختر بهار]

الای عزیز منم با نظر بهار قبلی موافقم. اما نه در مورد مساله ی تو. بعد از ازدواج نمیشه کسی رو عوض کرد. به هیچ عنوان. اما بحث اعتقادات مذهبی یه کم متفاوته.چون ریشه در ذات و فطرت آدم ها داره و ذهن بیدار در هر زمانی میتونه پذیرا باشه.
نظر من اینه که به ایشون بگو بالاخره ما باید یا هر دو با اعتقاد باشیم یا هر دو بی اعتقاد. پس بیا بریم پیش یه متخصص علوم دینی و طی یه مناظره یه راه واحد رو انتخاب کنیم.
در واقع براش موضع نگیر و سعی نکن به راه خودت بکشونیش. بذار راحت بیاد جلو و بعد بپذیره
الای عزیز اول اینو میگم که اشتباه کردی رابطه ی جنسی برقرار کردی. ولی الان:
جدا شدن ااز این آقا برای تو اشتباهه. به نظر من سعی کن اعتقاداتش رو با راهی که گفت تغییر بدی. برقراری رابطه ی جنسی و وجود اینهمه علاقه بینتون چیزی نیست که به سادگی فراموشت بشه.
و نهایتا اینکه زندگی با عشق اما توام با سختی به هزار تا زندگی در رفاه اما بدون عشق می ارزه.
موفق باشی عزیزم

[الای]

ممنون بهار عزیز
نه هنوز باکره هستم درمورد اماما میگه اونا عربندو من دلیلی نمیبینم ازیه عرب پیروی کنم یادوستش داشته باشم.البته فکرمیکنم یکمی هم با من لج کرده و میخاد اذیتم کنه چون من سر مشکلاتش و کار نداشتنش اونو خیلی عذاب دادم؛الانم باهاش رابطه ندارم.یعنی قهرم,چون گفته میخوادتا شغل ثابت پیدانکرده مغازه موبایل فروشی بازکنه ومن ازاین شغل خیلی بدم میادآخرشم عصبانی شدوگفت دیگه دوستت ندارم منم گفتم خوشحال شدم دیگه منونمیخواداماچندساعت بعددوباره برگشت.آقایونی که گفتی من چطور میتونم باهاشون تماس داشته باشم برای مشاوره مذهبی?